گروه تروریستی مجاهدین خلق طی بیش از پنج دهه گذشته همواره کوشیده با اتکا به شبکههای لابیگری در کشورهای غربی، چهرهای سیاسی و به ظاهر دموکراتیک از خود ارائه دهد و خود را «آلترناتیو حکومت ایران» معرفی کند. اما واقعیت این است که این گروه، که سابقهای طولانی در خشونت، ترور و همکاری با دشمنان […]
گروه تروریستی مجاهدین خلق طی بیش از پنج دهه گذشته همواره کوشیده با اتکا به شبکههای لابیگری در کشورهای غربی، چهرهای سیاسی و به ظاهر دموکراتیک از خود ارائه دهد و خود را «آلترناتیو حکومت ایران» معرفی کند. اما واقعیت این است که این گروه، که سابقهای طولانی در خشونت، ترور و همکاری با دشمنان ایران دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری برای بقای خود به حمایت خارجی وابسته است.
ماهیت لابیگری تروریست های مجاهدین خلق، اهداف آن و تأثیراتش در عرصه سیاست بینالملل
۱. لابیگری؛ ابزار اصلی برای بقا
با گذشت زمان و از دست رفتن پایگاه اجتماعی و نظامی این تروریست ها از یک گروه مسلح و با مناسباتی ناهنجار به ساختاری عمدتاً رسانهای و لابیمحور تبدیل شدهاند.
آنچه امروز بیش از هر چیز ته مانده تشکیلات را سرپا نگه میدارد نه قدرت مردمی، بلکه شبکهای پیچیده از فعالیتهای تبلیغی و مالی در غرب است.
مهمترین ابزارهای لابیگری گروه تروریستی مجاهدین خلق:
خرید حمایت برخی سیاستمداران بازنشسته غربی:
پرداخت مبالغ قابلتوجه برای سخنرانی، حضور در تجمعها و انتشار بیانیههای حمایتی.
برگزاری همایشهای تبلیغاتی با بودجههای نامشخص:
رویدادهایی پرهزینه با حضور چهرههای اجارهای که عمدتاً هیچ ارتباطی با جامعه ایران ندارند.
فعالیت گسترده روابط عمومی در آمریکا و اروپا:
استفاده از شرکتهای لابیگری، روابط عمومی و رسانهای برای برجستهسازی تصویری ساختگی از توان و نفوذ گروه.
نفوذ در برخی اتاقهای فکر و اندیشکدهها:
تلاش برای تأثیرگذاری بر تحلیلهای سیاست خارجی در موضوع ایران از طریق شبکههای مالی و رسانهای.
این ابزارها در واقع جایگزینی برای پایگاه مردمی از دست رفته آنان است و نقش حیاتی در بقای آن بازی میکنند.
۲. نقش کشورهای متخاصم و سرویسهای خارجی
گزارشها و تحلیلهای مختلف طی سالهای گذشته نشان میدهد که رفتار و فعالیتهای تروریست های مجاهدین خلق بدون حمایت مستقیم یا غیرمستقیم برخی دولتها و سرویسهای اطلاعاتی امکان تداوم ندارد.
نمونههایی از این همکاریها عبارتاند از:
دریافت بودجه از برخی دولتهای منطقه:
در دورههای مختلف، نام کشورهای مختلف در حمایت مالی از این تروریست ها مطرح شده است.
پشتیبانی تکنیکی و اطلاعاتی سرویسهای خارجی:
برخی عملیات یا ادعاهای رسانهای این گروه بدون قرار گرفتن در چارچوب شبکههای اطلاعاتی خارجی قابل توضیح نیست.
استفاده بهعنوان ابزار جنگ روانی علیه ایران:
در بسیاری از موارد، آن ها نه بهعنوان یک کنشگر سیاسی مستقل، بلکه بهعنوان مهرهای در بازی ژئوپلیتیکی قدرتها علیه ایران عمل کرده است.
این همکاریها نشاندهنده جایگاه واقعی گروه تروریست موسوم به مجاهدین خلق است؛ جایگاهی وابسته، مصرفی و فاقد استقلال سیاسی.
۳. تضاد میان پایگاه خارجی و انزوای داخلی
اگرچه مجاهدین خلق در خارج از کشور با لابیگری و هزینهکردهای کلان تلاش میکند خود را نیرویی سیاسی و اثرگذار نشان دهد، اما در داخل ایران تقریباً هیچ پایگاه اجتماعی واقعی ندارد.
دلایل این انزوای عمیق عبارتاند از:
– سابقه خونین ترور شهروندان و مسئولان ایرانی
– همکاری رسمی با صدام حسین و مشارکت در عملیات نظامی علیه مردم ایران
– ساختار منحرف و ایدئولوژیک گروه که با معیارهای امروز جامعه ایران بیگانه است
– قطع ارتباط کامل با نسلهای جدید در ایران و عدم فهم مطالبات امروز جامعه
به همین دلیل، لابیگری خارجی نه نشانه قدرت، بلکه تلاشی برای جبران فقدان مشروعیت داخلی است.
۴. آیا لابیگری میتواند چهره یک گروه تروریستی را تغییر دهد؟
با وجود هزینههای کلان و تبلیغات سنگین، تجربه نشان میدهد، رسانهسازی میتواند تصویر بسازد، اما نمیتواند واقعیت را تغییر دهد. هیچ گروهی بدون ریشه در داخل، تبدیل به آلترناتیو سیاسی نمیشود.
ساختار ناهنجار و بسته گروه تروریستی مجاهدین خلق هرگز قابلپنهانسازی نیست.
به همین دلیل تحلیلگران معتقدند لابیگری این تروریست ها بیشتر از آنکه نشانه قدرت باشد، بیانگر ضعف بنیادین و انزوای سیاسی مطلق آن است.
گروه تروریستی مجاهدین خلق طی سالیان اخیر با اتکا به لابیهای خارجی تلاش کرده خود را به عنوان آلترناتیو سیاسی ایران به جهان معرفی کند، اما واقعیت این است که این تلاشها نه ریشه در حمایت مردمی دارد و نه از قدرت داخلی ناشی میشود.
لابیگری برای این گروه خشونت محور آخرین ابزار بقا است؛ ابزاری پرهزینه، کماثر و بیارتباط با واقعیت جامعه ایران.
این شبکهها بیش از آنکه کنشی سیاسی باشند، بخشی از جنگ روانی علیه ایران محسوب میشوند؛ تلاشی برای بزرگنمایی گروهی که در داخل کشور فاقد پایگاه اجتماعی، اعتبار سیاسی و آیندهای روشن است.
سالاری





































