آخرین نفری که موفق به فرار از اسارتگاه اشرف گردیده است آقای علمدار شایگان اهل لارستان فارس می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف پیوست.حال بعد از حدودا 2 ماه از جدایی ایشان، روز یکشنبه مورخه 13/4/89 انجمن نجات شیراز پذیرای این عضو رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی بود که مورد استقبال شدید خانواده خود قرارگرفت.
آخرین نفری که موفق به فرار از اسارتگاه اشرف گردیده است آقای علمدار شایگان اهل لارستان فارس می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف پیوست.
حال بعد از حدودا 2 ماه از جدایی ایشان، روز یکشنبه مورخه 13/4/89 انجمن نجات شیراز پذیرای این عضو رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی بود که مورد استقبال گرم خانواده خود قرارگرفت.
انجمن نجات شیراز ضمن تبریک و تهنیت بمناسبت بازگشت مسرت بخش آقای علمدار شایگان به وطن و آغوش پر مهر خانواده، برای ایشان آرزوی سلامت و موفقیت و کامیابی در زندگی جدید، فارغ از سایه شوم تشکیلات رجوی و دیگرسران خائن پادگان اشرف را دارد.
آرزومندیم که شاهد بازگشت دیگراعضای دربند و فریب خورده فرقه رجوی به کانون گرم خانواده باشیم.
برچسب ها
بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
گفتوگوی نهچندان بیخطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، اینبار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقاتهای خاص سفره پهن میکردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکهای مرغ که نشانهای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]
سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]
