نامه محمد سلامی به برادرش رضا سلامی در کمپ آلبانی مجاهدین
برادرم رضا سلام. خوبی؟ یادی از برادرت نمی کنی. حرفهای زیادی دارم، حرفهایی از جنس غربت و دوری. کلاً ما را فراموش کردی. چندین سال در عراق بودی و الان هم در کشور آلبانی. آلبانی چه خبر؟ در کمپ چکار می کنی. نمی دانم به لحاظ جسمی مشکل داری یا خیر. چشم را بستیم و […]
پیام عبدمحمد چهارلنگ به برادرش رحیم چهارلنگ در کمپ آلبانی مجاهدین
رحیم چهارلنگ از اسرای دوران جنگ تحمیلی است که متاسفانه در سال 68 فریب وعده های دروغین رهبران مجاهدین را خورد و به کمپ اشرف منتقل شد. این شروع اسارتی به مراتب تلخ تر از اسارت در اردوگاه اسرای جنگی بود. از آن به بعد ارتباط او با خانواده قطع شد. در تمام این سالها […]
پیام امین زارع به عمویش فریدون زارع ساکن در کمپ اشرف ۳
امین زارع برادرزاده فریدون زارع از اعضای دربند تشکیلات مجاهدین خلق است. مرحوم نادر زارع طی سالیان برای نجات برادرش فریدون تلاش کرده بود که متاسفانه عمرش به دنیا نماند. اما وقتی او در بستر بیماری بوده از پسرش امین قول می گیرد که نگذارد تلاش هایی که او برای نجات برادرش انجام داده نا […]
حرف دل صدیقه بازرگانی برای خواهر اسیرش طاهره بازرگانی
روبی جان سلام بینهایت دلتنگتم کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی بازآ روبی عزیزم بی رحم ترین قطعه پائیز چنین است باران بزند شعر بیاید اما تو نباشی… هوالفتاح العلیم بسم الله الرحمن الرحیم رب یسر و لا تعسر سهل علینا یا رب العالمین روبی جان عزیزترینم بیدار […]
پیام تصویری لیلا قاسمی به برادرش حبیب اله قاسمی
خانواده قاسمی؛ از جمله خانواده های آسیب دیده از سازمان ضد بشری مجاهدین خلق، اخیرا چهارمین سالروز در گذشت مادرشان که در فراق فرزندش چشم از جهان فرو بست را پشت سر گذاشتند. حبیب اله قاسمی دهه هاست که در اسارت فیزیکی و ذهنی تشکیلات رجوی به سر می برد و از ارتباط با خانواده […]
نامه فاطمه گل ریزان به برادرش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
عباس برادرم سلام ای کاش می توانستم گذشته را برگردانم برادر عزیزم. ای کاش می توانستیم دوباره خاطرات با هم بودن در گذشته را با هم زنده کنیم. افسوس که پیش ما نیستی و حسرت دیدن شما را دارم. همیشه به خودم می گویم نگران نباش عباس بر می گردد و مثل گذشته در کنار […]
پیام سید محمد یعقوبی به خواهرش منیژه (هاجر) یعقوبی در کمپ اشرف سه
سلام خواهر عزیزم منیژه جان خوبی دلم برایت تنگ شده است. چرا نمی آیی. چرا خبری از ما نمی گیری، چرا زنگ نمی زنی، آخه ما هم دل داریم، ما شب و روز برایت گریه می کنیم چرا نمی آیی حداقل به ما زنگ بزن. الان ما در اینجا بهترین آب و هوا را داریم. […]
پیام ویدئویی سعید علویان به برادرش سید هادی علویان در کمپ مانز مجاهدین
سید هادی علویان از اسیران جنگ تحمیلی بود که متاسفانه سال 68 تحت تاثیر وعده های فریبنده رهبران مجاهدین خلق جذب آنها شده و به کمپ اشرف منتقل شد. خانواده علویان تا سالها از حضور او در کمپ مجاهدین خبری نداشتند ولی از زمانی که متوجه این موضوع شدند، چندین بار به عراق و تا […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوست قدیمی اش محمود ذوالقدر در کمپ آلبانی
درود و سلامی گرم به دوست صمیمی ام محمود محمود جان، لحظاتی را که در دوران اسارت در اردوگاه های صدام با هم بودیم هیچوقت از یاد نخواهم برد. آن زمان که ما در زیر فشار های روحی و جسمی اسارت بودیم و شما با تعریف های خود ما را شاد و فضای اردوگاه را […]
نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین
سلام برادر عزیزم حالت چطور است؟ خوب هستی؟ من و همه خانواده دلمان برای شما تنگ شده است. اگر یادت باشد دوران بچگی همیشه با هم بودیم. با هم بازی می کردیم. خاطرات زیادی با هم داریم. یادت می آید زمستان چقدر با هم برف بازی می کردیم؟! روزهای خوبی با هم داشتیم. ای کاش […]
نامه صادق غلامحسینی به برادرش ظاهر غلامحسینی در کمپ مجاهدین
سلام برادر جان ظاهر عزیزم سلامتی و تندرستی شما را از درگاه خداوند خواستاریم، برادر عزیزم، نور چشمانم ظاهر، من برادرت صادق هستم. من و تمام خانواده شب و روز به فکر شما هستیم و نگران حال شما. امیدواریم هر کجا هستی در صحت کامل باشید. برادرجان چرا مثل بقیه همرزمانت که از کمپ مجاهدین […]
نامه میعاده هیوری به محمد هیوری اسیر در کمپ مانز مجاهدین
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت برادر عزیز و مهربانم محمد هیوری (سالکی) برادر عزیزم مدت 34 سال است دوری و بی خبری تو ما را پیر کرده است، نگرانی و دلتنگی برای تو برادر عزیزم بسیار بسیار بر من و خانواده ام محنت گذاشته است. عزیز دلم در طول این سالها چرا هیچ تماسی با […]