بحران پادگان اشرف
در پادگان اشرف تعدادی از مخالفان رژیم ایران وجود دارد که تعداد آن ها به حدود 3000 نفر می رسد که 70% آن ها بیش از 50 سال سن دارد و اخیراً مقامات عراقی آن را به پادگان عراق جدید تغییر اسم داده اند.در درگیری هایی دستگاه های اطلاعاتی و سیاسی این مخالفین به مرحله ای که خود اسمش را « ثبات تشکیلاتی » گذاشته اند داخل شده اند، آیا باز می خواهند حضور خود در این پادگان را ادامه دهند در حالی که بسیاری از سیاستمداران عراقی با حضور این سازمان در داخل کشورشان مخالف هستند.
پیام آقای هادی شمس حائری به خانواده ها و قربانیان اسیر در اشرف
اکنون با حضور خانواده ها در مقابل درب اشرف فرصت خوبی پیش آمده تا بتوانید خانواده های خود را ملاقات کنید و تفاوت دو دنیای بیرون و درون اشرف را مشاهده نمایید.از این فرصت استفاده کنید و آن را از دست ندهید شاید این آخرین فرصت رهائی شما از زندان اشرف باشد بخود آیید و طلسم رجوی را باطل کنید و اجازه ندهید او با خون شما معامله کند و سرنوشت شما را با سرنوشت شوم و بی آینده خود گره بزند.
گفتگو با آقای نصیر حیدری ـ قسمت پنجم
به نظرم نشست نقطه مثبت فقط به خاطر فریب دادن بچه های حاضر در اشرف بود تا دل آنها را به دست آورند. به خاطر اینکه قبل از این نشست آمریکائیها دو صفحه مواد حقوق بشر به سازمان داده بودند که توسط مژگان در یک نشست عمومی خوانده شد. قرار این بود بچه ها خودشان در سالن اجتماعات این برگه ها را از آمریکائیها بگیرند و امضاء بکنند به همین دلیل برای اینکه هندوانه زیر بغل بچه ها بگذارند این دوره از نشست ها را برگزار کردند
تهمت و فحاشی رجوی به خانواده ها، نشانه فروپاشی فرقه
خیلی از آن اسیران در بند فرقه مانند من، عزیزان خود را در اسارت از دست داده اند. حالا رهبرکبیر انقلاب نوین!!!! که سالیان در بارگاه صدام حسین معدوم نقش مزدور را به نحو احسن بازی میکرد و پول و امکانات نظامی در قبال وطنفروشی از صاحبخانه (منظور صدام حسین است) دریافت میکرد حالا از سوراخ موش خود سرک کشیده و شروع به فحاشی علیه پدران و مادران پیر و سالخورده ما کرده و شرم و حیا هم نمیکند که اینطور وحشیانه به حیثیت این خانواده ها که همان خلق قهرمانی هستند که ما میخواستیم زمانی آنها را آزاد کنیم، میتازد
رهایی علمدار شایگان؛ رهایی از تمام قید و بندهای فرقه رجوی
علمدار مستقیم و بی واسطه به آغوش خانواده ها پرید و این نشان میدهد که سازمان دیگر همه سنگرهایش را از دست داده و تبلیغاتش برای مزدور نمایاندن خانواده ها و ضد ارزش نشان دادن عشق و عاطفه و علاقه دیگر کاملا بی اثر شده و در یک کلام چیزی که انقلاب ایدئولوژیک نامیده میشود دیگر یک مضحکه بیشتر نیست.
صحبتهای اکبرمحبی درجلسه بازگشت محمد باقر کشاورز – قسمت چهارم
در بدو ورود به وطن و درهمان جلسه انجمن نجات بخاطرشکرگزاری ازخدای سبحان بدلیل برخورداری ازهمین لحظات خجسته مجدانه ازخانواده ام اجازه خواستم تا جایی که مقدور است و در توان دارم بتوانم برای آزادی سایراسرای دربند پادگان اشرف قدم بردارم که ازقضا طی همین مدت درهمین راستا توانستم با خانواده ها درتماس باشم. در همایش شرکت کنم وبا خانواده های دردمند وچشم انتظاربه گفت وشنود بپردازم وازتجارب خودم بگویم وازوضعیت اسفناک مناسبات تشکیلات فریبنده رجوی روشنگری داشته باشم
علمدار شایگان با فرار از فرقه رجوی خود را به خانواده ها رساند
ظهر روز شنبه بیست و چهارم آوریل 2010، علمدار شایگان اهل شیراز که بیست و دو سال گذشته را در اسارت فرقه رجوی سپری کرده است، توانست با خروج از درب اصلی کمپ خود را نجات دهد. علمدار شایگان در صحنه ای تاثر بر انگیز خودش را به آغوش خانواده ها ی مستقردر مقابل درب کمپ اشرف انداخت.
صحبتهای محمد باقر کشاورز در جلسه بازگشت به آغوش خانواده – قسمت سوم
حقیقت اینست که دلایل ازدیاد بیماری سرطان درپادگان اشرف زیاد است. ازجمله اینکه وضعیت بهداشت درآنجا به غایت نازل وپایین است. دیگراینکه ازخود کشورعراق ومنطقه حواشی پادگان اشرف نیزمقداری بیماری سرایت کرده است. ولی فکرمیکنم علت اصلی ریشه درمناسبات آنجا دارد.
وحشت رجوی از حضور جدا شده ها در اروپا
باید به پدر خوانده این فرقه مافیایی بگویم که گفتن این حرفها به اسیران اشرف شاید چند روزی موثر باشد ولی مطمئن باش هرگز و هرگز بصورت بنیادین تاثیری ندارد و خودتان بهتر از هر کس دیگر میدانید که زندان و شکنجه و فرستادن به زندان ابو غریب فرستادن اعضاء نا راضی به میدانهای مین بین ایران و عراق نتوانست جلو ریزش و خروج نیروها را بگیرد چه برسد به این حرفها اینها فقط نشان دهنده وضعیت خراب و اسفبار اسیران در بند فرقه را نشان میدهدو اینکه سران فرقه هم فهمیده اند در صورتیکه کوچکترین راهی باز و یا امیدی به ان باشد اسیران اشرف خروج از فرقه را انتخاب خواهند کرد.
اعلام جدایی مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان مجاهدین از فرقه رجوی
من در سال 1370 در عملیات مروارید به اسارت نیروهای مجاهدین در آمدم و بعد از یکسال در زندان بخاطر خلاص شدن از زندان تقاضای پیوستن به مجاهدین را کردم و بلافاصله مرا پذیرفتند. من بدلیل نفرتی که از رژیم داشتم چونکه وضعیت جنگ و همینطور بلایی که بعد از جنگ بر سر خودم آمد تصمیم گرفتم در سازمان بمانم. آنجا مرا فریب دادند و امضا گرفتند که زندگی و خانواده نداریم و بعد از مدتی ورقه دیگری مبنی بر اینکه تا الی الابد نباید ازدواج بکنید و باید همسران خود را طلاق بدهید و هر چه ما گفتیم مجرد هستیم گفتند باید ذهن خودتان را طلاق بدهید
حضور خانواده ها بیانگر ترس رهبران فرقه رجوی
حدود دو ماه حضور خانواده در جلو درب کمپ اشرف بیانگر ترس رهبران فرقه رجوی از ملاقات حضوری خانواده ها با بچه هایشان می باشد.هنوز خیلی از نفرات موجود در پادگان جدید عراق (کمپ اشرف) از حضور خانواده شان در جلو کمپ اشرف بی اطلاع هستند و فرقه بعضی ها را به تلویزیون می آورد تا نشان دهد که نفرات خودشان برای ملاقات نمی آیند از جمله این نفرات محمود و ناهید و مهری سعادت می باشند
چرا رجوی ها اعضای فرقه را از بازگشت به ایران می ترسانند – قسمت دوم
مسئولین با فریب این که امسال می رویم و فردا می رویم ایران و… افراد را سرگرم میکردند، آنان تصوری برای افراد ایجاد می کردند که بیرون از سیاج (سیم خاردار) قرارگاه دنیای گرگ هاست و اگر خارج شوید بلافاصله بلعیده می شوید. آنان همه مناسبات اجتماعی بیرون از اشرف را مناسبات کثیف و ضد اخلاقی و استثماری و ضدبشری می دانند. البته رجوی از این شگرد برای نگه داشتن و اسارت زنان نیز بیشتر استفاده می کرد و آنان را از دنیای بیرون می ترساند.