از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت نوزدهم
در زمان جنگ خلیج بعضی از شکنجه گران درداخل سازمان چنانچه در بسیاری از کتابها نوشته شده مثل ابوالقاسم رضائی و غیره بودند که اگر کسی به تناقضات اعتراض می کرد نفر را به نام ماموریت بیرون برده و شکنجه می کردند طوری که ناچار می شد از ترس جانش به هر چه که سران فرقه می گویند تن بدهد و این داستان تمام شدنی نبود
ابر فرقه – قسمت هجدهم
خوب وقتی من گفتم که این کار را انجام خواهم داد، در”پذیرش” مسئولین سازمان به من گفتند که این راه دشوار خواهد بود، حالا برخی از این موارد به نظر من درست نمی رسد ولی من در این خصوص تعهد دادم که در کنار رهبری باشم و او را تنها نگذارم من قدری دیگر هم می مانم تا ببینم چه می شود.و واقعیت این است که هیچ کس دوست ندارد که برگردد و بگوید که”من بریده ام”
فقط با خانواده می توان به کار فرقه در عراق پایان داد
بعد از سرنگونی صدام وقتی اولین سری از خانواده ها خودشان را به اشرف رساندند تا شاید برای اولین بار بعد از سالیان دوری فرزندان خود را ملاقات کنند با توهین ها و تفتیش عقاید از افراد و گماردن چند نفر برای فرد ملاقات کننده تا شاید از این طریق عاطفه و رابطه بین خانواده برقرار نشود ولی چه سود رجوی کور خوانده بود با اولین ملاقات این سیل ریزش نیرو بود که از اشرف فرار می کردند و خودشان را به نیروهای آمریکایی معرفی می کردند تا از دست این فرقه رهایی یابند.
نامه ای به دعوت شدگان از ائتلاف ملی سوریه به برنامۀ مریم رجوی در فرانسه
همۀ افراد این سازمان از هر گونه تماس و ارتباط با افراد خانواده هایشان محروم و ممنوع هستند و استفاده از هر گونه وسیلۀ ارتباطی اعم از رادیو و کانالهای تلویزیونی و انترنت و موبایل تماما برای اعضای سازمان ممنوع می باشد و تنها در اختیار رهبری و مسئولانی است که مأموریتهای ارتباطی خاص سازمان را دارند.
توافق با تروریست هرگز؟
هرگونه توافقی که بدون حضور ذینفع بسته شود، هیچ ارزش قانونی برای ما نخواهد داشت و ما خانواده ها از دولت عراق و کلیه مجامع بین المللی، حقوقی و وکلای بی مرز درخواست میکنیم تا با تلاش خود و بدون ملاحظه کاری سران این فرقه را دستگیر، محاکمه و به سزای اعمال ننگینشان برسانید. باشد تا با این حرکت اسباب آزادی به بند کشیده شدگان را مهیا نمایید.
آقای رجوی، من پدر سمیه محمدی یکی ازپدران خلق قهرمان به اوروسورواز آمده ا م، تو کجایی؟
سالهاست که به عراق می روم تا دیداری با دخترم داشته باشم ولی مسعود رجوی اجازه نمی دهد با سمیه بدور از چشم ماموران امنیتی رجوی ملاقات داشته باشم. اینک با دخترم حوریه به فرانسه آمده ام و جلوی پایگاه نظامی مجاهدین در اوروسواز تحصن می کنم. یا مسعود رجوی با من در مورد سمیه مناظره کند و یا با سمیه در بیرون از اورسورواز دریک محیط ازاد ملاقات داشته باشیم.
سوز و گداز فرقه رجوی از حضور خانواده ها جلوی درب کمپ لیبرتی در بغداد
وقتی در امنیتی ترین زندانها مانند زندان گوانتانامو امکان ملاقات خانواده ها که فرزندانشان در شرایط جنگی و به اتهام بدترین نوع تروریسم زندانی شده بودند امکان ملاقات حضوری و هم چنین تماس تلفنی وجود داشت. چرا سران فرقه رجوی وبا چه مجوزی اجازه ملاقات حضوری به خانواده ها را نمی دهند؟
نامه سرگشاده ۵۶ نفر اعضاء سابق سازمان مجاهدین خلق به رئیس جمهور فرانسه
در همان روز برگزاری آکسیون در میدان سن میشل پاریس نیز یکی از فرماندهان سازمان مجاهدین به نام مهران کاکاوند اقای منصور نظری را که در برنامه آکسیون شرکت کرده بود از پشت سر مورد تهاجم قرار داد و بعد هم می خواسته اقای نظری را خفه کند. پلیس مسئول حفاظت آکسیون کاملا در جریان امر می باشد و گواهی پزشکی مربوطه و عکس زخمی نامبرده ضمیمۀ نامه می باشد.
مراسم گرامیداشت ترور و خشونت را تحریم و محکوم کنید
ما به شما توصیه می کنیم که در چنین مراسمی که از جانب یک سازمان فرقه گرا و تروریستی برگزار می شود شرکت نکنید. چون که این سازمان علی رغم اینکه خودش را دمکراتیک ترین گروه سیاسی می داند و مدره نمایی می کند ولی همه ساله سالروز خشونت و ترور را گرامی می دارد و روی استراتژی ترور و خشونت اصرار می ورزد.
خانواده کانون فساد و نابودی فرقه رجوی
در گوشه ای دیگر ودور از تشکیلات الموتی رجوی،خانواده هایی بودند که هیچگاه نه در ایدئولوژی ونه در تشکیلات داخلی فرقه گرفتار بودند.خانواده هایی که فرزندانشان اسیر جنگی ویا در راه مهاجرت ویا کاریابی در مسیرهای مختلف به دام تاجران افتاده و ربوده شده بودند.این خانواده ها قطعه گم شده پازل رجوی بودند.خانواده هایی که هیچگاه دست رجوی به آنها نرسید تا آنها را نابود و متلاشی کند.
نشریه انجمن نجات شماره ۵۹
نشریه انجمن نجات شماره 59
سازمان مجاهدین خلق؛ توهم قدرت – شکست در استراتژی – قسمت پنجم
سازمان در مرحله جدید در حالی که عملیاتهای خود را در هر مرحله نسبت به گذشته گستردهتر میکرد و در اندیشه خیز نهایی به سمت تهران بود، تصور میکرد با وجود تحولات نظامی بر اثر پیشرویهای عراق و فشار به ایران برای اتمام جنگ، ایران از پذیرش قطعنامه امتناع خواهد کرد.