به کام قجر به نام استرون
بیشترین فعالیت سیاسی «استیونسون » در فاصله سال های ۹۹ تا ۲۰۱۴ که وی نماینده پارلمان اروپا بود، تنها در حمایت از گروه تروریستی رجوی خلاصه می شود به گونهای که از سال ۲۰۰۹ که وی رئیس هیئت رابط پارلمان اروپا با عراق شده است، به طور مرتب در حمایت از مجاهدین در اشرف و لیبرتی بیانیه صادر کرده است. البته استیونسون سالهاست که متهم به دریافت مستمری و رشوه و در کنار آن گرفتن دستور از مجاهدین است
بیانیه جمعی از خانواده های استان آذربایجان شرقی مرتبط با ساکنان لیبرتی عراق
به استحضار میرساند که تماس های مکرر تلفنی ازطرف عناصر سازمان با خانواده ها ی ساکن درایران برقرار شده و آنها را تهدید به عدم مراجعه به لیبرتی عراق و درخواست ملاقات با عزیزان شان میکنند.
می توان و باید
آری می توان به هر صورت، با کلک و حقه و دروغ بافی و.. و باید، به هر قیمت این شوی برگزار گردد و خواننده آن دی جی مریم معروف مییباشد با همان سناریوهای تکراری با همان گروه سناتورها و ژنرال های کاغذی. با همان سیاهی لشکرها رنگین و گرسنه و با کاغذ های رنگین و تراکت های بزرگ تا بزرگی اجلاس را نشان بدهد اما کدام ایرانی است که نداند این اعجوزه پیر کدامین هدف را دنبال میکند و سر در توبره چه کسانی دارد. آری،، می توان و باید،، اما به چه قیمتی!!؟
سازمان مجاهدین خلق؛ توهم قدرت – شکست در استراتژی – قسمت سوم
در اواخر شهریور ماه سال 1360 خط و تاکتیک تظاهرات گسترده در داخل سازمان طرح شد.قرار بود تظاهرات اول مهر برگزار شود ولی به تاریخ 5 مهر موکول شد. در روز 5 مهر از ساعت 5:10 صبح با شلیک هوایی و آتش زدن مقداری لاستیک اتومبیل و اتوبوس شرکت واحد تظاهرات آغاز شد ولی همانند 30 خرداد نتیجهای نداشت. (همان، صص6-654) ضمن اینکه در همین روز عملیات شکستن حصر آبادان آغاز شد و مارش پیروزی نظامی در جبهههای جنگ، فضای جامعه را تحت تأثیر قرار داد.
تشبثات مذبوحانه باند خائن رجوی برای جاسوسی از خانواده ها
طی روزهای گذشته ازطریق سرپل های خود درکشورهای مختلف وهمچنین ازداخل عراق به منظور جاسوسی ازخانواده ها واعضای جداشده ساکن کشور، سعی درایجاد ارتباطات تلفنی با آنها برآمدند تا برای طراحی اقدامات بعدی خود بدانند که آیا خانواده های دیگری هم درراه رفتن به لیبرتی هستند یا نه!!البته ازآنجائیکه سران فرقه ازمنفوریت خود چه دربین خانواده های اسیران ودیگر احاد مردم ایران باخبرند درتماس های تلفنی با اسامی جعلی وبا پوش اینکه عضواسیری درفرقه دارند که پیگیروضعیت او هستند خودرا به مخاطب معرفی می کردند.اما ازآنجائیکه ترفند ها وتاکتیک های خبرگیری سران فرقه، قدیمی وبرای همه شناخته شده است،دراولین تماس مخاطب متوجه می شود که فرد تماس گیرنده ازعوامل فرقه است
سازمان مجاهدین خلق؛ توهم قدرت – شکست در استراتژی – قسمت دوم
تصور سران سازمان این بود که نظام قادر نیست خودش را جمع و جور کند و ضربه اول را پاسخ گوید. در تحلیل سازمان، افکار عمومی آماده قیام علیه نظام بود و از بعد نظامی هم به دلیل اشغال [کشور توسط عراق] در اوج استیصال بود. از نظر تشکیلاتی و سازماندهی نیز نظام توان و آمادگی سازمان دادن به طرفدارانش را نداشت و از بعد اجتماعی مردم از نظام جدا شده بودند. از بعد سیاسی و دیپلماتیک نیز کشورهای منطقه آماده بودند به یک جایگزین که با آنها همگرایی بهتر و سنخیت بیشتر داشته باشد، تن دهند و امریکا و اروپا هم نظر مساعد در این خصوص نشان داده بودند.
اعلام جدایی سیاوش رستار (نادر افشار)، عضو با سابقه مجاهدین در آلبانی، از فرقه رجوی
اینجانب سیاوش رستار با اسم تشکیلاتی نادر افشار که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۴ به مدت ۱۴ سال در مناسبات سازمان مجاهدین خلق در عراق، قرارگاه اشرف، کمپ لیبرتی و همچنین کشور آلبانی در حال فعالیت بوده ام به علت اعتراض به رفتار این سازمان با خانواده های قهرمان مجاهدین که مسعود رجوی آنها را” الدنگ” نام گذاری کرده، جدایی خود را از مجاهدین خلق اعلام می دارم و تاکید می کنم که هر گونه تهدید، ناامنی و صدمه ای در خاک البانی و شهر تیرانا برای من اتفاق بیفتد، مسئول اول و آخر آن مسعود رجوی و پادوهای این فرقه در آلبانی، مرتضی اسماعیلیان و افشین ابراهیمی می باشند.
اولین گروه از سری جدید خروجی های کمپ لیبرتی عراق را به مقصد آلبانی ترک می کنند
دفتر سازمان ملل در بغداد مدتی است که برنامه انتقال سری جدیدی از پذیرفته شدگان توسط آلبانی را به جریان انداخته است. اولین سری از این پذیرفته شدگان فردا با پرواز مستقیم فرودگاه بغداد را برای همیشه ترک خواهند کرد. تعداد گروه اول پانزده نفر است و رجوی در دنیای مالیخولیایی خودش”سرگروه” هم برای آنها تعیین کرده است.”حبیبه طاولی” مامور رجوی و”سرگروه” و”بپا”ی این گروه پانزده نفره میباشد.
چرا سازمان مجاهدین به هتل مهاجر در بغداد این قدر تهمت می زند؟
فرقه رجوی یک سری اطلاعات دروغی را در رابطه با هتل مهاجر بغداد پخش کرده با این ادعا که سازمان مجاهدین این اخبار را با استفاده از عناصر اطلاعاتی خود در عراق و خارج به دست آورده است و وانمود کرده که در پوش خانواده هایی که فرزندانشان در لیبرتی است یا در پوش افراد جدا شده یا مخالف سازمان و از طریق دنیای مجازی یعنی اینترنت و شبکه هایی مانند فیس بوک ….. با افرادی که در داخل هتل مهاجر بودند ارتباط برقرار می کردند و بطور غیر مستقیم بدون اینکه نفر متوجه شود آنها را تخلیه اطلاعاتی می کردند. در حالیکه آنها در همین شبکه ها با افرادی رابطه برقرار کرده و یک سری اطلاعات کلی بدست آمده را کنار هم می چینند
جمع آوری خیل بی پناهان از سراسر اروپا تحت عنوان گردهمایی جوامع ایرانی
افراد فرقۀ رجوی برای تأمین سیاهی لشکر بصورت کاملا لو رفته ای با یک بسیج گسترده و بصورت فله ای همه ساله از یک و نیم ماه قبل از برنامه در تمام کمپ های پناهندگی در سرتاسر اروپا به افراد مراجعه نموده و با راضی کردن افراد تحت عنوان تور پاریس با بلیط رفت و برگشت؛ هزینه هتل و خورد و خوراک و دادن حقوق یک روز بین ۵۰ تا ۷۰ یورو آنها را به مراسم می آورند که شامل پناهندگان عرب و آفریقایی و اسیایی هستند. علاوه بر این از کشورهای اروپای شرقی هم بصورت گسترده دانشجویان و دانش اموزان را تحت عنوان تور پاریس به مراسم جهت سیاهی لشکر و تهیۀ عکس و فیلم از صندلیهای پر شده به هر قیمت می آوردند.
خاطره ای از نه گفتن به رجوی در نشست باصطلاح حوض
در انتهای کار نیز کاغذ هایی را با مضمون سوگند ماندن پخش کردند که هر گروه به صورت جمعی با گوینده تکرار می کردند در تاریخ 24 اسفند 74 من هم به اتفاق 5 نفر دیگر برگه هواداری از سازمان را قرائت و در نهایت امضاء کردیم که در این لحظات حالت رجوی خیلی دیدنی بود چرا که از این پنج نفر فقط من از خانواده باصطلاح مجاهدین و شهدایشان بودم و همین موضوع در آن جمع حدودا 500 نفره و شخص رجوی خیلی ضربه محکمی بوده است چرا که آنها انتظار جدایی من از سازمان بلکه قرار گرفتن در موضع و مسئولیت بالاتر را داشتند که من با رد همه این مسئولیت ها به آن جمع و شخص رجوی نشان دادم که ماندنم فقط با زور و ضرب تشکیلات است و لاغیر و به همین دلیل بعد از نشست حوض همواره با اسکورت تک نفره یا دونفره و بعضا چند نفره در کارها و ماموریت ها البته (داخل تشکیلات) می فرستادند. و
چند کلامی در رابطه مهران کاکاوند٬ تروریست فرقه رجوی
این آقا مهران کاکاوند که از دوستان قدیمی ما بوده است٬ ظاهرا کفگیر سازمان بدجور به ته دیگ خورده است که این”شازده پسر” زرنگ شده و دست بزن پیدا کرده است! مهران کاکاوند از بریده های خیلی رو و روشن سازمان بود. بطور خاص٬ بعد از سال 1370 که طلاق های اجباری در سازمان عمومی شد و او هم مجبور بود که زنش را طلاق دهد و دو دستی تقدیم”برادر مسعود” برای انداختن در خمره رهایی کند٬ مهران کاکاوند بشدت بقول بچه های سازمان٬” فشل” شد! یعنی که پنچر شد!