گفتگوی صدای آمریکا با علیرضا نامور حقیقی، حول تعطیلی اردوگاه اشرف

شکست مجاهدین و پایان استراتژی رجوی در عراق! گزیده ای از برنامه افق(دوشنبه 21 آذر90) صدای آمریکا – ویرایش و انتخاب از آریا ایران سیامک دهقانپور، صدای آمریکا: مهلت بغداد برای بستن اردوگاه اشرف در پایان سال میلادی جاری.آیا دولت عراق اردوگاه اشرف در 80 کیلومتری مرز ایران را در پایان ماه دسامبر خواهد بست؟ آقای نامور حقیقی، بنظر شما آیا با تمدید مهلت مشکل اردوگاه اشرف در عراق حل خواهد شد؟ علیرضا نامور حقیقی: دو موضوع در این رابطه وجود دارد. یکم.وضعیت 3400 نفر از افرادی هست که آرمان هایی داشتند.منافع مادی خودشان را کنار گذاشته اند و در راه آن آرمان ها مبارزه کرده اند. دوم.اما مسئله اساسی چیز دیگری است.پدیده اشرف را باید در بستر دیگری جستجو کرد.فرض کنید دولت عراق 6 ماه دیگر مهلت خود را تمدید کند.ولی باید آنها از عراق خارج شوند.خروج مجاهدین از عراق شکست استراتژی است که مطرح می کرد،ما به عراق می رویم که به ایران برویم.در حقیقت این مسئله پایان اون استراتژی است. من فکر میکنم که این مسئله را باید در دو زمینه نگاه کرد. پدیده اردوگاه اشرف با تئوری ارتش آزادیبخش پیوند خورده است.مسئله اشرف را باید در بک گراندی دید که سازمان مجاهدین در گفتار سیاسی اش ایجاد کرد. دوم اینکه اگر شما دقت کنید از تاسیس سازمان و بطور خاص از سال 1350 به این طرف، محاسبات و پیش بینی هایش غلط بوده است.و موارد زیادی که نشان می دهد پیش بینی هایشان در حوزه های سیاسی شکست خورده است. سیامک دهقانپور،صدای آمریکا: این محاسبات غلط که شما می گویید چه هست؟ علیرضا نامور حقیقی: اگر تمام روزنامه های سازمان را نگاه کنید اصل اول آنها در دوران انقلاب این بود که بعنوان عناصر مجاهد خلق باید با امپریالیسم آمریکا مبارزه کنند.آنها در نشریه مجاهد شماره 4 گفته اند؛" بدیهی است که برای سازمان های انقلابی که از چندین سال پیش دست به نبرد قهرآمیز و مسلحانه علیه رژیم و حامیان امپریالیستی اش زده بودند،نوع رابطه با آمریکا بطور عینی و علنی روشن بود.حتی بسیاری از عملیات انقلابی مستقیما بر علیه آمریکای جنایتکار بود.منباب مثال: ترور ژنرال پرایس،سرهنگ هاوکینز و بطور کلی سنت انقلابی اعدام جلادان آمریکایی و انفجار تاسیسات آمریکایی که مبتکر و مجری آن هم عمده مجاهدین خلق بوده اند از افتخارات جنبش انقلابی ایران در سال های سکوت و خفقان محسوب می شود." تئوری سازمان مجاهدین این است که در مقابله با امپریالیسم،شاخص" انقلابی" یا "غیر انقلابی" بودن ملاک است.نه مبارزه با جمهوری اسلامی! نکته دوم اگر دقت کرده باشید،سازمان مجاهدین معتقد است که این مبارزه با امپریالیسم خونبار است. بنابر این بحث سازش و مبارزه بعنوان نقطه مقابل بود با نظریات سازمان مجاهدین.آقای مسعود رجوی در گردهم آیی انتخابات ریاست جمهوری سال 1359 که در نشریه مجاهدین منعکس شده گفته است؛" من می خواهم رئیس جمهور شوم تا با امپریالیسم و سیاست های حقوق بشری اش مبارزه کنم."یعنی همه این ها یک دستور کار بوده برای تعیین و بروز جریان انقلابی! مضافا اگر شما دقت کرده باشید حمایت آنها از آیت الله خمینی در مقاطع مختلف بر این بوده که در مقابله با امپریالیسم و صهیونیزم است.اگر شما ملاقات های متعدد آقای رجوی با جنبش های آزادیبخش را ملاحظه کرده باشید به این شکل بوده است.موقعی که سفارت آمریکا گرفته می شود،در نشریه مجاهد می نویسند؛"شور ضد امپریالیستی خلق قهرمان خروشان تر باد."حتی آنها سفارت هم نمی گویند و کلمه مقر سازمان سیا را بکار می برند.بعدا هم که گروگان های سفارت آزاد می شوند، دولت ایران را بعنوان سازشکار معرفی میکنند.در حقیقت می گویند که چرا گروگان های آمریکایی محاکمه نشده اند؟این اون بکگراند مجاهدین است. اما بتدریج شما می بینید شعار"مبارزه با امپریالسم" که از طرف آنان بعنوان شاخص های "انقلابی" یا "غیر انقلابی" شناخته می شود، محو می گردد.دوم اینکه دراماتیزه می کنند.در نشریه مجاهد شماره یک،"آیت الله خمینی" سمبل شرف و مردانگی است.در این نشریه نوشته شده که آقای خمینی سمبل شرف است که هر چند قرن فقط یک نفر به این شکل می تواند بدنیا بیاید.سازمان مجاهدین خلق پس از اشغال سفارت در تلگرافی به آیت الله خمینی تاکید کرده است که برای مقابله با امپریالیسم و صهیونیزم، همه نیروهای خودمان را در اختیارشما قرار میدهیم. اما محاسبات غلط مجاهدین: 1.در زمانیکه عراق به ایران تجاوز کرده و بخش های زیادی از خاک ایران در دست آنها بود،مجاهدین فکر میکردند با اعلام جنگ مسلحانه و پیوندی که با بنی صدر پیدا کرده بودند،می گفتند که مردم از ما حمایت خواهد کرد.که این مسئله شکست خورد. 2.فکر می کردند اگر آیت الله خمینی با عراق صلح کند،پایان جمهوری اسلامی است.که این مسئله اتفاق نیافتاد.
3.می گفتند ما به عراق می رویم،چون می خواهیم به ایران برویم.در حقیقت مسیر وارونه آیت الله خمینی را طی کردند.اگر آیت الله خمینی از بغداد به پاریس و سپس به تهران رفت،اینها گفتند ما از پاریس می رویم به بغداد و پس از آن به سمت ایران حرکت میکنیم. 4.محاسبه بعدی آنها فوت آیت الله خمینی بود.شعار همه مجاهدین این بود که نظام در آیت الله خمینی خلاصه شده است.و پس از آیت الله خمینی نظام نمی تواند دوام بیاورد. 5.بعدها مهمترین اشتباه سازمان این بود که در باره حمله آمریکا به عراق اشتباه محاسباتی کردند.اگر سازمان تدبیر سیاسی داشت،نیروهایش را همان موقع از عراق خارج می کرد.از سال 1991،سازمان مجاهدین عملا در عراق زمینگیر شد.بخاطر اینکه صدام حسین پس از آن حتی به آنها اجازه عملیات نظامی هم نداد.در سال 1367 محاسبه غلط دیگری هم داشتند.فکر می کردن هنگام صلح ایران با عراق می توانند به جلو بروند که آن نیز شکست خورد. سیامک دهقانپور،صدای آمریکا: یکی از پیشنهاداتی که خانم رجوی مطرح می کند این است که حفاظت ساکنان اشرف با نیروهای کلاه آبی و استقرار ناظران ملل متحد تا انتقال آخرین نفر به کشورهای ثالث باشد… فکر میکنید این خواسته ها کمکی می کند یا اینکه مسائل را بیش از پیش بغرنج تر خواهد کرد؟ علیرضا نامور حقیقی: (خطاب به شیرین نریمان عضو مجاهدین و میهمان دیگر برنامه افق)؛همه مطالبی که عنوان کردم از روی نشریه مجاهد است که برای صدای آمریکا ارسال شده و اینجا هم وجود دارد.نشریه ها را از تلویزیون نشان می دهد…اون خانم بفرمایند یک دونه از حرف هایی که من زده ام دروغ بوده است.حتی این نشریه مجاهدی است که مربوط به چند ماه پیش است و نوشته است؛"زنده باد ارتش آزادیبخش" یعنی اینکه سازمان مجاهدین خلق راه حل مسلحانه رو بعنوان راه حل خودش مطرح کرده است.دوم اینکه من مشاوره ای برای وزارت ارشاد نداشته ام و شما خبر اینترنتی تون رو وقتی می خونید،درست چک کنید. من گفتم که…مسئولیت مشکلات پادگان اشرف با قدرت هایی است که این وضعیت را ایجاد کرده اند.یعنی استراتژی غلط سازمان مجاهدین که فکر کرد با وحدت با صدام حسین و حضور در عراق می تواند با تئوری "ارتش آزادیخبش" ایران را آزاد کند. شما نمی توانید بگویید که این تئوری شکست نخورده است.این عملا شکست خورده است.شما فیلم های همین جریان را اگر نگاه کنید ملاحظه می کنید که ده سال پیش اینها هلی کوپتر داشتند،تانک داشتند،تانک سوار داشتند،الان دست خالی در اردوگاه هستند.پس اون استراتژی ارتش آزادیبخش شکست خورده است. نکته دوم اینکه ریاکاری دولت های غربی و بویژه آمریکایی ها و انگلستان حول این مسئله نقش موثری داشته است.همین خانم اشاره داشت که آمریکا بیش از 50 بار خلف وعده داشته است.آمریکا،انگلستان و بخشی از قدرت های غربی آمده اند و کشوری مانند عراق را اشغال کرده اند.طبیعیه که مسئولیت عواقب با آنها است.این کشورها در طول 9 سال گذشته می توانستند نیروهای مجاهدین را به اروپا و آمریکا ببرند.مضافا برخی از اینها پاسپورت کشورهای اروپایی داشتند.اما به این افراد اجازه ندادند که بروند.حتی برخی از اینها زخمی بودند،سرطان داشتند…به اینها اجازه ندادند که به این کشورها بروند.پس بجای اینکه این موضوع را بپیچانند،باید تیغ حمله شان را ببرند بسوی دولت های غربی که این مسئله را بوجود آورده اند! نکته بعدی این است که شما اینطوری به مسئله نگاه کنید؛سازمان مجاهدین خلق به عراق رفته است تا از طریق وحدت با صدام حسین به ایران حمله کند.اولین کسی که در دنیا تشخیص داد صدام حسین برای صلح منطقه خطرناک است شاه بود.و شاه بود که برای مقابله با صدام حسین اون سلاح ها را خرید و…موقعی که شاه جزائر را گرفت،همین مجاهدین خلق به او حمله کرده و اطلاعیه دادند که شاه بعنوان نوکر امپریالیسم جزائر سه گانه را گرفته است که در حمایت از عراق بود و در این رابطه بیانیه و کتاب آن وجود دارد. مجاهدین وقتی به عراق رفتند متوجه نشدند که ایرانیان حتی اگر غیر مذهبی و مخالف رژیم باشند،یک حس ناسیونالیستی دارند که مخالفت می کند با اونها و وحدت شان با صدام حسین برای تجاوز به ایران.خب اونها این وحدت رو انجام دادند.آنها در خاک عراق از صدام حسین هلی کوپتر،تانک،منابع مالی و… گرفتند.در صورتیکه هنگام حمله صدام به ایران حکومت عراق را فاشیستی اعلام کردند.شما چگونه بر مبنای اصول مجاهدین مندرج در نشریه هایشان برایتان خواندم،که انقلابی کیه؟مبارزه با امپریالیسم است و صدام را عامل ارتجاع و فاشیسم می دانستند،با اون وحدت کنی! پس شما رفتید با اون وحدت کردید بر علیه جمهوری اسلامی.حالا در طول زمان محاسبات اشتباه دیگری را نیز انجام داده اند.و در این رابطه مهمترین اشتباه محاسباتی آنان این بوده است که فکر نمی کردند آمریکا در سال های 1991 و 2003 به عراق حمله کند.مجاهدین می توانستند نیروهایشان را از عراق خارج کنند.اما نکردند.این اشتباه محاسباتی رو شما نمی توانید مطرح کنید اما به آن پاسخ ندهید! شما ممکن است انتقاد داشته باشید.اما انتقاد این طرف رو هم باید بگویید.شما نیروهایتان را سوار قطار غلط کرده اید.شما وقتی کسی رو به غلط سوار قطار دیگری میکنید هر چقدر هم ایثارگر و انسان خوب باشید مسیر رو غلط رفته اید.باید به این موضوع جواب بدهید! سیامک دهقانپور،صدای آمریکا: خیلی کوتاه بفرمایید که دولت فعلی آمریکا و آقای اوباما الان چه کار می توانند بکنند؟آیا اهرم فشاری برعلیه آقای مالکی دارند؟بسیاری از این صحبت میکنند که آقای مالکی در چند سال گذشته فرد نسبتا مستقلی بوده که زیاد هم به حرف واشنگتن گوش نداده است. علیرضا نامور حقیقی: عراق ایجاب نمی کند که اینها را نگه دارد.آقای اوباما اگر می خواهد کاری بکند به وزارت امورخارجه آمریکا و اروپا گزارش بدهد و اینها را فوری بصورت پناهنده بپذیرند.عراق نمی تواند اینها را نگه دارد… اصولا اگر خود دولت عراق نیز بخواهد اینها را نگه بدارد،مجاهدین نباید آنجا بمانند.در کشوری که روزانه ده انفجار انتحاری صورت می گیرد،چه تضمینی برای امنیت جان افراد آنها وجود دارد.یعنی حتی می خواهم بگویم که اگر دولت عراق نیز آنها را بپذیرد این مجاهدین هستند که از نظر تکنیکی و استراتژیکی نباید در آنجا بمانند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا