بیست و ششمین سا لگرد شورای جهل و جهالت مبارک باد
حال امروزسال گرد تاسیس شورایی را جشن میگیرند که بی سرو بی دنباله شده مسئول شورا مفقود شده وریئس جمهور آن خانه نشین شده و در گوشه ای از پاریس در غم از دست دادن یار به سوک نشسته است. و هواره به دنبال تحقق بخشیدن به خواسته ها و جاه طلبی های مسئول شورا به هرقیمتی میباشد و برای رسیدن به این هدف از هیچ اقدامی روی گردان نیست
احوالاتی از دورن شورای مقاومت
گفته دیگراز نزدیکان شورا این میباشد که اوضاع مجاهدین در عراق به شدت مشدد است وتعدادی از افراد بالای سازمان که امکان دستگیریشان بدلیل شرکت در سرکوب مردم عراق از طرف دولت میرود به اردن رفته ودرکنار مسعود رجوی پنهان شده اند.
بیماری های تشکیلاتی، فرقه ای
در پروسه اخیر مشاهده می شود و شنیده می شود که تعدادی از اعضای شورای وابسته به مجاهدین و اعضای انقلاب کرده و عنصرمجاهد خلق مرید رهبری و هم جنس شدگان مریم و گوهران بی بدیل بدلایل نامعلومی می میرند و مرگ همه آنها را عارضه قلبی جا می زنند.
میزان حل شدگی آقای منوچهر هزارخوانی در روابط فرقه ای
مقاله آقای منوچهر هزارخوانی با عنوان” مشارکت در سکت بازی” که در رابطه با سکت مطالبی مرقوم فرموده اند توجه مرا به این نکته جلب نمود که میزان حل شدگی ایشان در مناسبات فرقه ای مجاهدین بسیار بالاتر از آن است که جائی برای تحقیق بیشتر در مورد فرقه ها و متدهای شناخته شده آنان در ذهنشان داشته باشند.
خرمرد رندی هزارخانی
سالها ست که هر گونه تفکر ی و شک کردن و طر ح سوال در سازمان ممنوع است. اینکه هزار خانی خود را به خریت می زند شکی نیست که اصلا معتقد به چرندیات رجوی نیست و لی پولهای سازمان که پول خون مردم عراق هست امکان استقلال و زندگی شرافتمدانه را از وی گرفته است. باید به هزار خانی گفت اگر در سازمان مجاهدین و شورای وابستگی و خیانت کسی توانست کوچکترین سوالی در مورد رجوی و تحلیل ها ی غلط وی بکند و مورد ضرب و شتم قرار نگرفت انوقت شما صحبت از باز بودن ذهن انها کنید.
خاطره ای از دکتر کریم قصیم
صبح جمعه9.2.07 با تعدادی از دوستانم از شهر کلن آلمان به قصد پاریس برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی که در رابطه با فرقه گرایی و ترویسم و خطر آن برای جوامع اروپایی بود، در حال سفر بودیم. ما برای شرکت در این کنفرانس از طرف فعالین حقوق بشردر این کنفرانس دعوت شده بودیم. در مسیر حرکت در ایستگاه قطار در شهر آخن ناگهان با دوست قدیمی آقای دکتر کریم قصیم یکی از اعضایی شورای ملی مقاومت که در سالهای دور با او در پادگانهای مجاهدین آشنا شده بودم، برخورد کردیم. آقای دکتر قصیم در حالی که برای پیدا کردن صندلی خود به اطراف نگاه می کرد، چهره های که برای او تقریبا آشنا به نظر می رسید، توجه او را جلب کرد.
نامه ابراهیم خدابنده به منوچهر هزارخانی
مطلبی مندرج در سایت همبستگی ملی به نقل از نشریه مجاهد تولید شده به تاریخ دوشنبه 2 بهمن 1385 خواندم که با تیتر”گزارش نتیجه عملیات” در خصوص سفر خانم فریبا هشترودی به تهران و دیدارشان با سازمان غیر دولتی”کانون هابیلیان” نوشته بودید. برخی موضوعات در این مطلب از ابعاد مختلف نظرم را جلب کرد و تصمیم گرفتم چند خطی در این رابطه نوشته و مزاحم وقتتان بشوم و در ضمن چند سؤال نیز مطرح نمایم. میخواهم سوا از صحبت های احساسی و قلم پردازی های ادبی و گرفتار ماندن در دگم ها و تعصبات قدیمی به”جان مطلب”،”همان پرسش اصلی که مربوط به موضوع و محتوای مقاومت است”، بپردازم. اگر اشتباه نکرده باشم شما مدعی هستید که سازمان و شورا هر ایرادی که داشته باشد بهر حال فرعی است چون برای”بر انداختن نظام ولایت فقیه” سست نشده و در جایی کوتاه نیامده و به سازش تمایل نشان نداده است و سپس عنوان کرده اید که”در پاسخ به این سؤال است که جهت اصلی مبارزه تعیین و تعریف میشود”.
جوابی سهل و ممتنع به چرایی خروج از شورای ملی مقاومت
در مطلبی به قلم آقای ابراهیم خدابنده آمده بود، خانم فریبا هشترودی در پاسخ به چرایی خروج شان از شورای موسوم به ملی مقاومت گفته اند”در شورا وقتم تلف می شد.” در نگاه اول شاید این پاسخ سبکسرانه و رفع تکلیفانه تعبیر و تلقی شود. از این باب که بسیاری از جداشدگان از شورا و سازمان مجاهدین خلق معمولا به دلایل کلان و موضوعات به ظاهر حاد و جدی تری از جمله مناسبات غیر دمکراتیک – هژمونی طلبی مجاهدین بر شورا – هژمونی طلبی شورا بر اپوزیسیون – هژمونی طلبی رجوی هم بر شورا و هم بر سازمان مجاهدین – مناسبات فرقه ای در شورا – وابسته بودن شورای ملی مقاومت، و… استناد می کنند، اما خانم هشترودی به جوابی سهل و ممتنع اکتفا می کنند
نگاهی به شورای ملی مقاومت
بکار بردن این کلمه از جانب هزارخانی، بمانند استفاده ازآن و دادن هر فحش و بد و بیراهی بخود، توسط هر کس دیگر، در دوران سختی و تنگی کار و زندگی نیست، چرا که وی بخوبی میداند که چگونه کلمات دردنیای سیاست بال درآورده، پرواز میکنند و جابجا بر علیه خود فرد بکار گرفته میشوند.
ضربه کاری بود و دردناک
ضربه آنچنان کاری بود و دردناک که به محمدرضا روحانی هم که چیزی جز مجیزگویی بلد نیست، جرأت داد تا از مجاهدین بهدلیل آنچه او”مماشات با هشترودی” خوانده انتقاد کند! شاید برخی”جنگ روانی” روز اول خزایی را باور کرده بودند:”کسی نبود و به اعتبار مجاهدین صاحب نام شد”. ولی اعترافات هزارخانی که بیرودربایستی ضربه را دردناک دانست، پرده از ریا و تزویر دار و دستهی رجوی برداشت. اما چرا آقایان و ایضاً خانمهای غیرمحترم اینگونه دست از دهان برداشته و چاک دهان را گشودهاند و هر ناشایستی را با ذکر سه نقطه به ایشان روا داشتهاند؟
آخرین ریزش نیرودر شورای ملی مقاومت
آرزوها و امیدهای همه این بود که شورای ملی مقاومت جوهر کلامی است که برای برون رفت از هر تضادی باید به آن متوسل شد. در بین ما ایرانیان مشکلاتی که وجود دارد، این است که چرا شوراها، تشکل ها و احزاب ما هر کدام بعد از رونق اولیه خیلی زود به رکود و کدورت و انحلال کشیده می شوند و پایان خوبی ندارند و تاثیر نامطلوبی در ذهن مردم از خود بجا می گذارند. چه در شوراهایی نظیر شوراهای شهر که چند هفته قبل انتخابات آن در ایران به نمایش گذاشته شد وچه در جریانهای مخالف رژیم حاکم.
پهلوان زنده را عشق است
آقای دکتر منوچهر هزار خانی در مطلبی تحت عنوان”گزارش نتیجه عملیات” به موضوع سفر خانم فریبا هشترودی به ایران پرداخته و ضمن تقبیح این عمل به این نکته اشاره کرده است که دیگر عمو وجود ندارد و عمو مرده است.(خانم هشترودی ایشان را در شواری ملی مقاومت همیشه”عمو” صدا می کرده است) در این که”عمو” در بین دوستان و همراهان دوران جوانی و مبارزاتی سابق خود واقعاً مرده است شکی نیست و در این نوشتار مایلیم تاریخ دقیق آنرا برای ایشان روشن نماییم.