تقصیر دیگران نیست که شما پیچیدگی ها را درک نمیکنید!
این قسمت از نوشته ی فرقه ی رجوی دقیقا درراستای تفکری است که فوقا شرح داده شد و اشاره کردیم که این حضرات فکر میکنند که یا باید درهمه چیز توافق داشت ویا قبول کرد که جمهوری اسلامی دربرنامه هایش برای شفاف سازی مسائل هسته ای خود وتعامل با کشورهای دیگر جهان شکست خورده است: مصداق بارز تفکر هیچ یا همه چیز!
توقع داشتید که دسته گل تقدیم کنیم یا به پایشان بیافتیم؟!
متعاقب اقدامات تحریمی جدید امپراطوری آمریکا که دروهله ی اول، فشار بیشتر برگرده ی مردم ایران را ازاین عمل زشت خود، مد نظر قراردارد وبدنبال رجز خوانی های بیشتر ازآنچه که درعمل ممکن است اتفاق بافتد، گروه وابسته ومافیایی رجوی هرچه گردو که دردسترس اش است، با دم خود شکسته وبه ذکر یکباره ی این خبر بسنده ننموده و نوشته های متعددی منتشر میکند.
امثال باند رجوی از انفجار مسجد دیالی سود میبرند و باید کار آنها باشد!
اما عکس قضیه درستتر است وآن عبارت ازاین است که به تجربه ثابت شده است که این سازمان فرقه صفت، درتمامی اموری که بنفع اسرائیل وبزرگترهایش باشد، دخالت مستقیم ومداومی داشته وهمواره درخدمت به منافع آنها ازجان مایه میگذارد ونتیجه اینکه انفجار مسجد مورد بحث بنفع فرقه ی رجوی و دوستان واربابان بزرگترش بوده و بطور مستقیم وغیر مستقیم کار آنها میباشد!نتیجه ی تحقیقات قضائی درعراق نشان خواهد داد که دشمنان مردم ایران وعراق وبطور کلی تمامی مسلمانان دراین کار دست داشته و پژواک سر وصداهایی که دراین مورد به گوش ها خواهد رسید، فرقه ی رجوی را بدنام تر از حال وبیچاره ترازهمیشه خواهد ساخت!
بزعم مجاهدین متواری از خلق:هرچه زورگویان بگویند باید پذیرفت؟!
به فرقه ی رجوی، نوشته ها وحرفهایش که توجه کنیم مشاهده میکنیم که جریان آب برخلاف روال طبیعی خود بوده و این گروه مافیایی، آرزوی شکست برای هرنوع مذاکره ای که پیشرفت ورفاه ایرانیان درآن ملحوظ باشد وبه صلح بشدت تهدید شونده ی جهانی کمک کنند، دارند.
تلقین تحرکات مسلحانه در کشور یا گرم نگه داشتن تنور اسارت لیبرتی نشینان؟!
جواب منطقی این سئوال باتوجه به داده های مجاهدین گریزان ازخلق، میتواند چنین باشد که حمله ای درکار نبوده و رسانه های رجوی برای آفریدن اغتشاش ذهنی که فکر میکرده موفق خواهد شد، بطور مرسوم دروغ گفته اند! اما ممکن است که قضیه وجه دیگری هم که شاید مهمتر از وجه اولیه برای مافیای رجوی بوده، القای این شبهه درمیان اسرای کمپ لیبرتی است که گویا عنقریب است که خیزش های مسلحانه آغاز شده وآنها ازخستگی شنیدن قول های دروغ رجوی، اینقدر بی تابی نکرده و چند صباح بیشتری دندان روی جگر بگذارند تا بلکه فرجی در سرنوشت شان باشد و رجوی ها هم فرصتی برای دروغگویی ها ومانورهای بعدی بدست آورند!
یعنی شما برای جان انسان ها ارزشی بالاتر از پشیز قائلید؟
اگر تحریم ها دروقوع این حادثه نقش داشته که داشته، آنگاه این سئوال مطرح است چرا این نامجاهد های ما اینهمه سروصدا، تبلیغ وتحریک میکنند که این تحریم های بشدت ظالمانه ادامه یافته و انسان های بیشتری ازبین بروند؟ چرا برای اظهارات فلان مقام فعلی ویا سابق غربی که هر از چند گاهی برشیپور تحریم وجنگ میکوبند که لابی صهیونیزم را خوش آید و ارتقاء مقام پیدا کرده ویا صاحب مال ومنال بیشتری شوند، اینهمه جشن وشادی براه میاندازد؟
مریم قجر تروریست، درد شما مردم ایران نیست
بعد از کشته شدن تعدادی از هموطنان کشورمان در جریان سانحه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری در تهران سران فرقه اصلا روی این مسئله نرفته و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است این در حالی است که مریم قجر در هر ناکجا آبادی وقتی کسی کشته می شوند سریع وارد عمل شده و اطلاعیه داده و حکومت ایران را مقصر جلوه می دهد وی حتی از مرگ و میر در صحرای افریقا و یا کشته شدن فردی در جنلگهای آمازون هم نگذشته و پیام همدردی ارسال می کند ولی در مورد مرگ دلخراش هموطنان مان هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداده و فقط در سایت های تابعه به درج این خبر اکتفا کرده است.
رجوی ها درمخالفت با توافق هسته ای ایران، بدنبال چه چیز هستند؟
به راستی برای این فرقه، دنبال کردن این استراتژی که ایران و غرب را به یک چالش نظامی دراز مدت و غیر قابل پیش بینی می کشاند چه منافعی در بر خواهد داشت.برای این فرقه مخرب بحران وجنگ همواره یک نیازمبرم وحیاتی بوده وهست درحالیکه این ایجاد تنش واختلال درمذاکرات هسته ای را درپوش صلح طلبی دنبال می کنند.این فرقه مخرب به سردمداری مریم رجوی هدفی جزدامن زدن به یک جنگ منطقه ای ندارد وتلاش می کنند با سیاست های ضد ایرانی وبرجسته کردن راه تحریم وخشونت باردیگر منطقه را با جنگی مانند عراق روبرو کند.
دروغ جاویدان برگ سیاه دیگری درکارنامه فرقه رجوی
فرقه مجاهدین با کمک ارتش عراق تا دروازه های کرمانشاه پیشروی کردند و نهایتا در گردنه چارزبر متوقف شدند و با قبول تلفات وخسارات کمرشکن ناگزیر عقب نشینی کردند. این عملیات برای مجاهدین عواقب بسیاری بلحاظ تشکیلاتی داشت. بواقع بعداز این عملیات بود که شیرازه تشکیلاتی مجاهدین از هم پاشید. چراکه رجوی هرگز نتوانست به سوالات بی شمار اعضاء خود در خصوص علت این عملیاتی که از قبل نتیجه آن معلوم بودپاسخ بدهد!
از اربابان خود بخواهید که محیط زیست را بیش ازاین آلوده نکنند!
دراین نوشته که عمدتا زبان حال مسئولین کشور در بیان وبرای رفع نقایص جدی موجود کشاورزی و… ذکر شده تا ارائه ی طریق، مثلا خواسته اند که افشاگری نموده ولابد انتظار آنرا هم داشته که با نقل قول سخنان کارشناسان ومسئولین کشور، حکومت را هم سرنگون کند وبه تشکیل جامعه ای خوشبخت؟! که نمونه ی بارزشان را درمناسبات درون تشکیلاتی خودشان میبینیم و وضع رقت بار ساکنین نگون بخت کمپ لیبرتی عراق را بعنوان پیش قراول آن جامعه ی خوشبخت ملاحظه میکنیم، دست زند!
چرا از سفر مقامات ایرانی به عراق سران فرقه سر گیجی می گیرند
ولی چیزی که در این میان به خوبی مشخص است سران فرقه برای اینکه توجه غرب را به خودشان جلب کنند دست به تولید این گونه اراجیف زده و نشان می دهند که این تشکیلات در مقابل سفر یک مقام ایرانی اینگونه دچار التهاب و لرزه می شود. اگر چه تشکیلاتی که بنیان و اساس آن متزلزل بوده نیاز به این گونه دروغ ها دارد و دیگر زمانی به فروپاشی کامل آن باقی نمانده است
وزنه بزرگی که سنگینی اش بیش از بلف های رجوی بود
رجوی خودش خوب می داند خلق قهرمان ایران هر جنایت کار و خائنی را بر او ترجیح می دهد به همین دلیل اینک رجوی دل خوش کنکی به نام جنگ و آتش در منطقه جای همان استراتژی گذشته اش قرار داده و ارتش آزادیبخش سابق رجوی کفه دوم ترازوی داعش است و ایدئولوژی نظامی و ساختار و آموزش آنها از آرشیو های صدام سیراب شده و هیچ گونه سنخیتی با قیام ندارند