رجوی گور به گور شده که هرچه توان داشت در ضربه زدن به ایران و ایرانی به کار برد و هر کجا دشمن ایران را می یافت نوکر و سر سپرده می شد و هنوز هم درس عبرت نگرفته و هر روز قلاده اش دست کسی و درب منزل کسی پارس می کند، چطور انتظار داشت که به امپراطوری برسد.
همه مردم حتی خود افراد فرقه رجوی می دانند که رجوی به سران سازمان که روزی در کنار مردم و روحانیت علیه رژیم طاغوت شوریدند و با هر نیت و هدفی مبارزه کردند و در پیروزی انقلاب نقش داشتند، اما رجوی که حس قدرت طلبی و خود بینی او را کور و گمراه کرده بود و با خیانت به بنیانگذاران سازمان خود سکان رهبری سازمان به دست گرفت و با سواستفاده و اهداف پلید و منافقانه سازمان را که از درون مردم و با مردم بودند به فرقه ای مخرب و خیانت پیشه تبدیل نمود.
بعد از اینکه رقبای خود را از صحنه حذف کرد و خودش یکه تاز میدان شد، بالعکس خواسته ملت و رهبری انقلاب، اعتقادات و پایبندی به اصول اسلامی را نادیده گرفت و به زیاده خواهی روی آورد.
مسعود خان در یک مقطع زمانی مدعی عقاید مارکسیستی شد و بعدها متوجه شد که مردم این عقاید را نمی پسندند از شگرد منافقانه اش استفاده کرد و خود را مسلمان معتقد نشان داد و دم از اسلام راستین زد و اعلام نمود که اسلام واقعی آن چیزی است که رجوی بیان می کند و با استفاده از جابجایی بعضی آیات و دست بردن توی آن ها، آن ها را به سود خود تحلیل و تفسیر می کرد، در صورتی به آنچه می گفت پایبند نبود، خودم شاهد بودم که مسئولین سازمان می نشستند و بحث های عادی و غیر ضروری را تا ساعت 12 شب ادامه می دادند و آن وقت بدو بدو وضو می گرفتند و به منظور به جا آوردن نماز مغرب و عشاء مقداری دولا و راست می شدند یعنی آقایان مسلمانند و نماز می خوانند و دستورات خدا را اجرا می کنند.
رجوی خود فروخته که به اندازه ی ارزنی برای ملت ایران ارزش قائل نبود و در موقع عملیات شناسایی و راه گشایی تیم های عملیاتی را توجیح می نمودند که به محض برخورد با کشاورزان و دامداران مرز نشین آنها را بکشند، تیم ها را توجیح می کردند که آنان باید کشته شوند چون رژیمی و فالانژ هستند.
آیا رجوی با خیانت به ملت و با به شهادت رساندن بیش از 17000 ایرانی می خواست به امپراطوری دست یابد و بر کرسی قدرت طلبی تکیه بزند، چنین اتفاقی فقط یک رویا و خیال باطل بود.
رجوی گور به گور شده که هرچه توان داشت در ضربه زدن به ایران و ایرانی به کار برد و هر کجا دشمن ایران را می یافت نوکر و سر سپرده می شد و هنوز هم درس عبرت نگرفته و هر روز قلاده اش دست کسی و درب منزل کسی پارس می کند، چطور انتظار داشت که به امپراطوری برسد.

