آیا سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است
عده ای با نسبت دادن کلمه فرقه به سازمان مجاهدین خلق ایران بشدت مخالفت می کنند و نمی خواهند و یا نمی توانند باور کنند که این سازمان یک فرقه از نوع خطرناک است.به همین دلیل خواستم مقاله ای علمی جدا از تعابیر و تحلیل های سیاسی بنویسم و فرقه را به گونه ای که در فرقه شناسی تعریف و تبیین شده است معرفی کنم. حال قضاوت با خوانندگان محترم است که ببینند آیا سازمان مجاهدین خلق از ویژگی های یک فرقه برخوردار هست یا نه؟
کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت ششم
به همان میزان که در گروه های فرقه ای سیستم اعتقادی به ابزاری برای نیل رهبران فرقه به تمایلات، هوس ها، و اهداف پنهان و اَشکار رهبران ختم می شود، شناخت همه جانبه فرقه ها از اعضاء خود نیز به نوعی در راستای ضرورت محقق شدن این اهداف کارکرد چند سویه دارند. به همان نسبت که ایدئولوژی و گرایشات اعتقادی می تواند به ملعبه و ابزار دست رهبران فرقه ها تبدیل شود، قابلیت های فردی و روحی و روانی و… افراد نیز دقیقا در راستای چنین اهدافی شناسه و مورد بهره برداری قرار می گیرند.
پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت چهارم
سومین کارکرد پروسه خوانی در مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین کاربردی پیش گیرانه در مقابله و مواجهه با بروز تمایلات اعتراضی و در نهایت به قصد جلوگیری از هر گونه انشعاب و یا انشقاق درونی اعمال می شود. بن بست های استراتژیکی سازمان مجاهدین خلق به خصوص در اواخر سال 1363 باعث بروز چالش هایی نسبت به رهبری مجاهدین گردید.
پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت پنجم
. در واقع عملیات جاری، نشست های موسوم به غسل هفتگی و… اشکال دیگری از پروسه خوانی هستند که به طور روزانه افراد را مکلف به واخوانی رفتاری، فکری، ذهنی و حتی رویاها و خواب های شبانه خود می کنند. پروسه خوانی با این کارکرد یکی از هشت تم مورد نظر لیفتون برای شناخت گروه های فرقه ای است. اما لیفتون برای تبیین این مفهم از واژه اعتراف بهره می گیرد. شباهت های کارکردی و نتایج حاصله از این دو تعبیر به خوبی بر ماهیت همسو و اهداف مشترک آنها هم در مناسبات فرقه ای و مشخصا سازمان مجاهدین خلق دلالت دارد.
پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت اول
به این ترتیب می بینیم میان چرایی و چگونگی حصول به این کیفیت رابطه دینامیکی وجود دارد. فرقه ها درست در نقطه تلاقی میان پیوندهای به قول خودشان ارتجاعی با سیستم ارزشی نوین نیازمند ابزارها و مکانیزم هایی هستند که مجاب سازی و تقید بی قید و شرط به خودشان را تضمین کند. روش های مجاب سازی درست در چنین نقطه ای اهمیت شان را به رخ می کشند.
پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت دوم
سوای اعترافات و اظهاراتی که اعضای جداشده سازمان از اهداف اصلی تر و پنهانی مجاهدین به آن اشاره کرده اند، حتی مدافع انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین نیز صراحتا به انگیزه مورد ادعای مجاهدین به عنوان انگیزه پوششی و محمل اشاره و هدف اصلی را تلویحا در راستای شناسایی، تعدیل رده و در نهایت حذف عناصر مسئله دار به انقلاب ایدئولوژیک و رهبری رجوی قلمداد می کند.
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها- قسمت سوم
شاید این گونه خشونت گرایی در میان مجاهدین یکی از نادرترین نوع اعمال خشونت فرقه ای باشد. گو اینکه شاهدان این گونه خشونت ها ممکن است در حال حاضر هم در مناسبات مجاهدین باقی مانده باشند، اما بیشتر جداشدگان به این شیوه خشونت گرایی در مناسبات درونی مجاهدین اذعان دارند.
کاتالیزورها در رهبری فرقه ها
نقش مریم در این تحول درست بر اساس آنچه سینگر از جنس تعامل و رابطه نزدیکان با رهبری ارائه می دهد نقش یک کاتالیزور است. در انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین نقشی که برای مریم قائل می شوند نقش یک الگوی کامل رفتاری و منحصر با موقعیت رهبری ایدئولوژیک است. مریم درست به این دلیل نزدیک ترین عضو به رجوی شناخته می شود که بیشتر از همه ضرورت رهبری فردی رجوی را درک و به همان میزان هژمونی او را ماده کرده است.
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت اول
این شق خشونت بیشتر جنبه روانی و به انگیزه ایجاد هراس و تنش های روانی و روحی در هدف های فرقه ای دارد. در فرقه های سیاسی اگر چه هدف های خشونت آمیز عمدتا از میان چهره های سیاسی و دولت مردان انتخاب می شود، اما در سایر گروه ها این اهداف در میان مخالفین و فعالان بر علیه فرقه ها سازماندهی و مدیریت می شود. شق دیگری از خشونت ها متوجه اعضای خود فرقه ها می شود.
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت دوم
اعمال انواع خشونت های جسمی و روحی بر روی عناصر ناراضی و داوطلب جدایی از مجاهدین تقریبا مورد تاکید بیشتر اعضای جداشده از مجاهدین بوده است. به طور مشخص در این رابطه می توان به بیانیه دیده بان حقوق بشر و همچنین بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، سرویس های اطلاعاتی فرانسه موسوم به دی اس دی و بیشتر دولت هایی استناد کرد که نام مجاهدین را در لیست های تروریستی خود ملحوظ کرده اند.
الگوی رهبری فرقه ای در مجاهدین خلق
در واقع رهبران فرقه ها جامعه را آگاهانه به مسیری هدایت و رهبری می کنند که جز منافع فرقه ای خود هدف دیگری را دنبال نمی کند. این تلقی اساسا از آنجا ریشه می گیرد که رهبران فرقه ها ماهیتا برای شعور اجتماعی و سیاسی و… مردم مشروعیتی قائل نیستند. همان گونه که رهبران فرقه ها در اشل مناسبات بسته و کوچک تشکیلاتی موضوعیتی برای شعور و اصالت فردی اعضای خود قائل نیستند در اشل اجتماعی نیز به همان اندازه توده های مردم را فاقد شعور لازم برای انتخاب و تصمیم گیری متصور هستند. به همین دلایل بدیهی، رهبران به مفهوم واقعی برخواسته از مولفه های جوامع دمکراتیک با رهبران فرقه ای متفاوت و متمایز می شوند. بنابراین نمی توان به صرف شباهت هائی نسبت به ضرورت رهبری و یا در نهایت موقعیت متفاوت او نسبت به شهروندان عادی دچار ذهنیت منفی شد.
نقش خانواده در بازپروری اعضاء از مناسبات فرقه ای
در حال حاضر فرقه مجاهدین خلق تلاش های گسترده ای، برای مخدوش کردن مناسبات عاطفی و به خصوص میان والدین و فرزندان را دنبال می کنند. از زمانی که ورود خانواده های مجاهدین برای ملاقات با فرزندان خود در عراق شتاب بیشتری گرفته است، رسانه های مجاهدین نیز با اشراف نسبت به تاثیرات و پی آمدهای اجتناب ناپذیر آن نفس این مناسبات را هم به لحاظ سیاسی و هم عاطفی به چالش کشیده اند. به این دلیل که مجاهدین می دانند ادامه این روند تمام رشته های دو دهه اخیر مجاهدین برای قطع مناسبات این گونه را پنبه خواهد کرد. این میزان توجه برای زدودن و حذف خانواده از ضمیر و ذهنیت فرد بخودی خود بر اهمیت و کارکرد آن در زندگی افراد تاکید دارد.