پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
پاسخ رجوی به اعضای خواهان جدایی – قسمت اول 28 مهر 1404
زندان مخوف و بدنام ابوغریب

پاسخ رجوی به اعضای خواهان جدایی – قسمت اول

زندان ابوغریب یا به اصطلاح عربی آن، سجن ابوغریب، در 32 کیلومتری غرب بغداد واقع شده بود. این زندان در دهه 1950 به عنوان زندانی با درجه امنیتی بسیار بالا شروع بکار کرد. در این زندان اقداماتی همانند شکنجه و اعدام رایج بود و زندانیان در وضعیت بسیار نامناسبی نگهداری می شدند. از دهه 1980، […]

چرا رجوی مرا به زندان خودش و ابوغریب انداخت – قسمت پایانی 25 شهریور 1404

چرا رجوی مرا به زندان خودش و ابوغریب انداخت – قسمت پایانی

حمید دهدار حسنی در قسمت قبل خاطراتش از قبول سازمان برای جدایی گفت. او چنین گفت: مسئول مجاهدین گفت ما شما را به عراقی ها تحویل می دهیم و قرار شد تا آنها خودشان شما را تا لب مرز ایران ببرند. من به او گفتم می دانید که اگر به ایران برسم احتمالا دستگیر و […]

چرا رجوی مرا به زندان خود و بعد ابوغریب فرستاد – قسمت دوم 12 شهریور 1404

چرا رجوی مرا به زندان خود و بعد ابوغریب فرستاد – قسمت دوم

همانطور که در قسمت قبل گفتم، علاوه بر تصویروحشتناکی که رجوی از دنیای بیرون از تشکیلات برای ما درست کرده بود از طرف دیگرهم شدیدترین برخوردها را برای افراد خواهان جدایی در دستورکارش قرار داده بود که واقعا برای ما بسیار رعب انگیز بود. او همه اعضا را در یک وضعیت بلاتکلیفی و بن بست […]

افراد اسیر در چنگال فرقه رجوی در حقیقت قربانیان او هستند – فصل دهم 11 مهر 1403

افراد اسیر در چنگال فرقه رجوی در حقیقت قربانیان او هستند – فصل دهم

در قسمت قبل از شرایط بد زندان گفتم که برای اعتراض به آن شرایط اعتصاب غذا کردم. وقتی متوجه شدم که در چند نوبت زندانیان و حتی جداشده های سازمان در قبال اسرای عراقی تبادل شدند و اسمی از من برده نشد، بفکر فرار از زندان افتادم. در این چند سال که در زندان بودم […]

افراد اسیر در چنگال فرقه رجوی در حقیقت قربانیان او هستند – فصل نهم 02 مهر 1403

افراد اسیر در چنگال فرقه رجوی در حقیقت قربانیان او هستند – فصل نهم

در قسمت قبل نکاتی در رابطه با تبادل اسرا ما بین ایران و عراق بیان شد. من متوجه شدم که تبادل شامل ما نخواهد شد. چرا که ما امانت سازمان در نزد صدام بودیم. باید می پذیرفتیم که تا مسعود رجوی و صدام حسین هستند باید در زندان بمانیم و هیچ روزنه امیدی نخواهد بود. […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت شانزدهم 16 اسفند 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت شانزدهم

ورود به خاک وطن بعد از سالها رفتن پی سراب و هدفی پوچ که حاصلی جز از دست دادن عمر و جوانی و اسارت ذهنی و جسمی برای من و امثال من نداشت، هیجان انگیزترین قسمت روایت سرگذشت من و دیگر جدا شده های از فرقه رجوی است. به هرحال همانطور که گفتم بعد از […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت پانزدهم 11 بهمن 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت پانزدهم

همانطور که گفتم وقتی مدیر زندان درآخرین لحظه به ما گفت حالا فعلا بروید قسمت عزل (قرنطینه ) تا مسئله تبادل شما پیگیری شود، حتما از اول وقت او خبر داشته که برنامه رفتن ما چند روز به تاخیرافتاده اما به عمد با این حرفش خواست یک ضربه روحی به ما بزند. ولی باز همین […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت چهاردهم 04 بهمن 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت چهاردهم

همانطور که در قسمت قبل توضیح دادم مسئولین زندان نه تنها به وعده خود برای پرداخت دستمزد دوخت لباس های ارتش عراق به خیاط ها عمل نکردند بلکه آنها جرات هم نداشتند که به مسئول زندان بگویند چرا دستمزد ما را نمی دهید فقط به نفر مصری مسئول خیاط ها گفتیم موضوع را پیگیری کند […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت سیزدهم 27 دی 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت سیزدهم

یک هفته از نوروز سال 81 گذشت و ما ایرانیان زندان ابوغریب همچنان دلگیر بودیم و حوصله ای نداشتیم. که یک روز مدیر زندان بدتر حالگیری کرد و یک هفته هواخوری زندانیان را ممنوع کرد و اجازه خروج از بند به کسی نداد. جریان از این قرار بود که حدودا 2 ماه قبل از سال […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت دوازدهم 24 دی 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت دوازدهم

حمید دهدار حسنی در قسمت قبل خاطرات خود از تشکیل تیم های عملیاتی برای ورود به خاک ایران و نحوه کار آنها گفت. آخرین سه شنبه بهمن ماه سال 80 بود که بر حسب روال تعدادی از خانواده های زندانیان غیر ایرانی به ملاقات وابسته های خود به زندان آمدند. یکی از این زندانیان بنام […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت یازدهم 17 دی 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت یازدهم

در قسمت قبل از ورود فرد جدیدی به ابوغریب گفتم که حسن نام داشت… حسن در مورد خبر مهمی از درون تشکیلات گفت: یادت هست که سال 79 سازمان اعلام کرد دو زن عضو تیم عملیاتی در ورود به ایران با نیروهای امنیتی درگیر و بعد از کشتن صدها تن از آنها خودشان قهرمانانه شهید […]

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت دهم 06 دی 1402

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت دهم

در قسمت قبل از توافقات بین مقامات ایران و عراق گفتم. پس از توافقات حدود 50 نفر انتخاب شدند که تبادل شوند. چند روزی بود که از تبادل 50 نفر می گذشت و هنوز سرنوشت آنها موضوع صحبت بین همه زندانیان بود. متوجه شدیم سه نفرجدید از اعضای جدا شده سازمان را به زندان ابوغریب […]

blank
blank
blank