شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی 08 آبان 1402

نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی

محمد مهدی برادر خوبم به این عکس نگاه کن، این دور همی خانوادگی را ببین. برادرجان می خواهم به تو بگویم این در کنار خانواده بودن بسیار با ارزش است. ارزش آن را دارد تا تلاش کنی و خودت را از اسارت نجات بدهی. برای آزادیت همت کن تا به آغوش گرم خانواده ات برگردی. […]

پیام خانواده میهنی برای شه بخش میهنی در کمپ مجاهدین خلق 07 آبان 1402

پیام خانواده میهنی برای شه بخش میهنی در کمپ مجاهدین خلق

بنام خدای یکتای بی همتا برادر عزیزم شه بخش جان سلام بعد از سالها بی خبری، خبر و تصویری از شما مشاهده کردیم که همه اعضاء خانواده را بسیار خوشحال کرد. از اینکه فهمیدیم زنده و سلامت هستی بی نهایت خوشحالیم. خداوند توفیق بدهد و انشالله که بسلامتی به آغوش گرم خانواده بازگردی. همه ما […]

پیام اردشیر افضلی به برادرش مسعود افضلی اسیر فرقه رجوی 06 آبان 1402

پیام اردشیر افضلی به برادرش مسعود افضلی اسیر فرقه رجوی

برادرم سید مسعود سلام. امیدوارم سلامت و سر حال باشی. برادر جان بعد از آن درخواست هایی که ما به نصیحت و سفارش مرحوم پدرمان برایت انجام دادیم و به مقامات آلبانیایی و بهداشت جهانی گزارش دادیم . فهمیدیم فرقه ای که اسیرش هستی طبق معمول شما را مجبور به اهانت و توهین به خانواده […]

نامه مهرداد امیری به خواهرش مهوش امیری گرفتار در فرقه مجاهدین خلق 03 آبان 1402

نامه مهرداد امیری به خواهرش مهوش امیری گرفتار در فرقه مجاهدین خلق

خدمت خواهر عزیزم مهوش عرض سلام و احترام دارم. انشاالله که در سلامتی کامل باشی. مهرداد هستم. مهوش جان خیلی وقت است از اوضاع و احوالت بی خبرم. طبق صحبت های چند نفر از دوستان جداشده که در ایران زندگی می کنند با خبر شدم که تشکیلات از تو مصاحبه ای پخش کرده است اما […]

دلنوشته علیرضا یوسفی به فرزندش محمدتقی یوسفی گرفتار در کمپ مجاهدین خلق 01 آبان 1402

دلنوشته علیرضا یوسفی به فرزندش محمدتقی یوسفی گرفتار در کمپ مجاهدین خلق

پسرم تاج سرم محمدجان سلام با غم و اندوه زیاد و آه و افسوس نهان، تو را می خوانم و تو را می‌جویم شاید که معجزه آسا به سویم به پرواز درآیی که مشتاقانه می خواهمت محمد جان. سیرم به خدا از همه کس، گل پسرم کو؟ گیرم همه عالم بُوَدَم، تاج سرم کو؟ ای […]

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ آلبانی 26 مهر 1402

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ آلبانی

با سلام برادر جان محسن خوبم 35 سال است که چشم انتظاریم . دلم لک زده برای صدایت، برای چشمهایت، آخر این چشم انتظاری تا کی؟ این همه دلتنگی و دوری را تا کی تحمل کنیم؟ محسن جانم ما همه چشم انتظاریم و از صمیم قلب می خواهیم که برگردی. مادر و پدرت با چشمانی […]

نامه محمدرضا درویشی به برادرش نوروز درویشی اسیر مجاهدین خلق 25 مهر 1402

نامه محمدرضا درویشی به برادرش نوروز درویشی اسیر مجاهدین خلق

برادر جان نوروز عزیز ضمن سلام امیدوارم که در صحت و سلامت به سر ببری. از حدود 17 یا 18 سال پیش که آمدم اشرف در عراق و ملاقات کوتاه تحت الحفظ سازمان داشتیم، هر روز و هر ساعت منتظر عملی شدن آن جمله ای که در ملاقات گفتی هستم. آنجا قول دادی که خودت […]

نامه اکبر مرادی به برادرش هوشنگ مرادی اسیر در کمپ مجاهدین خلق 24 مهر 1402

نامه اکبر مرادی به برادرش هوشنگ مرادی اسیر در کمپ مجاهدین خلق

هوشنگ جان سلام برادر بزرگوارم از راه دور می بوسمت و برایت سلامتی و تندرستی مسئلت دارم. همه اعضای خانواده و اقوام مشتاق دیدارت هستیم و امید داریم روزی این اتفاق بیافتد. هوشنگ عزیز ما سال 69 تدارک دیدیم و منتظر آمدنت همراه کاروان اسرا بودیم، 79 هم گذشت، 89 هم گذشت و 99 هم […]

یادداشتی برای برادرم محمدمهدی ثابت رستمی 22 مهر 1402

یادداشتی برای برادرم محمدمهدی ثابت رستمی

برادر عزیزم محمد مهدی ثابت رستمی خوب به عکس نگاه کن ببین خانواده اصلی اینجاست. عشق و محبت و دل گرمی پدر و مادر اینجاست . ولی رجوی ها چهل و یک سال عشق و محبت خانوادگی را از تو گرفتند و از خانواده ات دورت کردند. برای چی؟ برادر خوبم محمد مهدی، تک تک […]

نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین خلق 18 مهر 1402

نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین خلق

پدر جان سلام من برایت نامه می نویسم و آنقدر این کار را ادامه می دهم تا جواب مرا بدهی . من پدرم را دوست دارم . پدر جان درست است که از کودکی  بالای سر من نبودی اما من از شما دلگیر نیستم. از کسانی دلگیر هستم که شما را فریب دادند و چندین […]

نامه جواد نصیری به برادرش هادی نصیری گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین 18 مهر 1402

نامه جواد نصیری به برادرش هادی نصیری گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین

هادی جان سلام. روی ماهت را میبوسم. نمیدانم از کجا شروع کنم اما هرچه به عقب برمیگردم و به یاد خاطرات با هم بودنمان می افتم نمیتوانم اشک دیدگانم را کنترل کنم. هرچه فکر میکنم باورم نمیشود که شما با این همه هوش و ذکاوت چرا گرفتار این سازمان آزادی کش شدی ؟! و چرا […]

نامه خانواده به علی مدد صادقی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 17 مهر 1402

نامه خانواده به علی مدد صادقی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

علی مدد جان سلام حال و احوالت چطور است؟ نمی دانم تا چه حد به اخبار بیرون از کمپ اشرف دسترسی داری! اگر سران فرقه مجاهدین اجازه شنیدن اخبار بیرون از دیوارهای بلند اشرف 3 را به اعضاء داده باشند، حتما در جریان خبر آغاز فعالیت انجمن نجات آلبانی قرار گرفتید. فرصت تاریخی و مهمی […]

blank
blank
blank