یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
نامه یحیی رجایی به برادرش اسماعیل رجایی در کمپ اشرف ۳ 01 شهریور 1402

نامه یحیی رجایی به برادرش اسماعیل رجایی در کمپ اشرف ۳

داداش جان سلام من سالها پیش برای دیدار با تو به اشرف آمدم اما مسئولین سازمان مجاهدین، به من اجازه دیدار ندادند. نه تنها به من ، به هیچ کدام از خانواده ها چنین اجازه ای ندادند. هم متعجب شدم و هم غمگین و عصبانی. چرا نباید برادرم را بعد از سالها ملاقات کنم؟ واقعا […]

نامه مادر دردمند علیرضا توکلی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 30 مرداد 1402

نامه مادر دردمند علیرضا توکلی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

فرزند دلبندم علیرضا سلام امیدوارم حالت خوب باشد. ما که از دوری تو حال خوبی نداریم. تا کی باید دوری تو را تحمل کنیم؟! تا کی باید هر روز گوشمان به زنگ تلفن باشد که تو زنگ بزنی؟ رجوی با تو چکار کرده که اصلا احساسی در تو و بقیه باقی نمانده است . علیرضا […]

پیام خواهران ملکی برای برادرشان علی اشرف در کمپ آلبانی مجاهدین 30 مرداد 1402

پیام خواهران ملکی برای برادرشان علی اشرف در کمپ آلبانی مجاهدین

علی اشرف جان سلام نمی دانیم اطلاع داری یا نه. اخیراً سایت سازمان، عکسی از تو را به همراه متنی غریب و متناقض منتشر کرده است. جدای از محتوای مطلبی که به نام تو درج شده، دیدن عکست ما را خوشحال کرد و خوشحال تر شدیم وقتی متن را خواندیم و متوجه شدیم که ابراز […]

خاطره سمانه نوری از ملاقات با پدرش در کمپ اشرف 30 مرداد 1402

خاطره سمانه نوری از ملاقات با پدرش در کمپ اشرف

من سمانه نوری هستم. همانطور که قبلا هم گفتم من از کودکی طعم محبت پدری را نچشیدم. در کودکی نبود پدر برای من خیلی سخت بود. همیشه احساس کمبود داشتم . انگار که عضوی از بدنم کم باشد. دبستان که بودم، چشمانم با حسرت دوستانم را دنبال می کردند که دست در دست پدرشان راهی […]

نامه ماهرخ ربانی به همسرش مسعود طوسی بخش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 29 مرداد 1402

نامه ماهرخ ربانی به همسرش مسعود طوسی بخش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

مسعود جان سلام. سالهای زیادی است که نه دیدمت و نه صدایت را شنیده ام. در این سالها مجبور شدم بار زندگی را تنهایی به دوش بکشم. در نبود تو فرزندانمان را بزرگ کردم. حالا دیگر هر کدام خودشان دارای خانه و زندگی و فرزند هستند. وضع کار و زندگی شان به لطف خدا خوب […]

نامه فتح الله پیرزادی به برادرش حیدر اسیر در فرقه رجوی 28 مرداد 1402

نامه فتح الله پیرزادی به برادرش حیدر اسیر در فرقه رجوی

برادر خوبم حیدرجان سلام حیدرجان امیدوارم هر جا هستی خوب و خرم باشی. وقتی ماجرای ورود پلیس آلبانی به محل شما را شنیدیم و گفته شد تعدادی مجروح شده اند، نگران سلامتی تو شدیم ولی بعد که شنیدیم مشکلی برای تو  پیش نیامده کمی آسوده خاطر شدیم. اما برادر جان موضوع دیگری بود که می […]

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق 25 مرداد 1402

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق

برادر خوبم محسن جان خیلی دلتنگت هستم. در این سالها چه روزگاری بر ما گذشته . پر از دلتنگی و چشم انتظاری. وقتی به عکس هایت نگاه می کنم به یاد گذشته می افتم. تا آنجایی که از تو شناخت دارم، تو هیچ رابطه ای به لحاظ فکری با مجاهدین نداشتی.  چگونه است که اکنون […]

نامه علی اصغر آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در کمپ مجاهدین خلق 25 مرداد 1402

نامه علی اصغر آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در کمپ مجاهدین خلق

بابا جان سلام ، امیدوارم که خوب باشید. من هیچ تصویری از شما ندارم چرا که وقتی کوچک بودم تو از ایران رفته بودی و گرفتار سازمان مجاهدین خلق شدی. مادرم من و خواهرم را با مشکلات زیادی بزرگ کرد. من وقتی فهمیدم تو در سازمان مجاهدین خلق گرفتار هستی پیگیر کارت شدم. بابا جان […]

علی جان برگرد که سالگرد آسمانی شدن مامان است 25 مرداد 1402

علی جان برگرد که سالگرد آسمانی شدن مامان است

سلام داداشی جونم حالت خوبه؟ خداروشکر که سلامت هستی. به لطف خدای مهربان اعضای خانواده از جمله پدر حالشان خوب و برایت سلام گرم می رسانند . علی جان مردادماه یادآور تلخ ترین و دردآورترین روزهای عمرمان است. ۲۵مرداد ۱۳۸۷ مصادف با از دست دادن گوهری عزیز و پاره تن مان مادر است. او یعنی […]

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی 24 مرداد 1402

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی

سلام بابا بابا جان همین اول می خواهم بگویم که خیلی دوستت دارم. من و علی اصغر هر دو کوچک بودیم که تو از پیشمان رفتی. آن زمان از چیزی سر در نمی آوردم. الان که بزرگ شده ام اما متوجه جریانات شده ام. بابا. وقتی فهمیدم در عراق هستی، چند بار برای دیدنت به […]

نامه علیرضا رضاعی به برادرش احمد رضاعی در کمپ اشرف سه 24 مرداد 1402

نامه علیرضا رضاعی به برادرش احمد رضاعی در کمپ اشرف سه

با سلام احمد جان زمان زیادی است که تو را ندیده ام. اما زمان هیچ گاه نمی تواند یاد تو را از ذهن من ببرد. آن زمان که در عراق بودید به همراه بقیه خانواده ها به درب کمپ اشرف آمدم به این امید که ببینمت و از دلتنگیم کم بشود. ولی متاسفانه با برخوردهای […]

پیام محسن نوروزی برای برادرش محمد جواد نوروزی در کمپ مجاهدین خلق 24 مرداد 1402

پیام محسن نوروزی برای برادرش محمد جواد نوروزی در کمپ مجاهدین خلق

محسن نوروزی از برادران دردمند و چشم انتظار محمد جواد نوروزی از اعضای اسیر رجوی در آلبانی ، بمنظور تجدید خاطرات خود با محمدجواد ویدئوی کوتاهی از شالیزار تهیه کرده است که قابل تامل است. ایشان همچنین نامه ای خطاب به برادرش نوشت: سلام برادر جان محمدجواد دوست داشتنی این روزها که خودت بهتر میدانی […]

blank
blank
blank