نامه بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی در آلبانی
فرزین جان سلام حالت چطور است؟ خیلی وقت است از شما خبری ندارم. بارها برایت نامه نوشتم و ارسال کردم اما جوابی دریافت نکردم.نمی دانم نامه هایم را می بینی یا نه. من نامه می نویسم تا بدانی همیشه به یادت هستم. برادر جان هر چه باشد ما از یک خون هستیم. مگر می شود […]
نامه حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
حسن جان سلام امیدوارم که حالت خوب باشد و در سلامتی کامل باشی. خبر یورش پلیس آلبانی به کمپی که در آن زندگی می کنی را خواندم و به شدت نگرانت شدم. تماسی با ما نمی گیری که از اوضاع و احوالت با خبر شوم. دو سه سالی است که تماست را کاملاً قطع کرده […]
نامه علی نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
سلام برادر خوبی ؟ سلامتی؟ این روزها خیلی دلتنگت هستم. همه خانواده دلتنگت هستیم. گفتم برای نامه بنویسم و درد دلم را برایت شرح بدهم. گرچه بارها نامه نوشته ام و جوابی دریافت نکرده ام. اما ناامید نمی شوم. بالاخره یکی از نامه ها را دریافت میکنی. توقع پاسخ هم ندارم چون درک می کنم […]
نامه خواهر زاده عباس گل ریزان به دایی اسیرش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
دایی جان سلام امیدوارم حال شما خوب باشد. دایی جان زمانی که شما اسیر شدید من در سنین کودکی بودم. الان 35 سال از آن زمان گذشته است. طی این سالها مادرم در نبود شما چه غصه ها که نخورد. همیشه منتظر تماست بود. تماسی که هیچگاه اتفاق نیافتاد. واقعاً این همه غیبت برای چی […]
نامه خواهر علی قلیزاده در پی تجمع انجمن نجات مقابل سفارت ترکیه
خواهران علی قلیزاده عضو اسیر رجوی در آلبانی به اتفاق دیگر خانواده های دردمند گیلک در اجتماع بزرگ انجمن نجات مقابل سفارت ترکیه در نهم تیرماه ۱۴۰۲ شرکت داشتند و درخواست آزادی برادر اسیرشان را فریاد زدند. نامه ذیل از خواهر دردمند زهرا قلیزاده است که در همین خصوص به برادرش نوشته است: سلام به […]
نامه پریا ربیعی به عمه اش پروانه ربیعی در کمپ آلبانی
عمه جان سلام خوبید؟ شما که ارتباطی با ما نمی گیرید. من چند خط نامه برای شما می نویسم به این امید که شاید نامه مرا بخوانید و تماسی با ما بگیرید. ناگفته نماند که این دومین نامه ای ایست که من برای شما می نویسم. عمه جان خیلی وقت است خبری از شما نداریم […]
نامه ای دیگر از مادر پروانه ربیعی برای دخترش در کمپ اشرف ۳
دخترم پروانه جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. اگر بخواهی از حال مادرت با خبر باشی، چند روز در بیمارستان بستری بودم و اوضاع و احوال خوبی ندارم. چند روز پیش خبری به من رسید که پلیس آلبانی به محلی که در آن زندگی می کنی آمده است و با مجاهدین درگیر شدند خدا کند […]
نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
پدر جان سلام این چندمین نامه ای است که برایت می نویسم. عزیزتر از جانم در کدام دیار بسر می بری که نمی توانی جواب دخترت را بدهی؟! دلم برایت خیلی تنگ شده و نمی دانم چگونه به شما وصل شوم. لطفا تماسی با من برقرار کن تا بعد از سالها صدایت را بشنوم . […]
نامه مهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ مجاهدین خلق
محمد جعفر سلام سلامی چندباره از راه دور برای برادر عزیزتر از جانم. برادر جان من این نامه ها را می نویسم به امید اینکه به طریقی به دستت برسد. و یا کسی بخواند و به تو اطلاع دهد تا بدانی ما همچنان دوستت داریم و همچنان چشم به راهت هستیم. برادر جان بدان که […]
نامه مهدی شمس اللهی به عمویش نصرالله شمس اللهی در کمپ مجاهدین
سلام عمو حالتان چطور است؟. خیلی وقت است خبری از شما نداریم. عمو جان کم و بیش در جریان خبرها در رابطه با شما هستم و می دانم در کشور آلبانی و در یک کمپ زندگی می کنی ولی نمی دانم در چه وضعیتی هستی! اگر شماره تماسی از شما داشتم مطمئن باش که حتما […]
نامه مجتبی نوری برای برادرش حمید رضا نوری اسیر در تشکیلات مجاهدین خلق
خدمت برادرم حمید رضا، امیدوارم که حالت خوب باشد. برادر جان خواستم بدانی من از هیچ تلاشی برای رهایی تو کوتاهی نمی کنم. مبادا حرف های فرقه را باور کنی که خانواده ات تو را فراموش کرده اند. من همچنان از هر طریقی که باشد پیگیر وضعیت تو هستم. در هر تجمع دادخواهی که باشد […]
درخواست خانواده سعیدفر برای ملاقات با حاج سید سعیدفر اسیر در کمپ مجاهدین خلق
حاج سخید سعیدفر در پیامی ویدئویی از برادرش حاج سید سعیدفر که نزدیک به چهار دهه است گرفتار تشکیلات مجاهدین خلق شده است، درخواست کرد تا با خانواده تماس بگیرد. مقر سازمان مجاهدین خلق، جزو معدود زندان های دنیاست که افراد حاضر در آن اجازه هیچ گونه تماس و ارتباطی با خانواده خود را ندارند. […]