سرمستی فرقه ازحکم لندن، برایش فراموشی آورده
آری این ها همان خلقی هستند که فرقه برای جلب حمایتش دست به هراقدامی می زند وبا تلفن های نا معلوم وتماس های مبهم تلاش دارد نفری را جذب واطلاعاتی را کسب نماید. همان خلقی که با نه گفتن به فرقه وسرانش سال هاست بر چهره ی ضد خلقی شان آب ملامت می پاشند. وحالا فرقه ای که با افتخار اطلاعیه می داد ومسولیت انفجار ها در داخل را به عهده می گرفت،این گروه را ایادی دولت ایران می داند، و البته مشکلی نیست کافر همه را به کیش خود پندارد!!!
خرده فرهنگی بنام فرقه ی رجوی
این علاقه به همسان و همرنگ سازی اعضا را می توان ابزاری ارزیابی نمود که از طریق آن فرقه ی رجوی هر گونه نماد های شخصی و فرهنگی اعضا را نفی و سرکوب می کند. شاید خوانندگان محترم در جریان باشند که قه”سبیل” داشتن اعضا را تشویق و ترغیب می کند. همه ی فرقه ها کم و بیش تلاش هایی برای همانند سازی اعضای خود داشته و دارند. مثلا نوع پوشش زنان فرقه ی پلیگامیست در آمریکا که این روز ها اخبار زیادی در مورد آن منتشر شد برای من جالب بوده است.
ســــــلاح نـــــــاموس رجــــــــوی – قسمت دوم
درست است که از ما (ارتش فرقه) استفاده ابزاری می شد رجوی به ما می گفت ارتش را برای حمله و سرنگونی درست کرده ام ولی با همان سلاحهای داده شده به یگانهای زرهی و… به منطقه جلولا و کفری و… حمله کردیم و مثل ارتش صدام مردم کرد را کشتیم و آنها را سرکوب کردیم.در صورتیکه همان موقع تا نزدیکی مرز رفتیم ولی کسی دستور حمله به ایران را نداد و فقط مشغول پاکسازی مناطق عراقی بودیم.
بیایید پویا باشیم
داشتیم درباره ی پویایی حرف می زدیم و گفتیم رجوی کلی ازپویایی خوشش می آید واین که گناه نیست تا دیروز کلی نشست می گذاشت و می گفت که امپریالیسم و ببرکاغذی و کلی هم درباره ی آن حرف می زد وکلاس می گذاشت وپرچم هیهات من الذله بلند می کرد و تازه وقتی بن لادن طراحی پایین آوردن برج های دوقلو را انجام داد مسعود در یک نشست بزرگ گفت تازه این کار از آدم هایی با انقلاب ارتجایی برامد حالافکرش رابکن ببین اگراسلام انقلابی بود چه می شد؟؟ و بالاخره نمردیم واسلام انقلابی را دیدیم به این خاطرکه اولین کسی که به امریکای حقوق بشری!!! گفت صاحبخانه…
با منصور عصاری
او مکثی کرد و گفت: اوقات شخصی؟!، سازمان برای کسی اوقات شخصی قائل نبود کسی نمی توانست برای خودش برنامه ای داشته باشد برنامه ها همه جمعی بودند،همه باید در اختیار تشکیلات باشند هیچ اختیاری از خودمان نداشتیم، دائم باید در ارتباط با مسئول بالاتر می بودیم و مرتب رد بدهیم که من فلان جا هستم حق نداشتیم خودسرانه به قرارگاه برویم و حتما باید با مسئول بالاتر تردد می کردیم، حتی برای دوش گرفتن که زمان محدود و کمی داشت باید با مافوق هماهنگ می شدیم و اجازه می گرفتیم، آزادی فردی وجود نداشت.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲
خیلی زجر آور بود روان و ذهن ما را تحت فشار وحشتناک گذاشته بودند به طوری که حس می کردیم واقعا به بن بست رسیدیم.احساس عجز وناتوانی به ما دست داده بود. از طرف دیگر به خودم می گفتم: چرا مونده ام اشرف؟ و در جستجوی راه حلی برای فرارازاین فضای جهنمی بودم. ما بعد از آزادی از اسارت سازمان در اینجا داریم از شرایطی صحبت می کنیم که نیروهای سازمان در عراق در آن قرار داشتند.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۳
خوب این موضوع باعث می شد که مردها خیلی آزرده و سرخورده شوند و آنها نیز در هر فرصتی با خانم ها در اشرف برخورد بدی میکردند. می خوام ناصر جان استنباط خودم را از سخنان شما به این شکل بیان کنم که در واقع روش ها و تحلیل های مسعود وقتی در مناسبات سازمان عملی شد و در بین مردان و زنان مستقر در قرارگاه اشرف و یا سایر قرارگاههای سازمان در عراق عینیت یافت نه تنها برابری بین زن و مرد ایجاد نکرد که به کدورت ها و کینه های بین زنان و مردان دامن زد. زیرا رابطه ها مطلوب، مفید و انسانی نبود. و خانم ها در نهایت به طور ناخودآگاه خشن تر و مبدل به تیپ هائی تند خو می شدند.
گزارش جلسه یادبود قربانیان سرکوب درونی در سازمان مجاهدین
ماه آوریل یاد آور قتل اعضای ناراضی سازمان مجاهدین به فرمان رهبری این فرقه است، قتل مخالفان زندانی شده در زندانهای سازمان، صحنه سازی برای قتل سعید نوروزی و سهیل ختار، قتل مرموز خدام گلمحمدی و نیز دستور قتل سعید سیدمراد و صدیقه و تعداد دیگری از اعضای ناراضی فرقه در ماه آوریل انجام شده است به همین منظور سومین سال پیاپی است که مراسم خاصی در روز هشتم آوریل به همین مناسبت برگزار میشود
این منم این عکس من است
شما را بخدا و به همان فتوشاپ قسم می دهم این بچه هاتون رو بفرستید برن فتو شاپ یاد بگیرن. خیلی بد مونتاژ کردن. اصلا بدریخت نشدم. فقط خواستن بگن ریش دارم. نه عزیز ریش نمیزارم. هم از ریش بدم میاد هم از سبیل مخصوصا سبیل های انقلابی مرسوم در تشکیلات فرقه.
به سوی خانه ی خورشید
شعر امری انتزاعی نیست که برآیند مفاهیمی ست عینی و ملموس. شعر گره خوردگی عاطفه، تخیل و تجربه های عینی شاعر است. در حقیقت شاعر با نگاهی احساسی و ژرف به رویدادها، در جستجوی کشف حقیقت است. شعر واقعیتی ست که در ذهن شاعر جای می گیرد و با او حرف می زند، با او راه می رود و سرشار از رمز و راز است. شعر رمز و رازی ست که لایه های زیرین رویدادها را به مخاطب نشان می دهد و هزارتوی مناسبات انسانها را به درستی به تصویر می کشد. پس شعر وجود دارد و امری موهوم نیست. شعر با چنان نیرویی با زندگی و زمانه ی خود پیوند خورده است که با توانایی تمام پرده از خیانت ها و ستم ها پرده بر می دارد. از عشق حرف می زند و از محبت.
به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید
سخنان تاثیر گذار آقای خدابنده که درد مشترک همه انسانها و خانواده های آزاده می باشد تاثر و اشک های غلتان برصورتهای پر مهر، ساده و صمیمی خانواده های زحمت کش گیلکی نمایان ساخت و بعضی از خانوادهها از ایشان دعوت نمودند تا ضمن حضور بیشتر در استان، مهمان سفره های آنها باشد.
من و بابام و مادرم یک تن واحد هستیم
امروز عصر در سوپر مارکت در وستن پرو دیوس در خیابان یانگ بودم که خانمی مرا به اسم صدا زد. اول اونو نشناختم. خانمی از طرفداران رجوی بود. خیلی مودبانه با من بر خورد کرد و به این دلیل ادبش من هم 20 دقیه ای باهاش بودم. گفت که وب لاگ من به نفع رژیم است و آنرا همین امشب ببندم. زیرا در چند تا سایت که وی آنرا به رژیم نسبت می داد لینک و مطالب من هست