چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
ژیلا جان دوست داشتم این عکس را به تو نشان دهم 15 شهریور 1399

ژیلا جان دوست داشتم این عکس را به تو نشان دهم

خواهر عزیز و دلبندم سلام . از دور روی ماهت را میبوسم. با تلاش و عزم و اراده خلل ناپذیر سالهاست با انگیزه دیدار و در آغوش گرفتنت بر سختی های روزگار غلبه میکنم و چون دیدار توام آرزو و هدف است لذا انگیزه زندگی روز افزون و تحمل سختی ها و رنج فراق برایم […]

برادر جان، ۳۲ سال در جست و جوی تو بودن چرا برای من عواقبی نداشته است 15 شهریور 1399

برادر جان، ۳۲ سال در جست و جوی تو بودن چرا برای من عواقبی نداشته است

خواهر دل شکسته یکی از اسیران فرقه رجوی گفت: ۳۲ سال می شود که در جست و جوی برادر خود هستم و مطمئنم نوشته منتسب به فریدون در سایت های فرقه از طرف او نیست. فریده پرورش در گفت و گو با خبرنگار فراق با اشاره به جزئیات این نوشته اجباری اظهار داشت: سایت های […]

خواهر عزیزم هاجر، خیلی دلتنگ تو هستم 12 شهریور 1399

خواهر عزیزم هاجر، خیلی دلتنگ تو هستم

من سید محمد یعقوبی هستم . چندین بار به اشرف و لیبرتی آمدم تا شاید بتوانم با تو حرف بزنم ولی مسئولین سازمان اجازه این کار را ندادند . وقتی به آلبانی رفتی بسیار خوشحال شدم که شاید بتوانم در یک کشور آزاد اروپایی با تو ملاقات و یا صدای تو را بشنوم ولی با […]

عباس جان بعد از چندین سال بالاخره عکست را دیدیم 12 شهریور 1399

عباس جان بعد از چندین سال بالاخره عکست را دیدیم

سلام عباس جان ! بعد از چندین سال عکس تو را دیدیم. دیدن عکس تو و اشک ریختن ما. چرا اینقدر شکسته شدی؟ جوانیت کجا رفت؟ واقعا خودت را در آئینه دیدی چه بلایی بر سر خودت آوردی؟! در لحظه اول عکست را دیدیم باور کردنش برای ما سخت بود شما را نشناختیم . بهترین […]

برای خواهرم مریم رمضانی؛ عزیز دل مادر ، قلب برادر و همه آرزوی دو خواهر 12 شهریور 1399

برای خواهرم مریم رمضانی؛ عزیز دل مادر ، قلب برادر و همه آرزوی دو خواهر

سلام به خواهر گلم مریم رمضانی ، عزیز دل مادر ، قلب برادر و همه آرزوی دو خواهر، خوبی ؟ سلامتی ؟ ما بد نیستیم. درسته که سی و سه ساله از هم دوریم ولی عطر یادت همیشه توی خونه می پیچه و آرزوی ما دیدن توست . فقط شنیدن صدای تو برامون کافیه حتی […]

از دولت آلبانی تقاضای دیدار با علی اصغر کلاته سیفری را داریم 11 شهریور 1399

از دولت آلبانی تقاضای دیدار با علی اصغر کلاته سیفری را داریم

علی اصغر کلاته سیفری 33 سال است که اسیر فرقه رجوی می باشد. خانواده ایشان نگران وضعیت برادرشان علی اصغر هستند و هریک در پیام های جداگانه از دولت آلبانی خواستارند شرایطی فراهم گردد که بتوانند با علی اصغر ملاقات داشته باشند. ما در این سالها تنها با عکس تو زندگی کردیم. خواهرش زهرا می […]

شکوه جان کجا زندگی می کنی که امکان تماس با خانواده را نداری؟! 11 شهریور 1399

شکوه جان کجا زندگی می کنی که امکان تماس با خانواده را نداری؟!

دخترم سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. نمی دانم با ویروس کرونا که در آلبانی شیوع پیدا کرده چکار می کنی؟! تماسی با من نمی گیری که از اوضاع و احوالت با خبر شوم! از طرفی شماره ای از شما ندارم که بتوانم با شما تماس بگیرم. من نگران شما هستم. ما الان در عصر […]

درخواست خواهر داوود حیدریان ابهری از مقامات کشور آلبانی 06 شهریور 1399

درخواست خواهر داوود حیدریان ابهری از مقامات کشور آلبانی

خانم معصومه حیدریان ابهری خواهر داوود حیدریان ابهری حدود چهل سال است که برادرش را ندیده و زمانیکه او 9 سال سن داشت برادرش در جبهه های جنگ بین ایران وعراق اسیر و هم اکنون در تشکیلات مخوف رجوی بدون هیچ ارتباطی با خانواده در اسارت مطلق میباشد. این اسیرجنگی پس از اسارت ، ناخواسته […]

مادر هر روز به من می گوید خبری از غلامعلی نشد؟ 06 شهریور 1399

مادر هر روز به من می گوید خبری از غلامعلی نشد؟

غلامعلی برادر عزیزم سلام. سالهاست که ما از تو خبری نداریم. مادر و پدر از دوری تو رنج می برند. باور کن هرروز مادر به من می گوید خبری از غلامعلی نشد؟ چون دیشب خوابش را دیدم. باورکن ما نمی دانیم چه جوابی به او بدهیم فقط می گوئیم مادرجان ما هم دلواپس برادرمان هستیم […]

درخواست کمک آقای علویان از نخست محترم آلبانی 06 شهریور 1399

درخواست کمک آقای علویان از نخست محترم آلبانی

آقای نخست وزیر، پدر و مادرم با چشمانی منتظر و با دلی شکسته و در حسرت فراوان برای دیدار با فرزند اسیرشان هر دو از دنیا رفتند.

پیام آقای صمد یوسفی سادات برای برادرش علی که در کمپ های مجاهدین به سر می برد 05 شهریور 1399

پیام آقای صمد یوسفی سادات برای برادرش علی که در کمپ های مجاهدین به سر می برد

صمد یوسفی سادات برادر چشم انتظار یکی از اسیران فرقه رجوی به برادر خود پیامی فرستاد. پیام ویدئویی برادر چشم انتظار علی یوسفی سادات را در زیر مشاهده می کنید: خودت می دانی در اشرف چقدر برای آزادی تو زحمت کشیدم. ۳۰ سال [زندان] اشرف را برای خودتان کسب کردید. به تو بارها گفتم که […]

هجران چهل ساله، موهایمان را سفید و کمرمان را خم کرد 05 شهریور 1399

هجران چهل ساله، موهایمان را سفید و کمرمان را خم کرد

خانم فاطمه افتخار اگر گرفتار فرقه نمی شد، و رهبران بدنام مجاهدین او را نیز همانند سایر زنان و مردان آلوده اَعمال تروریستی و وطن فروشانه خود نمی کردند، اکنون او نیز بعنوان یک پزشک داروساز در خدمت مردمش بود. فاطمه افتخار در سال ۱۳۳۹ در شهرستان خوی متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه […]

blank
blank
blank