ملاقات با خانم شهربانو مرندی در دفتر انجمن نجات گیلان
یعنی این جهان اینقدر بی حساب و کتاب است که رجوی سرکش فرزندان مان را براحتی هرچه تمامتر به کشتن میدهد و پاسخگوی کسی هم نیست!؟ چندی قبل100 نفر را به بهانه حفظ اموال بی مقدار اشرف به قربانگاه فرستاد و لجوجانه میگفت اشرف را ترک نمی کنیم ولیکن با به قربانگاه فرستادنشان اشرف به زباله دان تاریخ پیوست.
رویای مادرانه ـ نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان ـ قسمت سوم
بعد از تمام شدن مصاحبه ات میدونی بچه خواهرت، همان بچه ای که بغلت عکس انداختی چی گفت؟ گفت مامانی، دائی خیلی عصبانی بود از چشماش فهمیدم که تند تند پلک میزد و مطلبی که براش نوشته بودند یادش میرفت و به کاغذی که جلوی دائی روی میز بود نگاه میکرد و حرف میزد معلوم بود دائی خیلی زحمت کشیده بود تا مطالبی که براش نوشتند را حفظ کنه.
رویای مادرانه ـ نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان ـ قسمت دوم
نمیدانی امیرم زمانی علی روی دوش پرویزعمو بود، عمو چه میکرد وداد میزد: ای نامرد امیر این رسم مردانگی بود این بود غیرت و شرف تو … علی اقا تا لحظه جان دادن فقط گفت: امیراصلان ولی توحتی یک زنگ هم نزدی که علی بابا صدای تو رو بشنود و در آرامش بمیرد و وقتی پرویزعمو رفت توی قبر که علی بابا رو تو قبر بزارن باز پرویزعمو گفت: عیبی نداره امیراصلان، من بازم برای علی بابات اصلان میشم
دل نوشته ای برای پسرم
پسرم. برای مادرت یکبار بوسیدنت و درآغوش گرفتنت یک حسرت شده وبشدت با بیماری دست به گریبان است. بیماری وکهولت سن وکم بینی و کورچشمی باعث شده دیگرنتواند یک زندگی نرمال داشته باشد. تنها خواسته اش دراین زمانه سخت و بی رحم دیدار توست، همین وبس.پسرم. خودت را ازاین حصاری که دور خودت کشیدی آزاد کن.
رجوی جان برادر دیگرم اسماعیل اسدی را هم به خطر انداخت
خانواده ما برنامه اعتصاب غذایی که به دستور رجوی و همسر خارجه نشینش برای اسیران باقی مانده در لیبرتی تدارک دیده شده را محکوم می کند و یقین داریم که رجوی علاوه بر شستشوی مغزی برادرم حال قصد دارد با سوءاستفاده ازاحساسات برادرانه وعاطفی او نسبت به کشته شدن برادرش دراشرف، وی را هم دربرنامه ی اعتصاب غذا درلیبرتی به کشتن دهد.
رجوی خود بزرگترین گروگانگیر در دنیاست
آقای حدادی که بشدت نگران سرنوشت برادرش بود گفت متاسفانه چند روز پیش با خبر شدیم که برادرم هم جزء نفرات اعتصاب کننده در کمپ لیبرتی است و این مسئله خانواده ما را حسابی نگران سرنوشت برادرمان کرده است. وی اضافه کرد اگر بحث رجوی مفقودی و به گروگان گرقتن چند تن از سرانش است پس خود وی چه جوابی دارد که به ما بدهد، که 26 سال است برادرمان را بعد ازاغفال درکمپ های خود درعراق بدون اینکه کوچکترین خبری از وی به ما بدهد محبوس و به گروگان گرفته؟
مصاحبه با سیروس غضنفری عضو سابق سازمان مجاهدین
در سازمان به ما اینطور القا میشد که جدایی ازسازمان وشروع یک زندگی مستقل وشرافتمندانه غیر ممکن است وکسانی که ازفرقه جدا میشوند، آخر وعاقبت خوشی نداشته و زندگی برایشان غیر ممکن خواهد شد، تجربه ی موفق جداشدن وآغاز زندگی نسبتا خوشبختانه تر، دروغ بودن این تئوری بافی های سران فرقه را بنمایش گذاشته است.
آیا اعتصاب غذا آخرین دستاویز رجوی ها برای مرگ اعضاست؟ – قسمت دوم
رهبران فرقه هر بار در هر موضوع و جریانی به بن بست می رسند دست به چنین کارهایی می زنند و به قول خودشان چنین فیل هایی هوا میکنند تا مسئله اصلی تحت شعاع قرار گیرد آنها به سایرین می گفتند مگر نمی بینید که برادران و خواهران مجاهد در اعتصاب هستند و به این طریق هر گونه صدای اعتراض در تشکیلات را قطع می کردند.
آیا اعتصاب غذا آخرین دستاویز رجوی ها برای مرگ اعضاست؟ – قسمت اول
آقای ایرج صالحی یکی از اعضای جدا شده از سازمان در این نشست با اشاره به وخامت اوضاع مناسبات فرقه بیان داشتند: تلاش رجوی ها برای نگه داشتن اشرف در چندین سال گذشته که منجر به مرگ تعدادی از اعضا شد امری پوچ و بیهوده بود و برای همه هم روشن بود که دیر یا زود اشرف باید تخلیه و تحویل دولت عراق داده شود.که این امر در شهریور امسال با رسوایی برای رجوی اتفاق افتاد که به منزله کمر شکن شدن سازمان است.
التماس فقط برای یک تماس تلفنی!؟
الان خانم مولود طریقتی بشدت مریض احوال است و حالش وخیم…… چه بگویم دم و بازدم ما دست خدا است حال هرچه اتفاق بیفتد ما تسلیم به رضای خداوندی هستیم ولی به جای اینکه رجوی باد به غبغب بیندازد و مغرور و سرمست بخندد و قهقهه بزند ؛ خوب است بداند که التماس های این پدران ومادران درسینه تاریخ ثبت و ماندگار خواهد شد و بلاشک روزی گلویش را خواهد فشرد و به اشد مجازات خواهد رساند.
صحبت های خواهری دردمند در دفتر انجمن نجات
موضوع بیماری خود را بهش توضیح دادم ولی با کمال تعجب دیدم که این بیماری صعب العلاجی که بدان دچار شدم برایش اهمیتی ندارد و آنقدر بی تفاوت و عادی می گفت کی اینطوری شدی و فکر می کرد من دارم برایش فیلم بازی می کنم. از عکس العمل سرد برادرم فهمیدم رجوی طی این سالیان با آنها به گونه ای برخورد کرده که مساله خانواده و وابستگان برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
خانواده طاهرلو: لعنت بر رجوی که جان برادرم را قربانی مطامع خود کرد
علیرضا طاهرلو که در داخل یک خودرو در کنار فرمانده اش کیانوش صلاح پور نشسته بود به صحنه آمد. خودرو ایستاد و علیرضا که در تمام مسیر به حرفهای فرمانده اش گوش میداد از خودرو پیاده شد و خود را در مقابل نیروهای عراقی به آتش کشید و در گذشت. مشخص شد که او را از قبل به لحاظ ذهنی نسبت به این کار کاملا آماده کرده بودند