تصمیم اتحادیه اروپا و فروپاشی مجاهدین
رهبران فرقه ی مجاهدین به خوبی واقفند که ناگزیرند علیرغم میل باطنی خود، بین دو انتخاب بدتر و بدترین، بدترین راه و مسیر را انتخاب کنند. خارج شدن نام مجاهدین از فهرست سازمان های تروریستی از سوی اتحادیه اروپا انتخاب بدترین راه را برای رهبری مجاهدین تحمیل کرده است. چرا که قرارگاه اشرف برای دارودسته ی رجوی به مثابه ی ظرف استراتژیک و ایدئولوژیک قلمداد می شد و در نهایت برچیده شدن قرارگاه اشرف، چشم اندازی جز ریزش نیروها و تلاشی و اضمحلال فرقه ی مجاهدین را برای رهبران آن متصور نیست.
تعطیل شدن اشرف و وحشت خانم رجوی
واضح بود که علیرغم پایکوبی های ظاهری و در بوق و کرنا کردن پیروزی به خاطر در آمدن از لیست تروریستی اتحادیه اروپا، سرتاپای وجود این فرقه را لرزۀ فروپاشی و رسوایی بین المللی فرا گرفته است و تأثیرات و عواقب آن بزودی خود را نشان خواهد داد. واکنش اخیر فرقه برای به وسط کشیدن پای گروهی از وکلا و حقوقدانان به اسم کمیتۀ بین المللی حقوقدانان در دفاع از اشرف، اولین گام جدی این فرقه برای جلوگیری از همین فروپاشی حتمی است.
خارج شدن مجاهدین از لیست تروریستی یا مماشات با ایران
علت اصلی از لیست در آوردن سازمان نه به خاطر شدت علاقه سران اروپا به سازمان، بلکه به دلیل به بن بست رسیدن دولت عراق برای اخراج سازمان و مذاکرات آنها با دولتهای اروپایی برای قبول نفرات سازمان در کشورهایشان بود.مسعود به تروریست بودنش افتخار میکرد. خارج شدن از لیست تروریستی نه توسط خودشان بود بلکه توسط خارج از خودشان صورت گرفته است.
مجاهدین، دولت عراق و آینده
به اعتراف مجاهدین، مقامات آمریکایی کماکان سازمان مجاهدین را یک گروه تروریستی می دانند. با این حال در خصوص ادامه وضعیت مجاهدین در عراق و یا هر نقطه فرضی دیگر اصرار دارند دولت عراق تا زمان تعیین تکلیف نهایی با آنها بر اساس کنوانسیون های بین المللی تنظیم رابطه و رفتار نماید. اما با این حال کنترل قرارگاه اشرف را بعهده دولت عراق گذاشته و کماکان هر گونه تصمیم گیری در خصوص اخراج یا ماندن مجاهدین در خاک این کشور را بعهده دولت عراق گذاشته است. همه تاکید آمریکا بر ممانعت از استرداد اعضای سازمان به ایران معطوف و متمرکز شده است.
آخرین معیار مجاهدین برای جنگ مسلحانه
امروز، مجاهدین ازکمبود حمایت مردمی، اسلحه وهمچنین مرز رنج می برند وتنها وآخرین دستاویز آن ها قرارگاهشان، کمپ اشرف، است که قراراست تحویل حکومت عراق شود ومتعاقباً تعطیل شود.بدین ترتیب، سران سازمان مجاهدین خلق راهی ندارند مگرتداوم بخشیدن به حضورشان درکمپ اشرف عراق زیرا اکنون نیاز ضروری آن ها داشتن مکانی است برای بقای آن ها به عنوان ارتشی، منسجم.
سرنوشت مشترک
رجوی با شکست نظامی در عملیات فروغ جاویدان که اوج تراژدی انسانی سیاست های منحط سازمان بود و بعد هم با فرستادن مریم به خارج و برگشت این موشک استراتژیک بر سر اشرف اوج افتضاح سیاسی سازمان را موجب شد. اکنون هم اوج کمدی این تراژدی هست که سازمان می خواهد در اشرف بماند و از دولت نوری المالکی درخواست کرده که موافقت کند سازمان در اشرف بماند که البته دیگر دیر شده است…
باید مسعود را همانند صدام از مخفی گاه بیرون کشید
سرکرده جنایتکارفرقه و جلادان او باید بدانند که اینجا آخر خط بیش از دودهه خیانت وجنایت و بمب گزاری و حمله نظامی وعملیات ترورستی است _ آنها به عبث فکرمی کردند با بعهده گرفتن نقش جاسوسی برای اسرائیل وامریکا خواهند توانست برای خود اربابانی تازه بعد ازصدام پیداکنند_ همانگونه که دیدیم شما حقیرتروکوچکتراز آن هستید که درهرمعادله ای بحساب آئید واین اربابان جدید نیز پس از بهره برداری از شما همانند یک دستمال چرک شمارا بدور انداختند _ واین است سرانجام خیانت وپلشتی و پشت کردن به مردم و دست انداختن درگردن دشمنان ایران.
مهمانان ناخوانده
اعتراض سازمان مجاهدین اما در قالب اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت،به سخنان موفق الربیعی مشاور امنیتی دولت عراق، گویا تکرارِ کمیکِ تاریخِ تراژیکِ این سازمان است. در میان سازمان های سیاسی در تاریخ ایران معاصر کمتر نیرویی می توان یافت که به اندازه سازمان مجاهدین دچار اشتباهات مهلک سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی شده باشد. اشتباهاتی که حاصل آن به کشتن دادن هزاران جوان مجاهد، تبدیل رهبری بسته اما جمعی در سازمان به رهبری فردی مسعود رجوی و سرانجام بن بست سیاسی و تشکیلاتی کنونی مجاهدین است.
روزشمار معکوس آزادی اسیران فرقه رجوی
دربررسی های پیش بدین نکته اشاره نمودم که گسیل خانواده قربانیان فرقه رجوی به عراق می تواند این فروپاشی را شدت بخشد و اکنون نیزچنین شد که در ملاقات خانواده اسیران اشرف با خانم وجدان میخائیل وزیرحقوق بشر دردولت عراق ایشان قول داد تا عید قربان این خانواده ها خواهند توانست در محیطی به دور از ارعاب وفشارماموران فرقه رجوی و درحضورنمایندگان صلیب سرخ با فرزندان وبستگان اسیر خود ملاقات نمایند….
سرنوشت فرقه رجوی با سفر تغییر نمیکند
که این فرقه هرجا که میرود و هرجا که رود و هرمقدار هم که پول خرج کند حمایت اصلی را نمیتواند کسب کند چون خودش را بی آبرو کرده است و از سودبری انداخته است. خودش موجبات بی اعتمادی نسبت به فرقه مخوف خود را فراهم نموده است چون هیچگاه روی حرف و اصلی ماندگار نمی ماند که بشود اساسا به او اعتماد نمود.
اعضای مجاهدین مترصد فرصتند تا به اروپا و آمریکا بروند
آنچه ساخته و پرداخته ایم حاصل تجربیاتی است که با زخم ها و درد هایمان بدست آمده و این بنای رفیع و استوار، خاری در چشم ضد ایرانی هایی است که سالیان همانند دزدان دریایی سومالی فرزندانی از کشورمان را ربوده و مدتها از خون آنان ارتزاق کرده اند. فرقه ای که اینک قصد دارد برای بقای خود بر سر جان آنان معامله کند و برای ترساندن طرف های درگیر معادله ادعا می کند” اسرای اشرف متعهد شده اند در صورت بروز تهدید دسته جمعی خودکشی کنند.”
راه حل چهارم برای فرقه تروریستی رجوی
اثری از موضوع و مسئله عراق در استراتژی اول رئیس جمهور جدید امریکا دیده نمیشود، در نتیجه وقتی عراق در اولویت نیست به طبع آن مجاهدین هم که خیلی روی این موضوع حساب باز کرده بودند و چه بسا به آن بعنوان یک نجات دهنده نگاه میکردند. این امیدشان نیز به این ترتیب نا امید شد و درست در آستانه اضمحلال کامل ضربه سنگین و نا امید کننده دیگری نصیب استراتژی شکست خورده اش گردید. لذا می بینیم که راه حل سوم نیز راه به جایی نبرد و تنها می ماند راه حل چهارم برای این فرقه یعنی اعلام رسمی اضمحلال کامل و بسته شدن ابدی پرونده آن و البته آزادی اسرای ذهنی این فرقه

