جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
  • انجمن نجات تبریز نمایشگاه عکس برگزار کرد 01 مهر 1404

    انجمن نجات تبریز نمایشگاه عکس برگزار کرد

    با هدف تجلیل از ارزش های ماندگار دوران دفاع مقدس و پاسداشت تجلیل از شهدای والامقام آن ، نمایشگاه بزرگی در محوطه مصلی بزرگ شهر تبریز در روز 31 شهریور و بمدت یک هفته برپاگردید . جهت بهره برداری بهینه از این فرصت پیش آمده غرفه ” عبرت” نیز از سوی انجمن نجات آذربایجان شرقی […]

پیام تبریک بمناسبت فرار رسیدن نوروز ۱۳۹۶ 28 اسفند 1395

پیام تبریک بمناسبت فرار رسیدن نوروز ۱۳۹۶

بدین وسیله، فرا رسیدن عید نوروز باستانی و آغاز بهار طبیعت را خدمت یکایک شما عزیزان دردمند تبریک گفته واز صمیم قلب، سال نوی با سعادت وتوام با نشاط وشادی را برایتان آرزو میکنیم.

آیا رجویه با اصحاب دود ودم نیز، دمخوار است؟! 09 اسفند 1395

آیا رجویه با اصحاب دود ودم نیز، دمخوار است؟!

یکی از وبلاگ های باند رجوی یک فایل ویدئویی را منتشر کرده ونام آنرا” تهدید جمعی از پرسنل ارتش به جهاد در برابر حکومت” گذاشته است که من صلاح دیدم قبل از بیان نظر خودم به خبر درج شده دراین رسانه ی گروه رجویه اشاره کرده باشم:..

نامه ی خانم فاطمه شکوری به فرزند گرفتارش اسداله فیاضی در کمپ آلبانی 07 اسفند 1395

نامه ی خانم فاطمه شکوری به فرزند گرفتارش اسداله فیاضی در کمپ آلبانی

سلام اسداله جان. خوب هستی. من نگران تو پسرم هستم.سال هاست چشم انتظار دیدار با تو ماندم. چتد بار برای دیدار تو به عراق آمدم. درآنجا نتوانستم با شما دیدار کنم. بعد از آن پسر جانم. من پای تلفن نشستم که شاید برای من زنگ بزنی وموقعی که به آلبانی رفتی باخبر شدم. خوشحال بودم که مثل عراق دراسارت نخواهی بود بلکه آزاد هستی ولی چند ماه از آن موقعی که گذشت دیدم برای من زنگ نزدی نگرانی من بیشتر شده است.

نامه ی خواهر محمد علی علییار ملکی گرفتار درآلبانی 05 اسفند 1395

نامه ی خواهر محمد علی علییار ملکی گرفتار درآلبانی

خواهرت قربانت شود، فکر کردم اگر آلبانی بروی به ما حداقل زنگ میزنی ولی نمی دانم چرا زنگ نمی زنی؟ آیا آنجا هم در زندان هستی. آخر به زندانی ملاقات و تلفن نمی دهند.

نامه خانواده مجید اشک خونی به سازمان ملل 26 بهمن 1395

نامه خانواده مجید اشک خونی به سازمان ملل

از سال 1369 ملحق به سازمان مجاهدین خلق ایران شده ودراین مدت 26 سال فقط یکبار والده توانسته ملاقات کوتاهی داشته باشد. لذا والده وتمام افراد خانواده خواستار ملاقات وارتباط هستند. لذا دراین مورد نیازمند مساعدت ابواب جمعی این سازمان رئوف وانسان دوست میباشند.

نامه ی مادر رنج کشیده به فرزندانش (مهری، ناهید و محمود سعادتی) در آلبانی 17 بهمن 1395

نامه ی مادر رنج کشیده به فرزندانش (مهری، ناهید و محمود سعادتی) در آلبانی

منهم دیگر پیر شده ام و با انواع بیماری ها در گریبانم. امیدوارم رهبران شما بدانند وما مادران را درک کنند. وبدانند که جگر گوشگانی درکشور دارید ودلشان برای شماها لک زده.

نامه پدر چشم انتظار به فرزندش حسن رهنما در آلبانی 10 بهمن 1395

نامه پدر چشم انتظار به فرزندش حسن رهنما در آلبانی

من هرگز انتظار نداشتم که از اردوگاه عراق خارج شده ودوباره اردوگاهی شوی. مگر تویک اسیر ویا خلاف کار هستی که همواره باید دراردوگاه زندگی کنی؟

نامه مادر فیروز ساعدی 02 بهمن 1395

نامه مادر فیروز ساعدی

این چندمین سلام من است که بی جواب مانده است ولی من دست بردار نیستم. من چشم هایم منتظر راه است وهر لحظه امید دیدن تو را دارم. سیروس جان دیگر واقعا طاقت ندارم، دیگر این دوری امانم را بریده. تاکی صبر کنم.

نامه خانواده مجید اشک خونی – مادر در انتظار یک تماس 25 دی 1395

نامه خانواده مجید اشک خونی – مادر در انتظار یک تماس

حال این توهستی که میتوانی با تصمیم و اراده ات و با عشقی که امیدوارم درقلبت نسبت بما داشته باشی، پایان بخش این هجران باشی و ما را با بازگشت به وطن و آغوش گرم مان، خوشحال و خشنود کنی. مجید جان. دعای خیر ما همیشه و در همه جا وهمه حال پشت و پناهت و بدرقه ی راهت باشد.

نامه ی خانم معصومه خوب زمانی به برادرش در آلبانی 22 آذر 1395

نامه ی خانم معصومه خوب زمانی به برادرش در آلبانی

فکر کردم ازآنجا با خواهرت تماس برقرار خواهی کرد وخوشحالم خواهی نمود ولی بعد ازگذشت ماه ها انتظار کشنده این آرزوی من برآورده نشد و آیا تو درآلبانی هم مانند عراق از هیچ نوع آزادی برخوردار نیستی؟

نامه ی خانم اقدس رضائی به فرزند اسیرش محمد مشایخی در آلبانی 21 آذر 1395

نامه ی خانم اقدس رضائی به فرزند اسیرش محمد مشایخی در آلبانی

این خانم اهل میانه که نزدیک به چهار دهه است فرزندش درتشکیلات رجوی زمینگیر شده وکوچکترین حقی برای مکاتبه ومکالمه ی حضوری ویا تلفنی نداشته، زمانی که عکس فرزندش را دررسانه های رجوی مشاهده کرده، درصدد برآمده که برای چندمین بار نامه ی مختصری به فرزندش بنویسد

نامه ی خانم زیبا ساعدی میانه به برادر اسیرش در کمپ لیبرتی عراق 14 شهریور 1395

نامه ی خانم زیبا ساعدی میانه به برادر اسیرش در کمپ لیبرتی عراق

داداش منو یادت میآد یا فراموشمان کردی؟ من آبجی کوچک تو هستم. همونی که وقتی 5سالم بود منو روی پاهات می نشوندی وبرایم قصه وشعر میخوندی که زندگی ام شده بود قهرمان قصه های تو شدن. نمیدونم چرا این دوری را انتخاب کردی. نمی دونم چطور غم دوری را تحمل کردی. برای ما که خیلی خیلی سخت گذشته. مخصوصا مادرم وداداش.

blank
blank
blank