نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست
به مناسبت روز دانشجو مادری هستم که سالهاست چشمانتظار دختر دانشجوی خود مانده
پیام خانواده ملکی برای برادرشان علی اشرف علی اشرف جان نگران حالت هستیم
خانواده های لرستانی بر آنند تا رهایی فرزندان خود لحظه ای از پای ننشینند
رجوی گوش کن! طنین صدای خانواده ها را، که با سیم خاردار فرزندانشان را از آنان جدا کرده ای، دیری نمیپاید که این فرزندان به آغوش خانواده هایشان باز خواهند گشت، روزها و هفته هاست که خانواده های لرستانی هر روز راسختر از روز قبل به مصاف با زندانبانان و فرمانروایان این قلعه مخوف میروند و بر آنند تا رهایی فرزندان خود لحظه ای از پای ننشینند.
تسلیت انجمن نجات به خانواده محترم مرتضوی
مطلع شدیم خواهر محترمه آقای میرحسین مرتضوی از اسرای در بند اردوگاه جدید عراق (کمپ اشرف) به رحمت ایزدی پیوسته است ضمن تسلیت به خانواده محترم ایشان که از اعضای فعال دفتر انجمن نجات هستند. برای آن مرحومه غفران واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جمیل آرزومندیم.
گزارشی از سفر خانواده های گلستانی به درب اشرف
خانواده های استان گلستان که برای دومین بار پیاپی راهی جلوی درب قرارگاه اشرف می شدند مشتاق تر از قبل در پشت میکروفون حاضر می شدند و نسبت به فرزندان خود سخنانی را ایراد می کردند که دل تمامی کسانی را که در آن محوطه بودند به درد می آورد ولی سران از خدا بی خبر فرقه که فقط از طریق شستشوی مغزی که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد فرزندان خانواده ها را از آنها دور نگه می داشتند و در برابر سخنانی که از ته دل پدران و مادران بر می آمد این ظالمان فرقه بودند که بلندگوهای خود را که حاوی فحاشی و سخنانی رکیک که شایسته خودشان می باشد را از بلندگوهای خود پخش می کردند.
سیم های خاردار و درب های آهنین اسارتگاه اشرف
براستی پاشنه ی آشیل دارودسته ی رجوی در تاکید خانواده ها بر خواسته های قانونی و مشروع و از طرق مسالمت آمیز است. نامه ی آقای محمد نژاد که حکایت تلخ و گزنده ای ست از رویارویی بیمارگونه سران مجاهدین با خانواده های چشم انتظار و خواهان ملاقات با عزیزانشان در اشرف، در واقع حاکی از ذهن بیمار سران مجاهدین و حماقت رهبر عقیدتی مجاهدین است.
قصه تلخ خانواده ها و فرقه ویرانگر رجوی – قسمت اول
مادران البته راهی جز دست دعا به درگاه خدا بلند کردن و نماز و نیایش به جا آوردن ندارند. آنان نجات فرزندانشان را صرفا از خدا طلب میکنند. نه دولت ایران، نه دولت عراق، نه نیروهای آمریکائی، نه سازمان های بین المللی، و نه هیچکس دیگر نمیتواند یا نمیخواد کاری انجام دهد. براستی چرا این موضوع اینقدر غامض شده است و سازمان مجاهدین خلق منافع چه کسانی را تأمین میکند و چه دست هائی از آن حمایت می نماید؟
پدر پیر انجمن نجات به دیار ابدی شتافت
آقای علی اصغر امیدی نقش بسیار سازنده و فعالی در شکل گیری تشکل خانواده هایی که عزیزانشان اسیر رجوی فریبکار در عراق بودند داشت و علی رقم کهولت سن قبل از تشکیل انجمن نجات از طریق عناصر جداشده از سازمان فعالیت های بین المللی زیادی را در جهت افشای چهره رجوی پلید و رهایی اسرای اشرف انجام دادند.و در تمامی مصاحبه با خبر نگاران خارجی، همایش ها و تجمعات اعتراضی شرکت نموده و نقش پیش رو و سخنگوی خانواده ها را بعهده میگرفت.
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت سوم
ما قصدمان فقط دیدار عزیزانمان در اشرف بود ولی متاسفانه رهبران سازمان از فهم و شعور و خردمندی نصیبی نبرده اند آنها عاطفه ها را در بچه ها کشته اند علیرغم این مسائل اگر برادر من می توانست دو دقیقه با من صحبت کند صد در صد یقین داشتم که برادرم ایوب هرگز در بیابان اشرف نخواهد ماند. من همینجا اعلام می کنم اگر برادرم ایوب فقط چند دقیقه با من اجازه ملاقات داشته باشد و با هم صحبت کنیم در اشرف نخواهد ماند.
چه کسی به فریاد خانواده های رنج دیده و عزیزان به گروگان گرفته شده آنان خواهد رسید؟
فرزندان ما فقط چند صد متر با ما فاصله دارند. آیا نمیشود فقط به نزدیکی این حصارها بیایند تا بتوانیم روی آنها را بعد از سالیان ببینیم؟ سیم های خاردار و حصارها به ترتیبی طراحی شده است که کسی نتواند از داخل اشرف به بیرون فرار کند و نه اینکه کسی نتواند از بیرون به داخل آن برود. این نشان میدهد که اشرف یک زندان بدون ملاقات است.
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم
ما در طی مدت دو هفته شب و روز یعنی از صبح تا شب درب ورودی اشرف بودیم بعضی از این افراد مجاهدین که به درمانگاه اشرف تردد داشتند ما سعی می کردیم از کنار سیم خاردارهایی که کشیده بودند از فرصت استفاده کرده و اسامی بستگان و برادران و خواهرهای خود را صدا بزنیم تا به آنها خبر بدهند که ما در درب اشرف منتظر ملاقات با آنها هستیم.
خانواده، کابوس رجوی
یکی از خانواده ها پشت میکروفن قرارمیگیرد وبا صدای بلند فریاد میزند:”آیا درخواست ملاقات حضوری با عزیزانمان مزدوری است؟ تا کی میخواهید فریب دروغهای رجوی را خورده و طوطی وار حرفهای او را تکرار کنید؟ ما خانواده اعضا هستیم. رجوی برای فریب شما به ما این مارک را میزند. آیا پدران و مادران پیر مزدورهستند؟ مگر نه اینکه بقول خودش ما مزدور هستیم پس چرا اینقدر روی صدای ما پارازیت پخش میکنند؟
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت اول
چند روز پس از بازگشت خانواده های آذربایجانغربی از اشرف که سران مجاهدین آنان را از دیدار و ملاقات با عزیزانشان محروم کردند و کمترین اهمیتی به درخواست آنان ندادند، در دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی نشستی برای بررسی پیامدها، تجربه های بدست آمده و نتایج این سفر ترتیب داده شد.اعضای خانواده ها در گفتگوی صمیمانه و روشنگرانه به جمعبندی نقطه نظرات خویش پرداختند.
نامه خانم نوری خطاب به سران فرقه رجوی
اگر رهبران فرقه راهشان حق بود تا به حال به هدفشان می رسیدند و آنقدر تو سری خور نمی شدند. در خارج در رفاه و آسایش زندگی خودشان را می کنند. ای سران یزیدیان پادگان اشرف گناه فرزندم چیست که فرزند ُخرد سالش بایستی بدون محبت مادری زندگی کند. آیا شما خدا را می شناسید؟ شما نمی فهمید کودکی که در کنار مادرش نباشد زندگی کردن بر او سخت و مشکل می شود. مدعی هستید که دل برای مردم ایران می سوزانید.

