خطاب به تمامی آزادیخواهان(۲)

خطاب به تمامی آزادیخواهان(2)انجمن روشنا، هشتم اکتبرگسترش فرقه ها فقط از طریق در کنترل گرفتن ارتباط نفرات جذب شده در فرقه امکان پذیر می باشد اگر چنانچه فرقه ای داشتن ارتباط عادی با مردم و فامیل را مجاز بداند هر گز رو به رشد وتکامل نمی رود بنا بر این اصل عدم بر قراری ارتباط […]

خطاب به تمامی آزادیخواهان(2)
انجمن روشنا، هشتم اکتبر
گسترش فرقه ها فقط از طریق در کنترل گرفتن ارتباط نفرات جذب شده در فرقه امکان پذیر می باشد اگر چنانچه فرقه ای داشتن ارتباط عادی با مردم و فامیل را مجاز بداند هر گز رو به رشد وتکامل نمی رود بنا بر این اصل عدم بر قراری ارتباط با سایرین یک اصل طلایی در شکل گیری و تداوم فرقه و سکت است بر این اساس فرقه ها اصولا مردم گریزند اما همین قانون وقتی به تشکیلاتی چون سازمان مجاهدین می رسد رنگ ولعاب عوض می کند اما در ماهیت همان است شاید جاگیری در خانه های تیمی با پوش ارتقاء ضریب امنیتی و در امان ماندن از ضربات دشمن را بتوان بعنوان نطفه اصلی بعضی از فرقه ها دانست – عنصر مبارز برای حرفه ای شدن باید بصورت تمام وقت در اختیارتشکیلات باشد از طرفی بیم آن می رود که وی در ملاء خانوادگی و محله سکونتش و در جمع دوستان و اقوام لو برود لذا بهترین نسخه ای که می توان برای او پیچید ، قطع نمودن ارتباط او با ملاء های مذکور و انتقال آن به خانه امن است.
از زمانی که فرد به مناسبات حرفه ای سازمان وارد میشود تعهد انقلابی ، ایدئولوژیکی و تشکیلاتی به او حکم میکند تا صرفا در خط کشیهای سازمانی حرکت کند و تنها به دستورات مسئولش عمل نماید – در یک پروسه زمانی این عنصر تشکیلاتی در سازمانش حل میشود و دفاع از خود را دفاع از سازمانش میداند – او با هویت سازمانی شکل ماشینی را بخود می گیرد که برایش برنامه ریزی شده و عدول از آن و حتی سئوال کردن را خیانت می داند.
وقتی فرد به این درجه از وابستگی می رسد در جهان بینی او تغییراتی حاصل میشود و همه چیز و همه کس را با عینک سازمانی می بیند و چنان در این نقش فرو می رود که گذشته خود را فراموش و حتی خود را ملامت می کند که چرا روزگاران گذشته را بعنوان یک مصرف کننده عامی گذرانده و از اینکه در حال حاضر توانسته است مرزبندیهای ( سیاه و سفید ) خود را ترسیم کند و از توده مردم بواسطه نقش انقلابی و پیشرو ی که پیدا کرده است ، فاصله می گیرد سپس با غرور انقلابی! خود را عنصر برتر میداند که توده مردم موظف به ستایش او هستند!
تا اینجای درام تاسف آور است ولی خطرناک نیست ولیکن زمانی که رهبری اینگونه افراد به دست یک عنصر خود خواه ، قدرت پرست و فرصت طلب می افتد آنگاه یک تراژدی غم انگیز وخطرناک آغاز میشود.
نیروهائی که براساس آرمانگرائی خود را وقف مبارزه کرده اند تا برای مردم و بخاطر مردم جانفشانی کنند چنان در چنبره رهبر سازمانی خود گرفتار میشوند که خود را از مردم بالاتر تحلیل می کنند و در واقع این آغاز انحرا ف است
تلفن
یکی از وسایل تحت کنترل در آوردن نفرات در مناسبات سازمان مجاهدین در خانه هایی که در همین کشور های اروپایی استفاده می شد عدم استفاده از تلفن است نیروهای سازمان مجاهدین تلفن را وسیله ای در جهت ارتقاع مبارزه تعریف کرده اند تصور یکی از اعضاء سازمان جهت استفاده از تلفن برای ارتباط بر قرار کردن با دوستان واعضاء خانواده اش یک امر خیانت آمیز تعریف شده همانطور که استفاده از تلفن در راه پیشبرد امر مبارزه بسیار کار ساز است به همان نسبت می تواند خطر ناک نیز باشد بنا بر این اعضاء سازمان مجاهدین در داخل خانه های جمعی یا همان پایگاه رنگ تلفن را نمی بینند بلکه تلفن در اختیار یک مسئول قرار دارد که فقط مجاز به استفاده از تلفن در موارد مجاز می باشد نفراتی که تحت کنترل خانه یا پایگاه را ترک می کنند هرگز نمی توانند از تلفن های موجود در سطح شهر استفاده کنند چون نفر همراه موظف به جلو گیری از استفاده تلفن در خارج از خانه است و چون نفرات بصورت رده بندی سازمانی یعنی تیم از خانه خارج می شوند و همیشه یکی از دو نفر فرمانده تیم محسوب می شود بنا بر این امکان تلفن زدن فقط هنگامی پیش می آید که مسئول تیم دونفره قبلا با نفر همراهش به توافق رسیده باشد که این یک امر غیر ممکن است زیرا معمولا نفرا تی که در تردودات با یکی از اعضاء سازمان به خیابانها می روند خود سالها در کشور میزبان زندگی کرده اند و دارای زن و فرزند می باشند و امکان استفاده از تلفن برای آنها مانند سایرین یک امر معمولی است که روزانه ممکن است صد ها بار اتفاق بی افتد سازمان مجاهدین با در دست داشتن تجربه تردد دو نفر از اعضاء با یک دیگر که در یک پایگاه یا خانه تیمی زندگی می کنند در یافت است که تنها راه مطما برای کنترل ارتباط تلفنی همراه کردن یکی از هواداران سازمان با اعضاء حر فه ای تشکیلات است زیرا فشار و محدودیت هولناکی که بر روی اعضاء اعمال می شود معمولا شامل حال هوادارانی که سالها در کشور میزبان زندگی می کنند نمی شود هواداران اینگونه توجیه می شوند که نفر همراه شما یکی از اعضاء سازمان است که نسبت به شما با مسائل امنیتی این شهر و یا کشور آشنا نمی باشد بنا بر این ممکن است خطایی از سوی او سر بزند که برای سازمان جبران ناپذیر باشد.
هواداران اینگونه برای تردد در داخل شهر توجیه می شوند شما در خارج از خانه مسئول فرد همراه خودتان هستید هرگونه اتفاق در بیرون از خانه متوجه شما می باشد حالا می خواهد این فرد یکی از اعضاء شورای رهبری باشد یا یکی از اعضاء رده بالای بخش امنیت مانند آقای نادر ثانی………………………..
ادامه دارد…..