پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 و تغییر موازنههای سیاسی در عراق، دولت این کشور چندین بار خواستار خروج اعضای سازمان مجاهدین خلق از خاک خود شد. اردوگاه اشرف که از دهه 1980 پایگاه اصلی این گروه در استان دیاله عراق بود، طی سالها به یکی از نقاط اصلی تنش میان بغداد و […]
پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 و تغییر موازنههای سیاسی در عراق، دولت این کشور چندین بار خواستار خروج اعضای سازمان مجاهدین خلق از خاک خود شد. اردوگاه اشرف که از دهه 1980 پایگاه اصلی این گروه در استان دیاله عراق بود، طی سالها به یکی از نقاط اصلی تنش میان بغداد و مجاهدین تبدیل شد. از همان ابتدا روشن بود که دولت جدید عراق تمایلی به تحمل حضور یک گروه مسلح ضدایرانی که از رژیم پیشین صدام حمایت میشد در خاک خود ندارد.
در سالهای پس از سقوط صدام، چندین حمله علیه اشرف رخ داد، اما حادثه اول سپتامبر 2013 (10 شهریور 1392) یکی از سنگینترین و مرگبارترین آنها بود. در آن روز، نیروهای عراقی وارد اشرف شدند و درگیری خونینی رخ داد که به کشته شدن 52 نفر از اعضای مجاهدین انجامید. بخش بزرگی از قربانیان از فرماندهان ارشد سازمان بودند. علاوه بر این، 7 نفر نیز به گروگان گرفته شدند که تا امروز سرنوشت آنان به طور کامل روشن نشده است.
بسیاری از ناظران بر این باورند که رهبری سازمان، به ویژه مسعود رجوی و دیگر سران آن، مسئولان مستقیم این فاجعه بودند. رجوی علیرغم هشدارهای مکرر دولت عراق، سازمان ملل (یونامی) و حتی برخی کشورهای غربی، از ترک اردوگاه اشرف و انتقال کامل نیروها به کمپ لیبرتی خودداری کرد. او با نادیده گرفتن هشدارها و خطرات، آگاهانه نیروهایش را در معرض حمله قرار داد، چرا که به طور سنتی از مرگ اعضا برای تبلیغات سیاسی و مظلومنمایی در عرصه بینالمللی استفاده میکرد. به عبارت دیگر، جان اعضا برای رهبران سازمان ارزشی نداشت؛ آنان را فقط وسیلهای برای پیشبرد اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود میدید.
سازمان ملل و هیأت آن در عراق (یونامی) تلاشهای زیادی برای جلوگیری از خونریزی انجام دادند. نمایندگان سازمان ملل بارها هشدار دادند که ماندن در اشرف خطرناک است و انتقال به کمپ لیبرتی باید هرچه سریعتر انجام شود. با این حال، مسعود رجوی و فرماندهانش به بهانه «حفظ اشرف» و «مقاومت»، مانع خروج شدند و در نهایت این لجاجت به بهای جان دهها نفر تمام شد.
از سوی دیگر، مسئله اموال اردوگاه اشرف یکی از عوامل اصلی اختلاف میان دولت عراق و مجاهدین بود. رجوی اصرار داشت که همه تجهیزات، ساختمانها و اموال اشرف تحت کنترل سازمان باقی بمانند و دولت عراق تنها در صورتی بتواند آنها را تحویل بگیرد که غرامت بپردازد. این اختلاف بر سر اموال روند خروج اعضا را به تأخیر انداخت و زمینه درگیریهای بیشتر را فراهم کرد. در واقع، رجوی میخواست از مسئله اموال بهعنوان اهرم فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه دولت عراق استفاده کند.
فاجعه اول سپتامبر نشان داد که رهبران مجاهدین، به جای اینکه مسئولیت جان اعضای خود را بپذیرند، همچنان درگیر ماجراجوییهای سیاسی و توهمات تبلیغاتی باقی ماندند. خانوادههای قربانیان بارها تأکید کردهاند که اگر سازمان به موقع از اشرف خارج شده بود، چنین خونریزیای رخ نمیداد. این رویداد بار دیگر ماهیت ضدانسانی و فرقهای رهبری مجاهدین را آشکار ساخت؛ رهبریای که حاضر است حتی بالاترین کادرهای خود را فدای بقا کند.
رضا اسلامی

