در قسمت های قبلی به موانعی که نیروهای سازمان مجاهدین برای جدا شدن داشتند اشاره کردم. از جمله این موارد “مسئله پاسخ دادن به خانواده” ، جدا شدن آیا خیانت به دوستان است، تهدید به زندان و شکنجه و خیانت به آرمانهای سازمان را مورد بررسی قرار دادیم. اکنون به محورهای دیگری نیز اشاره می […]
در قسمت های قبلی به موانعی که نیروهای سازمان مجاهدین برای جدا شدن داشتند اشاره کردم. از جمله این موارد “مسئله پاسخ دادن به خانواده” ، جدا شدن آیا خیانت به دوستان است، تهدید به زندان و شکنجه و خیانت به آرمانهای سازمان را مورد بررسی قرار دادیم. اکنون به محورهای دیگری نیز اشاره می کنیم.
5- تهدید به زندان ابوغریب عراق
رجوی تحت فشار زیادی از طرف اعضای خود برای جدا شدن قرار گرفته بود به همین خاطر دست به تهدید بزرگتری زد و آن هم نشست های خروج ممنوع بود که فرد باید در مقابل دوربین قرار گرفته و عنوان می کرد وی مشکل جنسی داشته و سازمان بدون عیب و نقص می باشد. در مرحله بعد فرد باید به مدت دو سال یا بیشتر در زندانهای سازمان بسر می برد تا با بهانه سوختن اطلاعات این گونه روحیه فرد را بشکند. در مرحله سوم فرستادن فرد به زندان ابوغریب به جرم ورود غیر مجاز که طبق قانون عراق جرمش هشت سال زندانی بود و بعد هم فرد را به دولت ایران تحویل داده و به خاطر مغزشویی مستمر رجوی مبنی بر اینکه اگر کسی وارد ایران شود او را اعدام می کنند سعی نمود با این شیوه خیانت کارانه فرد را در مناسبات نگهدارد. هر فردی نزد خودش تحلیل می کرد اگر به مدت ده سال در زندانهای سازمان و عراق بماند و بعد در ایران اعدام شود از درخواستش پشیمان شده پس مجبور می شد با تناقض در مناسبات خودش را نگهداشته تا شاید شرایطی فراهم می شد تا بتواند از مناسبات رجوی جدا شود.
اما این تهدید هم راه به جایی نبرد و تعدادی از افراد تن به این کار دادند و سازمان آنان را به زندان ابوغریب فرستاد و افراد بعد از مدتی به ایران آمده و همه به زندگی خود ادامه دادند و متوجه شدند خبری از اعدام چیزی که رجوی سالیان مغزشویی کرده بود نیست.
این تهدید رجوی باعث شد تعداد زیادی تن به تهدید رجوی بدهند و در مناسبات سازمان با وجود هزاران تناقض باقی بمانند.
6- فشارهای بیش از حد تشکیلات و تن دادن به خواسته های رجوی
یکی از شگردهای رجوی برای نگهداشتن افراد در مناسبات بی اطلاعی آنان بود. افراد در درون مناسبات به دنیای بیرون ارتباطی نداشتند گوش کردن به رادیو در مناسبات ممنوع بود ، هیچ روزنامه ای حتی عراقی در اختیار افراد قرار داده نمی شد ، همه افراد باید به اخباری که سازمان پخش می کرد گوش می دادند، خبرهای روزانه را از بولتن خبری که روزانه در تابلو سالن غذا خوری نصب می شد، اطلاع پیدا می کردند که همه آن اخبار در راستای پیشرفت و حمایت گسترده لابی های غربی از سازمان بود یعنی به نوعی القا می کردند که سرنگونی نزدیک است. یعنی افراد در یک زندان بی خبری حضور داشتند تا این گونه با نگهداشتن افراد در بی خبری نیروهایش را نگهدارد و آنان قدرت تصمیم گیری و فکر کردن نداشته باشند.
بطور مثال در مورد اخبار خانواده ها به اعضا دروغ می گفتند و شاهد بودیم برای نگهداشتن اعضا به آنان می گفتند که خانواده شما توسط حکومت اعدام شده است تا با این کار هم به فرد انگیزه ماندن بدهند و هم چهره حکومت ایران را خراب کنند یعنی رجوی برای نگهداشتن اعضا در سازمان به هر کار کثیفی حاضر بود دست بزند.
ادامه دارد…
هادی شبانی

