مناسبات فرقه نمادی از برنامه ۱۰ ماده ای واقعی رجوی ها
کدام عضو فرقه می تواند حرف دلش را بزند؟ چه کسی حق دارد خارج از مطالب مشخص شده از سوی تشکیلات حرفی بزند؟ آیا انجام اینکار جرم نبوده و افراد خاطی به اتهام داشتن رابطه محفلی و اینکه شعبه سپاه پاسداران هستند تحت برخورد و محاکمه قرار نمی گیرند؟ کم بودند کسانی که به این اتهام تحت برخورد قرار گرفته و ساعت ها و روزها در نشست های خرد کننده جمعی شخصیت شان له شد؟
یاوه های تکراری مریم قجر در ویلپنت ۹۲
او که اکنون فروپاشی فرقه را بهتر از هر فردی در چشم انداز نزدیک می بیند سعی داشت تا اشاره ای به اخراج اعضا از عراق ننماید این در حالی است که چهارمین سری از اعضای مسئله دار و بریده از سازمان به کشور آلبانی منتقل شدند. آن چه که از صحبت های مریم قجر بر می آید اینکه خود هم به این باور رسیده که دیگر توان سرنگونی حکومت ایران را ندارد و به همین دلیل در حرفهایش سعی می کند از کلمه سوم شخص استفاده کند و در رابطه با سرنگونی به کلی گویی پرداخته
اعضای فرقه برخلاف کارشکنی رجوی ها خواهان رفتن به آلبانی هستند
اینکه این 71 نفر بر خلاف خواسته رجوی ها خواهان رفتن به آلبانی شدند، نشانگر وضعیت انفجاری افراد مستقر در لیبرتی و فضای حاکم بر مناسبات فرقه است و نشان می دهد که اعضای اسیر می خواهند هر طور شده خود را از فرقه جدا کنند. به نظر می رسد اعضای فرقه دیگر نه تنها به حرف رجوی ها گوش نمی کنند بلکه برای زیر پا گذاشت حرف آنها و خارج کردن خود از جهنم رجوی، در حال سبقت گرفتن از هم می باشند.
وعده گردش در پاریس، ترفند آوردن افراد به ویلپنت
مریم قجر که برای گردهمایی ویلپنت کیسه گشادی دوخته بود اکنون با سرافکندی باید اذعان کند که نفراتی که به این مراسم آورده شدند اجاره ای بوده و نفرات غربی سخنران این مراسم را هم با دادن پولهای کلان به این مراسم آورده شدند. یکی از نفراتی که در این مراسم آورده شده بود دختر دانشجوی قرقیزی بوده که در مصاحبه با رادیو فردا دست به افشاگری زده و عنوان نمود که با وعده گردش در پاریس و هتل چند ستاره و… بوده و در ادامه عنوان نمود که اصلا اطلاعاتی در مورد کشور ایران نداشته
شرکت گسترده مردم در انتخابات ایران و شکستی دیگر برای رجوی ها
سران فرقه برای اینکه این بار هم از شکست تحلیل های خود فرار کنند به رسم همیشگی باز هم عنوان نمودند که در انتخابات تقلب شده و کسی در حوزه های رای گیری حضور نداشتند ولی به روی نامبارک خود نمی آورند که همه خبرگزاری ها به شرکت گسترده مردم ایران اشاره کرده و عنوان نمودند که با وجود تحریم های گسترده غرب علیه ایران مردم به خوبی پشت رهبری ایران مانده و نشان دادند که در مقابل دشمن خارجی یک پارچه می باشند.
دوستان شورایی تا کی جیره خوار رجوی ها
من در مناسبات سازمان بعد از تغییر سازماندهی مدتی برای آوردن و بردن اعضای شورا از اردن به عراق و بلعکس از نزدیک با شما در ارتباط بودم و اکنون می خواهم شهادت بدهم که بعد از برگشت از ماموریت مسئولین فرقه نشست گذاشته و باید تمام برخوردهای شما را گزارش می کردیم و مسئولین فرقه در نشست های درونی این فاکت ها را مانند چماقی بر سر شورایی ها زده و عنوان می کردند که بله ببینید ما با چه کسانی در حال مبارزه برای سرنگونی هستیم
با وحدت ملت ایران در انتخابات، فرقه رجوی از درون شقه و از بیرون بی آبرو شد
رجوی مدعی بود که جمهوری اسلامی دچار شقه شده و حساب زیادی روی انتخابات ریاست جمهوری بعنوان کاتالیزوری برای سرعت بخشیدن به این شقه باز کرده بود، اما نه تنها تمام محاسباتش درباره ایران مثل همیشه غلط از آب در آمد بلکه به لطف خدا و در آستانه انتخابات در ایران، در فرقه رجوی و در بالاترین سطح، خود دچار شقه و شکاف شد و دو تن از قدیمی ترین افراد شورای باصطلاح مقاومت با صدور اطلاعیه و بیان بخش کوچکی از حرف های نگفته خود در این سالیان، رسما از این فرقه جدا شدند.
توهم پیشروی تروریست ها در سوریه توسط رجوی ها
رجوی سعی کرد با آسمان و ریسمان بافتن یک مشت تحلیل های آبکی عنوان نماید که دیگر کار دولت سوریه تمام است و آنقدر وی در این باره جوسازی کرده بود که یکی از اعضای فرقه در این نشست عملا روی دست رهبر خالی بندش زده و اعلام کرد که کار حکومت سوریه به چند ماه هم نمی رسد و رجوی جنایت کار از اینکه توانسته این گونه گولشان بزند سراز پا نمی شناخت و ابراز امیدواری می کرد. ولی هر چه که جلوتر رفتیم آثاری از سقوط آقای بشار اسد دیده نشد بلکه این مقاومت ارتش و مردم سوریه بود که توانسته بود به پیروزهای بزرگی دست یابند.
لجن پراکنی و توهین به افراد نمی تواند مانع فروپاشی فرقه گردد
رجوی ها فکر می کنند همه در ناآگاهی بسر می برند سعی دارد به شیوه گذشته افراد جدا شده را خراب کرده و با ردیف کردن یک مشت اراجیف و تهمت ها از قبیل نفوذی و مهره اطلاعاتی و… آنان نتوانند دست به افشاگری بزنند. بعد از جدایی آقایان ایرج مصداقی و اسماعیل وفا اکنون نوبت نفرات نزدیکتر به سازمان یعنی آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی فرا رسیده و این بار چنان ضربه ای به این تشکیلات وارد شده که رجوی ها سرگیجه گرفته و سعی دارد باز به همان شیوه قدیمی و لو رفته این افراد را خراب کند.
از مبارزه ی ضد امپریالیستی , تا لابی گری برای امریکایی ها
آقای مسعود رجوی! اگر دین نداری و نمی دانی استکبار یعنی چه و مستکبرین زمان را نمی توانی ویا نمی خواهی تشخیص بدهی لااقل مانند بنیان گذار اولیه ی این سازمان محمد حنیف نژاد آزاده باش، نه مانند تقی شهرام اپور تونیست، یا بدتر از آن! تزِ هدف وسیله را توجیه می کند نه در خط مشی اسلام انقلابی که از آن دم می زدی بوده و نه حتی افکار التقاطی رهبران اولیه ی سازمان، چنین روشی را توصیه نمی کردند.
دگردیسی در سازمان مجاهدین
سازمان منتسب به مجاهدین نه تنها دیگر نمی تواند از اسلام انقلابی دم بزند بلکه یک ملی گرای صادق هم نیست. او اصلا دیگر هیچ چی نیست.خودشان به این امر بهتر واقف اند زیرا در دام گذاری در فیس بوک های شان برای گمراه نمودن قشر جوان، توسط ماموریتی که در این رابطه آمریکا به آنها سپرده است و به همین دلیل هم آنها را از لیست در آورده، هیچ نامی از خود نمی برند.
خانواده اعضای اسیر فرقه حتی در خارج از کشور هم از شقاوت رجوی در امان نخواهند بود
برای او فرق نمی کند که مخاطب کیست، کجاست، چه تفکری دارد، هوادار نظام است یا مخالف نظام، در ایران زندگی می کند یا بخاطر جاه طلبی های دیوانه وار و جنایتکارانه رجوی در غربت گرفتار شده است، تنها چیزی که برای او مهم می باشد این است که این فرد آیا در خدمت خواسته ها و اوهام دیوانه وار او هست یا خیر؟ اگر هست که در غلو و ریا (البته با هدف بالا بردن مقام پلید خود) کم نگذاشته و آن فرد را درست ترین، بهترین، کمیاب ترین، گوهر بی بدیل و… می نامد. اما اگر همان فرد به اندازه سر سوزنی در جهت دلخواه او نباشد، بی درنگ او را به بدترین موجود روی زمین، خائن ترین، دشمن ترین، مزدورترین و… ملقب می کند.