نصایح چند از مادر خوانده تروریسم؛ مریم رجوی
مادر خوانده تروریسم (مریم قجر) همسو با سرکردگان امپریالیسم در مورد اتهام ترور سفیر عربستان در آمریکا به رسم همیشگی طرف ظالم را گرفته و ادعا می کند که ایران باز هم باید مورد تحریم بیشتر قرار گیرد. ظاهرا او فراموش کرده که چگونه دستور ترور کاسب و مردم بی گناه را به خاطر دفاع از انقلاب و حکومت می داده و یا در کمال جنایت پیشگی پوست سر آنان را می کنده تا درس عبرتی برای دیگران شود.
حکمیت و مقاومت اسلامی فلسطینیان
این هند جگر خوار(منظورم مریم قجر است) که از آرمان فلسطین دم می زند و مانند همسر فراریش , جز کینه توزی تا به حال , چیز دیگری به ارمغان نیاورده , تاکنون در شرایط حساس از جمله تهاجم و بمباران و کشتار مردم غزه توسط ارتش صهیونیستی طرف ارتش اسرائیل را گرفته است , امروز دم از حکمیت و به رسمیت شناختن اسرائیل و برقراری حکومت فلسطینی را می زند
آقای محدثین اگر دعوا بر سر اشرف نیست پس چرا نفرات را رها نمی کنید؟
واقعیت موجود این است که رهبران مجاهدین با اتخاذ سیاست های غلط و شکست خورده و با سماجت های احمقانه بر ماندن در عراق، امروز سازمان را به نقطه ای رسانده اند که به لحاظ سیاسی کاملا تمام شده محسوب شده و با جمع شدن قرارگاه اشرف دیگر هیچ اثری از این سازمان باقی نخواهد ماند.بنابراین دور از انتظار نیست که مسئولین سازمان در موضع گیری های شان در رابطه با اشرف این چنین به چپ و راست زده و به تناقض گویی بیفتند و به طوری که در یک سخنرانی جان باقی مانده نیروی تشکیلاتی سازمان را بی ارزش دانسته و به توجیه عقب نشینی و سیاست های آتی رجوی خیانت کار می پردازند.
سناریوی هالیوودی و دم تکان دادن های رجوی های ملعون
دولت آمریکا در یک سناریو سازی هالیودی شروع به فرافکنی علیه ایران نمود تا از این طریق توجه اذهان عمومی جهان را منحرف نمایند. در این میان رجوی ها که در مرحله پایانی با شعار از این ستون به آن ستون فرج است حاضر به هر نوع غلط کردن گفتن و کوتاه آمدن از مرز سرخ های قبلی خود شده اند و بخوبی می دانند طی چند ماه آینده با جمع شدن اشرف شیشه عمرشان خواهد شکست، از خود شادی زاید الوصفی نشان داده و به دم تکان دادن های مشمئزه کننده ای دست زده اند.
خانواده های قربانی شده سازمان از بی پایگاهی رجوی در داخل می گویند – قسمت دوم
98 درصد از افرادی که قبلا گول شعارهای سازمان را خوردند و نسبت به او سمپاتی پیدا کردند بعد از کش و قوس های مختلف پی به ماهیت سازمان و رجوی بردند و دنبال زندگی خود رفتند و اگر چه ممکن است که با نظام همراه نباشند اما تنفر شدید نسبت به سازمان دارند آدم هایی را در شهر خود می شناسم که قبلا با سازمان کار می کردند ولی بعدها به ماهیت سازمان پی بردند و با ادامه تحصیل در حال حاضر جز مسئولین بالای ادارات و بانک ها می باشند که نمی خواهم نامی از آنها برده شود.
خانواده آهنگر طبقی: رجوی ها عامل متلاشی شدن خانواده مان – قسمت دوم
مسئولین سازمان از ترس این که عزیزان ما به فکر خانواده های خودشان بیفتند و دوباره عاطفه های خشکانده آنها را زنده کند و فکری برای فرار کنند هرگز اجازه حتی ملاقات از راه دور را نمی دهند. سازمان همیشه از حقوق بشر صحبت می کند و دم از دمکراسی و آزادی می زند مگر من یک انسان نیستم و حق ندارم که حتی یک بار هم شده در تمامی عمر پدرم را ببینم و یا حتی یک بار با او صحبت کنم؟
فتح مبین یا پذیرش ذلت بار انحلال اشرف
اگر از شعر و شعارهای سالهای قبل مریم قجر و رهبری سازمان که خروج از اشرف را مرز سرخ ایدئولوژیک خود قرار داده و ادعا می کردند که اشرف، شرف و همه چیز ما می باشد و برای حفظ آن باید از همه چیز خودمان گذشت کنیم (که همین امر در طول دو سال گذشته باعث مرگ بیش از 50 نفر گشته است) بگذریم، امروز شاهد آن هستیم که رجوی در زیر فشارهای بین المللی و دولت عراق و پایداری خانواده ها در جلوی اشرف مجبور به عقب نشینی آشکار شده است
رجوی ها در مرحله فروپاشی به هر چیزی تن می دهند
وینست کوشتل، مدیر منطقهای کمیساری عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) در روز چهارشنبه (۶ مهر/۲۸ سپتامبر) در گفت و گویی با خبرگزاری IPS اعلام کرد که توافقی با مسئولان سازمان حاصل شده که بر مبنای آن وضعیت ساکنان قرارگاه اشرف به صورت فردی دوباره بررسی و پس از مصاحبه با این افراد درباره شرایط پناهندگی آنان تصمیمگیری خواهد شد. دقت کنید که وی تاکید کرده که بعد از مصاحبه های انفرادی در مورد پناهندگی آنان تصمیم گیری خواهد شد
بالاخره به مرحله پایانی و سرنگونی مجاهدین رسیدیم!
اما برادر مسعود در اوج قله فدا از سرنگونی کوتاه نیامد (محل این قله برای ما مشخص نیست چون مسعود چند سالی است که بعد از سرنگونی صدام در یک جایی – شاید در یک سوراخ – مخفی شده و حتی تصویرش را هم به ما نشان نمی دهد). هر سال اول بهار به ما می گفتند امسال سال آخر و سال سرنگونی است و بهار دیگر در تهران خواهیم بود ولی باز بهار سال بعد ما در همان اشرف بودیم و جمهوری اسلامی در تهران.
خانواده های قربانی شده سازمان از بی پایگاهی رجوی در داخل می گویند – قسمت اول
از خاطرات تکان دهنده این سازمان در قائم شهرکه مرا تکان داد، یکی ترور تعدادی اهالی روستای قادیکلا و ترور جمعی تعدادی از افراد در ساختمان بسیج قائم شهر بود.برایم بسیار عجیب بود که آنها جلوی یک مینی بوس را گرفته و تعدادی از معلمین و مردم عادی بدون سلاح را از ماشین پیاده کرده و به رگبار بستند و بعدا طی اطلاعیه ای آن را اعدام انقلابی اعلام کردند.
جعل اخبار نیاز روز سران مجاهدین
سران باند رجوی که این روزها برای منحرف کردن افکار عمومی از اتمام اولتیماتوم عراق برای برچیدن قرارگاه و سنگ اندازی رهبران فرقه در مسئله اشرف به هر دروغ و دغلی دست می زنند، این بار با پخش خبری مضحک و خنده دار در سیمای آزادی خود اعلام کردند که تعداد 5 هزار موشک ضد هواپیما از کشور لیبی توسط سپاه پاسداران دزدیده شده و از انبارهای ارتش لیبی خارج شده است.
سوزش همزمان رجوی ها و صهیونیست ها
مریم قجر که سال هاست در بغداد و غرب نمک پرورده شده در یک موضع گیری وقیحانه این سوزش را به نمایش می گذارد. وی در این موضع گیری که در اطلاعیه شواری باصطلاح مقاومت در تاریخ 10 مهر انعکاس یافته در حمایت از صهیونیست ها یکسره به ایران و مقاومت اسلامی فلسطینیان تاخته و برای خوشایند اربابانش مدعی می گردد که تقسیم فلسطین به دو کشور و به رسمیت شناختن اسرائیل یک ضربه کاری به ایران و مقاومت اسلامی فلسطینیان می باشد