امروزبه انجمن نجات آمدم و حامل چندنامه هستم
امروز به انجمن نجات آمدم و حامل چند نامه به فرزندانم وایضا خانم ناوی پیلای کمیسرعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد هستم و از شما عضوجدید انجمن نجات میخواهم که عین نامه هایم درسایت نجات اطلاع رسانی شود وهمچنین یک نسخه ازآن به دست مخاطبان نامه ام برسد. من دیگرتاب وتوان وانرژی ندارم هرچه بوده این رجوی لعنتی ازمن گرفته
یک فرزندم را درراه خدا دادم ولی فرزند دیگرم را ازاسارت رجوی خواهم گرفت
پسرم من مادرشهیدم ویک فرزندم را که دردفاع از وطن خود عازم جبهه های جنگ شده بود را درراه خدا دادم وعمیقا بدان افتخارهم میکنم ولی دیگرفرزندم نیزکه عظیم باشد اوهم برای وطنش درمقابل صدام متجاوز بسا گردن فرازی کرد وبه اسارتش درآمد ودریک معامله ننگین به رجوی وطن فروش تحویل داده شد وازچاله به چاه عمیق رجوی افتاد وبیش ازربع قرن است که اغفال شده وراه برون رفتی برای خودش نمی بیند ولیکن عزم جزم دارم که جگرگوشه ام را ازاسارت رجوی برهانم البته اگرخدا بخواهد وعمرم کفاف بدهد.
۲۵ سال از برادرم بی خبر بودیم
خانم حسن پور که گویی حامل کوله باری ازغم و اندوه بودند با کشیدن آهی بلند گفتند:” خدمتتان عرض کردم به مجرد اینکه نامه فرامرز با درخواست واصرارخودشان درسایت نجات اطلاع رسانی شد انگار که به خال خورده باشد رجوی وسران جماعتش سراسیمه فرهاد را به تلویزیون کشاندند وبرایش دیکته کردند که به خانواده اش اهانت کند و بد و بیراه بگوید وتاکید کند که اصلا نامه ای ازجانب خانواده اش نوشته نشده است بلکه اصل نامه را آقای پوراحمد نوشتند وعرض کردم همچنانکه مشخص بود فرهاد خیلی با فشارصحبت میکرد
واویلا وقتی جماعت رجوی از نوعدوستی و عواطف انسانی دم میزنند!؟
وقتی خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی با تحمل بسا درد و رنج و ناملایمات سفرخود را به عراق ناامن میرسانند و از رجوی درخواست میکنند که میخواهند ولو دقایقی فرزندان اسیرشان را ببینند و ملاقات کنند نه تنها پاسخ مثبت نمی گیرند و درعوض به توسط شاید همان فرزندان اغفال شده شان افترا و تهمت بشنوند و با سنگ و چماق پذیرایی شوند ؛ تکاندهنده نیست!؟
ایکاش منصورم نیز به ایران می آمد
مادرمنصور رهدارخطاب به آقا رضا گفت” ایکاش منصورم نیزبه ایران می آمد. ما با هم همسایه هستیم خدا پدرومادرت را بیامرزد که درچشم انتظاری در آغوش کشیدنت بدرود حیات گفتند. فرزندم قصد خدمت به ایران را داشت ودردفع متجاوزبرای انجام وظیفه سربازی رفت واصلا گروههایی مثل مجاهدین را نمی شناخت ولی نمیدانم چطورشد که طعمه رجوی شد
تنها آرزویم در آغوش کشیدن جگر گوشه ام امین است
مادر امین اسدان ازاین دیدارآنقدرهیجان زده شد که درهمان بدو ملاقات با چشمانی اشکبارگفت” خوش آمدی فرزندم. مبارک باشد. مبارک خانواده ات باشد. توبوی جگرگوشه ام امین را برایم آوردی…” همسرم پس ازمسافرت ناموفق به اشرف که برای دیدارامین رفته بودیم عمرش را به شما داد و درحسرت دیدن امین ازمیان ما رفت. حال من ماندم فقط با یک آرزوکه بتوانم قبل ازمرگم جگرگوشه ام را درآغوش بگیرم.
رضا رجب زاده درجمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت پنجم
روزگذشته سومین جلسه دیدار شماری دیگرازخانواده های گیلک با آقارضا دردفترانجمن نجات گیلان دریک فضای کاملا دوستانه وصمیمی به وقوع پیوست وطی آن خانواده های اعضای اسیر و گرفتاردرقلعه الموت رجوی ازجمله داود (فرامرز) مرادخانی ؛ جبارصبایی ؛ اسماعیل پورمحمدعلی بازکیایی ؛ علی اصغرحاتم واسماعیل نیکزاد به استعداد 13 نفردردیداربا آقارضا به تبادل نظر پرداختند.
رضا رجب زاده در جمع خانواده های چشم انتظار گیلک – قسمت چهارم
خانم هاجر امدادی ماسوله مادر احمد وامین تلاوتی اسیران گرفتار در لیبرتی ضمن تایید ادعای آقا رضا مبنی برخیانت رجوی درحالیکه تصاویرعزیزانش را دردست گرفته بود دردمندانه گفت:” خواهش میکنم به من بگو فرزندانم را آنجا دیدی وحالشان چطوراست؟ من دیگر طاقت ندارم و اشک چشمانم خشک شده است
رضا رجب زاده در جمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت سوم
خانواده های محترم حاضردرجلسه که هریک سالیان هست که با انجمن نجات وآقای پوراحمد ارتباط فعال وتنگاتنک وصمیمی ودوستانه دارند وفعالیتهای مشترکی درراستای رهایی عزیزانشان ازتشکیلات مافیایی رجوی را رقم زدند دیگرطاقت نیاوردند و با هجمه عمومی اعلام کردند که قبل ازهمه ما ازشخص شما وسایراعضای انجمن ازبابت زحماتی که برای رهایی عزیزانمان متحمل ومتقبل میشوید تشکروقدردانی میکنیم
رضا رجب زاده درجمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت دوم
به دستورمسولین فرقه مجبورشدیم با ترکیب چند بنگال سالن های جلسه ونشست عملیات جاری درست کنیم وخلاصه هم وقت مان را پرمیکردند وهم اینکه به مقاصد شوم خود می رسیدند. هرچند درآن مدت شماری ازلیبرتی فرارکردند ولی این عمل براحتی امکان پذیرنبود وریسک داشت. درادامه طوری شده بود که نمی توانستیم دونفره صحبت بکنیم ویا تک نفرتردد داشته باشیم وهمان چارچوب های بسته وکنترل شده اشرف داشت درلیبرتی اعمال میشد که چنین هم شد.
رضا رجب زاده درجمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت اول
درابتدا آقا رضا با یکایک آنان بخوبی ارتباط برقرارکرد وآرزوکرد که فرزندان آنان نیزبتوانند روزی به آغوش شان برگردند وبدین صورت به چشم انتظاریشان مهرپایان زده شود. درمقابل خانواده ها نیزهریک بازگشت ایشان را به خاک وطن وآغوش خانواده تبریک وتهنیت گفتند وبرای این عزیزرسته ازچنگال رجوی آرزوی سلامت وموفقیت درزندگی جدیدشان کردند.
داعش هم مثل رجوی برای زنان حوض رهایی برپا کرده است
نقطه اشتراک فرقه رجوی و گروه تروریستی داعش درزمینه” رهایی زنان ” جای تامل دارد که البته بسا دردناک وضدانسانی است. درفیلمی که دریوتیوپ گذاشته شده است ابوبکرالبغدادی سرکرده گروه وحشی داعش که خود را خلیفه مسلمین جهان معرفی کرده وگویا قراراست شریعت اسلام را فراگیر و حکفرما نماید در زمینه رهایی زنان و مشارکتشان در انقلاب و تحولی که قرار است صورت بگیرد گفته است که تمام زنان باید اسلام بیاورند و در نبرد ما علیه شرک مشارکت داشته باشند