چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
ابراز هم دردی خانواده های چشم انتظار گیلانی با خانم عبداللهی 23 مرداد 1389

ابراز هم دردی خانواده های چشم انتظار گیلانی با خانم عبداللهی

خانواده های چشم انتظار گیلانی خصوصا خانواده هایی که ماه گذشته برای دیدار عزیزانشان با تحمل مشقتهای فراوان خودشان را به اسارتگاه اشرف رسانده بودند و از نزدیک شاهد تلاش و فعالیت خستگی ناپذیر خانم عبدالهی برای رهایی تمام اسرای دربند و همچنین فرزند دلبند خودشان بودند، با شنیدن خبر ناگوار بستری شدن این مادر دردمند در بیمارستان بسیار نگران شدند و با تماس تلفنی و یا حضور فعال در انجمن نجات گیلان جویای وضعیت وی شده و برایشان آرزوی سلامت و تندرستی کردند.

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت دوم 19 مرداد 1389

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت دوم

پدر و مادر سالمند و زحمتکش روستایی مرتضی میر موسوی از اسرای دربند تشکیلات فریبنده رجوی چند سالی است که با انجمن نجات گیلان ارتباط فعالی دارند تا بتوانند از این طریق و با فعالیتهای انساندوستانه فرزند گمشده شان را دریابند و دستکم بتوانند پس از بیست سال دوری و بی خبری ولو یک تماس تلفنی کوتاه با او داشته باشند و صدایش را بشنوند.این پدر و مادر چشم انتظار وقتی از جلسه انجمن نجات مطلع شدند بی درنگ خودشان را از راه دور به سالن جلسه واقع درشهرستان آستانه اشرفیه رساندند و پای سخنان و به عبارتی درد دل آقایان اکبرمحبی، محمد باقر کشاورز و حمید حاجی پور نشستند.

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت اول 12 مرداد 1389

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت اول

خانم کبری علیخواه عضو فعال و مرتبط با انجمن نجات گیلان با مشارکت خود درهمایش انجمن نجات درشهرستان آستانه اشرفیه موفق به دیدارجداگانه با محمد باقرکشاورزعضو جدید رها شده ازچنگال رجوی شده است و بلاواسطه و از نزدیک از زبان آقای کشاورز ازآخرین وضعیت تشکیلات فریبنده رجوی و ازاوضاع و احوال برادرش مطلع شده است.

ما خانواده ها تمامیت مجاهدین را به چالش طلبیدیم 07 مرداد 1389

ما خانواده ها تمامیت مجاهدین را به چالش طلبیدیم

گفته میشود که حفاظت و کنترل اسارتگاه اشرف به عهده نیروهای عراقی سپرده شده است ولیکن هنوز ما دستان کثیف ومعامله گر نیروهای اشغالگر امریکایی درحمایت از تشکیلات رجوی را به عینه دیدیم و معتقد هستیم که سران سازمان به دلگرمی صرفا حمایت استکبار جهانی و نیروهای امریکایی موجود درپادگان اشرف قادرشدند که برغم تحصن شش ماهه خانواده ها مقابل اسارتگاه اشرف تا محقق شدن مطالبات برحق خود یعنی ملاقات با عزیزان دربند، اجازه ملاقات ندهند

بازگشت خانواده های چشم انتظار گیلانی ازمسافرت به عراق 04 مرداد 1389

بازگشت خانواده های چشم انتظار گیلانی ازمسافرت به عراق

خانواده ها با لغ بر دو هفته دم درب خروجی اشرف به انتظارنشستند. هرچه درتوان داشتند درحنجره خود متمرکز ومتکاثف کردند واسم عزیز در بند خود را فریاد کردند ولی گویی که فریاد رسی نبود!!. صحنه های مشابه روزانه تکرار شد شاید که دل سنگ و یخ زده سران سازمان به رحم بیاید تا فقط دقایقی ملاقات صورت بگیرد ولی هیهات ، هیهات که سازمان با فرافکنی بی انتها خانواده ها را به اصل نظام منتسب میکرد تا ازاین کانال بتواند اعضای غافل و نگون بخت خود را متقاعد بکند که دم درب، خانواده های شما نیستند بلکه اکیپ وزارت اطلاعات هستند

خانواده های گیلانی به منظور دیدار با عزیزانشان راهی عراق شدند 23 تیر 1389

خانواده های گیلانی به منظور دیدار با عزیزانشان راهی عراق شدند

عطف به بیانیه های خانواده های چشم انتظار گیلانی در تواریخ اسفند ماه سال گذشته و همچنین در اردیبهشت ماه سال جاری در حمایت ازخانواده های متحصن مقابل پادگان اشرف که درسایت نجات نیزاطلاع رسانی شد، گروهی ازهمین خانواده ها بدنبال درخواست مصرانه خویش برای دیدار و رهایی عزیزانشان از اسارتگاه اشرف راهی عراق شدند تا بتوانند به سایر خانواده های متحصن در مقابل پادگان اشرف بپیوندند.

بهره برداری مجاهدین از یک زندانی فریب خورده با مظلوم نمایی ابلهانه 13 تیر 1389

بهره برداری مجاهدین از یک زندانی فریب خورده با مظلوم نمایی ابلهانه

ولیکن سوال دراین است که چگونه است که سازمان توقع دارد سعید ماسوری که بقول خودش صرفا به اتهام ارتباط وهمکاری با همین سازمان به زندان افتاده وازحکم اعدام به حبس ابد تقلیل یافته بایستی از امتیاز مرخصی برخوردار باشد اما اسرای اشرف که روزگاری به هرنحوی که خود جای تامل دارد به گروگان گرفته شدند حق ندارند که دردرون مناسبات لحظاتی با خود خلوت کنند

همایش انجمن نجات گیلان با حضورخانواده های چشم انتظارآستانه اشرفیه – قسمت هشتم 27 خرداد 1389

همایش انجمن نجات گیلان با حضورخانواده های چشم انتظارآستانه اشرفیه – قسمت هشتم

شاید شما بپرسید چه محدودیتهایی اعمال میکردند ببینید تلویزیون نداشتیم اگرهم بود مداربسته بود ومواضع سازمان را صرفا منعکس میکرد. رادیوی فردی نداشتیم و وسلیه ارتباطی مثل تلفن و یا موبایل نداشتیم که خارج ازکانال تعریف شده سازمان کسب خبربکنیم. چه تصویری شما میتوانید داشته باشید ازحداقل امکانات رفاهی وصنفی برخوردار نبودیم. دونفرکه محلی بودیم حق نداشتیم با هم خلوت بکنیم وحتی دلمان بخواهد با هم به زبان مادری مان صحبت بکنیم! نیم ساعت اجازه نداشتیم

از صحبتهای علی برزگر در جلسه بازگشت به وطن و کانون خانواده 24 خرداد 1389

از صحبتهای علی برزگر در جلسه بازگشت به وطن و کانون خانواده

سران سازمان فقط بلد هستند که چگونه وقت اعضای خودشان را با برنامه های کذایی و پوشالی پربکنند تا افراد فرصت فکرکردن نداشته باشند واقعا درآرزو بودیم فرصتی پیدا میشد که بتوانیم یک شکم سیربخوابیم. آخرمثل ماشین ازما کارمیکشیدند. آنقدرکمبود خواب داشتیم که عمدتا سردرد داشتیم و طبیعی است که عوارض خاص خودش را به همراه داشت و به امراض زیادی مبتلا میشدیم که خودم مبتلا هستم.

در خواست کمک خانواده زاداسماعیلی از صلیب سرخ جهانی 23 خرداد 1389

در خواست کمک خانواده زاداسماعیلی از صلیب سرخ جهانی

اینجانب هوشنگ زاد اسماعیلی اهل گیلان از شهرستان تالش اسالم پلا ک 28 هستم. فرزندم داوود زاد اسماعیلی فرشمی بمدت 10 سال است که جذب سازمان تروریستی مجاهدین درعراق شده است. فرزندم برای اشتغال به آلمان رفته بود که توسط عوامل سازمان به بهانه دادن شغل مناسب با امکانات بسیار به عراق کشانده میشود که ازآن اطلاع دقیق نداریم.با شروع درگیریها که با تحریک سازمان به وقوع پیوسته است نگران وضعیت و سلامت فرزندم هستم

همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار آستانه اشرفیه – قسمت هفتم 19 خرداد 1389

همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار آستانه اشرفیه – قسمت هفتم

ازآموزش های صرف نظامی که بگذریم اندک آموزش های آشپزی و یا باغبانی و رانندگی و حتی کامپیوترکه داشتیم تماما در چاچوب بسته اشرف مصرف داشت ودرجامعه هیچ اعتباری ندارد فی المثل خودم راننده خودروهای سبک وسنگین بودم ودرداخل قرارگاه رانندگی میکردم ولیکن وقتی به ایران بازگشتم دیدم بایستی دوباره مطابق با قوانین راهنمایی و رانندگی بین المللی آموزش ببینم تا بتوانم درخیابانهای شهر به رانندگی بپردازم

پیام تسلیت به خانواده گرفمی 18 خرداد 1389

پیام تسلیت به خانواده گرفمی

این پدرسالیان پیشتردودخترش بنامهای نرگس (فلورا) وفهیمه را بمنظورادامه تحصیل روانه آلمان میکند و بدین منظوردلش خوش بود ولیکن خبرمیرسد که دخترانش با وعده های واهی جذب مجاهدین شده وسرازعراق درآورده ومتعاقبا خبرقربانی شدن نرگس درعملیات موسوم به فروغ جاویدان نیزبگوش پدر میرسد وپس ازآن بود که دیگرپدربشدت مریض وافسرده خاطربخاطرازدست دادن عزیزانش وعدم ارتباط با آنان میشود

blank
blank
blank