پیام تبریک سال نو شمس الله نوری به فرزندش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی
فرزندم حمید رضا سلام پیشاپیش سال نو را به شما تبریک می گویم. امیدوارم در این سال جدید سرنوشت جدیدی برایت رقم بخورد. من با تو فاصله زیادی دارم و همیشه دلتنگت هستم بخصوص در لحظه سال تحویل . درد من نبودن توست. فرزند عزیزم با تمام وجود از خدا می خواهم در سال نو […]
پیام تبریک سال نو صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی
محمد جعفر فرزندم سلام . کم کم وارد سال جدید می شویم و سال جدید را به نور چشمم تبریک می گویم . پسر عصای پدر و مادر در پیری است. ای کاش پیش ما بودی در کنار جمع ما سر سفره هفت سین می نشستی. امیدوارم در سال جدید سلامت باشی و برای شما […]
پیام تبریک سال نو حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در کمپ مانز
خانواده رضایی، از جمله خانواده های فعال عضو انجمن نجات اراک هستند که سالهاست چشم انتظار رهایی یکی از عزیزان شان هستند که در تشکیلات رجوی گرفتار شده است. حسن رضایی، چند دهه است که در بند تشکیلات مجاهدین خلق گرفتار است و ارتباطی با خانواده ندارد. حسین رضایی، برادر حسن رضایی به منظور دیدار […]
پیام تبریک نوروزی مادر پروانه ربیعی در آستانه سال ۱۴۰۳
دختر عزیزم پروانه سلام چند روز دیگر وارد سال جدید می شویم. سال نو بر شما مبارک باشه. دختر عزیزم من به خاطر تو و به عشق اینکه یک روزی ببینمت ، بیماری هایم را تحمل می کنم. همزمان با شروع سال جدید، دعا می کنم خدا احوال تو را دگرگون کند تا بتوانی تصمیم […]
پیام تشکر خانواده های استان مرکزی از انجمن نجات آلبانی
با سلام خدمت دست اندرکاران انجمن نجات آلبانی دست مریزاد و خسته نباشید. هر روز باید روز زن باشد. و شما چه خوب به این روز پرداختید و چه زیبا نشان دادید که ارزش واقعی زن چیست و آزادی زن واقعاً به چه معناست. تلاش شما در جهت کمک به زنان دربند فرقه رجوی بسیار […]
نامه محمدرضا و محمدجواد نوری به پدربزرگشان حمیدرضا نوری در آلبانی
پدر بزرگ سلام ما شما را ندیدیم اما دلمان برای شما تنگ شده است. وقتی با مادرمان به خانه پدری تان می رویم، پدرتان دائم از شما تعریف می کند. ما سئوال می کنیم پس پدر بزرگ ما کجاست؟ چرا نمی آید؟ که در جواب می گوید من هم دلم می خواهد برگردد. پدر بزرگ […]
پیام تبریک سال نو سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی
سال نو می شود زمین نفسی دوباره می کشد . برگ ها در می آیند و گلها لبخند می زنند . پدر جان سلام . در آستانه سال نو هستیم. سال نو را به شما تبریک می گویم. دلم می خواست با بهار جدید در کنار من می بودی. هر بهار که می آید شما […]
نامه مصطفی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین
حمید رضا برادرم سلام . حالت چطور است خوبی . خوشی؟ سال 1402 رو به اتمام است و چند روز دیگر سال جدید از راه می رسد. ما همچنان چشم انتظار تو هستیم. پدر خیلی نگران شماست. مدام منتظر است تا با او تماس بگیری. تمام خانواده نگرانت هستند. مدتهاست که هیچ اطلاعی از تو […]
چرا به مجاهدین خلق پیوستم و چگونه جدا شدم؟
رجوی و سران فرقه اش در فریب کاری و دروغگویی استاد هستند. مدتی بود که به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه های عراق بودم. تجربه های سخت و طاقت فرسایی را در آن دوران سپری می کردیم. شرایط برای همه سخت بود و روزگار به سختی سپری می شد. امیدی به آینده و رهایی از […]
نامه منتهی زهرایی به فرزندش مصطفی قائدی در کمپ مجاهدین
مصطفی جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که در این چندین سال که در کنار من نبودی، بر من چگونه گذشت؟! بعضی شبها خواب تو را می بینم و تا چند روزی ذهنم درگیر شماست. مصطفی جان، من مادرت به تو نیاز دارم. فکر نمی کردم روزی مرا […]
کشتی به گل نشسته رجوی
رجوی همیشه در نشست های عمومی و لایه ای، پادگان اشرف را کشتی نجات مردم ایران می نامید! در نشست ها می گفت که فقط همین کشتی است که می تواند به مردم ایران کمک کند. این کشتی در دوران پدر خوانده رجوی (صدام) دورانی داشت. مثل کشتی های دُزدان دریایی برای خودش می تازید […]
نامه محمد سلامی به برادرش رضا سلامی در کمپ آلبانی مجاهدین
سلام برادر عزیزم . سالهاست که از درد دوری تو غصه می خورم. یادت می آید زمانی که با هم بودیم زمستان که می شد در شهر ما برف می بارید و با هم بازی می کردیم. زمستان امسال در شهر ما برف بارید و خاطرات آن زمان را در ذهنم تدایی کرد و حسرت […]