برچیده شدن اشرف، کابوس یک استراتژی – قسمت دوم
.!! دارودسته ی تبهکار فرقه ی رجوی بعد از اینکه همچون ابزار و مهره ای از سوی سیاستمداران امریکائی مورد استفاده قرار گرفتند در حال حاضر موضوعیت خود را از دست داده اند چرا که دیگر تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است و هیچ دولتی و یا جریان سیاسی واقع بین تمایل ندارد از آنها کمترین حمایتی کند و انگ ساپورت کردن تروریست ها را به راحتی پذیرا شود.
حماقت محض رهبران مجاهدین
نبایستی افراد تحت سیطره رهبری عقیدتی مجاهدین در شرایط و تنگنایی بسر برند که اعضای خانواده های آنان در اقصی نقاط جهان همچون آقای محمدی ساکن کانادا (پدر سمیه محمدی تحت اسارت در قرارگاه اشرف) و یا آقای سمکو ارمکان فرزند آقای قادر ارمکان که پدرش بیش از دو دهه در قرارگاه اشرف بدور از هر گونه امکان تماس با همسر و تنها فرزندش و سایر اعضای خانواده بسر میبرد و هیچ اراده ای برای تعیین سرنوشت اش ندارد، فریاد اعتراض خویش را بلند کنند و از ستمی که رهبران مجاهدین بر آنها روا داشته اند به نهادهای بین المللی حقوق بشری نامه نگاری کنند و از آنها کمک بخواهند.
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هیجدهم
. وقتی به اتاق زهرا فرمانده F مقر وارد شدم با تندی گفت: چی شده آرزو (اسم مستعارم در اشرف) گفتم: هیچی، می خواهم از اینجا بروم. گفت: کجا؟ گفتم: پیش فرزندم سعید. همینکه اسم سعید را بردم از جاش بلند شد در حالی که خیلی برافروخته شده بود سرم داد کشید و گفت: تو شرم نمی کنی در این شرایط بغرنج به فکر فرزندت هستی؟ واقعا تو پادوی رژیم شدی!!
نامه به مسئول جستجوی کمیته بین المللی صلیب سرخ
در مورخه ی هفتم دیماه خانم شجاعت علیپور مادر آقای علیرضا امیری (مستقر در قرارگاه اشرف) به محل دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی در ارومیه مراجعه و در دیدار با اینجانب ضمن طرح مشکلات روحی اش ناشی از بی اطلاعی از سرنوشت فرزند دلبندش در طی نه سال که از طریق خاک ترکیه به قرارگاه اشرف منتقل شده است، از من خواست تا نامه ای را که خطاب به جنابعالی نوشته است به شما ایمیل نمایم. خانم علیپور معتقد است رهبران مجاهدین با اعمال محدودیت های تشکیلاتی در طی نه سال، زمینه هر گونه تماس متقابل بین او و فرزندش را از بین برده اند و بدین خاطر نسبت به وضعیت فرزندش بسیار نگران است.
سکوت بیمار گونه رهبران مجاهدین
محتوای نامه خانم شجاعت علیپور خطاب به کمیته بین المللی صلیب سرخ در رابطه با فرزند دلبندش آقای علیرضا امیری که نه سال پیش در کشور ترکیه طعمه رابطین فریبکار فرقه تروریست مجاهدین شد و با ترفند، حیله و وعده اخذ پناهندگی از یکی از کشورهای اروپایی او را به قرارگاه اشرف در عراق منتقل نمودند، حاکی از اوج دنائت و بیرحمی دارودسته رجوی ست. زیرا در نامه این مادر چشم انتظار درد و غمی جانکاه نهفته است.
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت ششم
بعد از زندان و شکنجه روانی و جسمی اغلب افراد آزاد شده دچار افسردگی شده بودند ترس شدیدی در وجود ما لانه کرده بود دیگر همان افراد سابق نبودیم با روحیه نترس و شجاع و آرمان هایی که حاضر بودیم برای آن بمیریم و به راحتی از جان خود مایه بگذاریم. افراد ترسویی شده بودیم که با کوچک ترین اشاره و نهیب فرماندهانمان ترس بر ما مستولی می شد و سعی داشتیم هر طور شده آنان را از خودمان راضی کنیم و مورد رضایت آنان باشیم. در نشست ها هیچگاه تصور اعتراض و یا انتقاد از ذهنمان عبور نمی کرد. باورمان نمی شد که رهبران سازمان مجاهدین خلق این همه قساوت داشته باشند.
اعتراض خانواده ها، ناکامی منطق مجاهدین
آقای دکتر وحید پژمانفر با درک حقایق و واقعیات مربوط به فرقه ی خشونت طلب رجوی از اینکه آزادی و استقلال برادرش در طی بیست سال از سوی رهبری عقیدتی مجاهدین بی اهمیت قلمداد شده است و سردمداران مجاهدین تاکنون به درخواست مکرر او و اعضای خانواده اش جهت تماس و یا دیدار حضوری با برادرشان علیرضا بعد از بیست سال پاسخی نداده اند.
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه رجوی – قسمت هیجدهم
شیوه ها و برخوردهای تحقیر آمیزی که در رابطه با افراد معترض و خواهان خروج از قرارگاه اشرف از سوی رهبران مجاهدین اعمال می شد مغایرت آشکاری با اصول و پرنسیب های اخلاقی داشت اما دارودسته رجوی بی محابا برخوردهای تند و خشنی با افراد تشکیلاتی منتقد و معترض خودشان داشتند که از نظر معیارهای حقوق بشری توجیه پذیر نیست.
نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت بیست و نهم
حتی به خانم هائی که مسئله دار باشند نیز امکان ارتقای تشکیلاتی در سازمان نمی دهند. ببینید به قدری رهبران سازمان پیچیده و زیرکانه برای افراد متناقض و مسئله دار برنامه ریزی می کنند تا در مراتب تشکیلاتی خرد و له شان کنند. چرا خانم مهناز تبریزی با آن همه سابقه و توانائی ارتقای تشکیلاتی ندارد؟ چون خیلی ها می دانند خانم تبریزی مسئله دار بود او به علت کار سنگین بیمار شده بود. این اواخر نیز احتمال خروجش از قرارگاه اشرف زیاد بود
تاملی بر سفر خانم مریم عضدانلو به آلمان
همگان و به خصوص سیاستمداران کشورهای عضو اتحادیه اروپا و امریکا به خوبی می دانند دارودسته ی تروریست مجاهدین در بیش از دو دهه متحد استراتژیک رژیم استبدادی صدام و همسو با نیروهای امنیتی و نظامی بعثی در کلیه تحرکات خشونت آمیز و طراحی عملیات تروریستی بر علیه شهروندان دو ملت ایران و عراق نقش بارزی داشته و فعالانه در کشتار و ترور غیر نظامیان شرکت کرده اند.
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هفدهم
همه دغدغه من خروج از قرارگاه اشرف و بازگشت به ایران بود. دلم برای فرزند بیگناهم سعید خیلی تنگ شده بود. احساس گناه می کردم که چرا ده سال پیش به تور رابطین سازمان افتادیم و به عراق آمدیم تا چنین سرنوشت شومی پیدا کنم و وادارم کنند از پسر نازنینم سعید که هنوز شیر می خورد برای همیشه جدا شوم و دیگر او را نبینم.
نامه به سفیر محترم کشور آلمان
، از مقامات سیاسی دولت آلمان انتظار دارم به جای میزبانی از خانم مریم عضدانلو رهبر سکت مذهبی و گروهی ستیزه جو که طی بیش از دو دهه جز به ترور و کشتار شهروندان ایرانی و عراقی نیندیشیده است و در این راه و مسیر نامقدس و ضد بشری از سوی صدام منفورترین چهره تاریخ بشریت مورد حمایت همه جانبه قرار گرفته بود، ایشان را به دادگاه صالحه تحویل دهند تا به جرم اقدام علیه بشریت تحت محاکمه عادلانه قرار گیرد.