چرندیات رجوی جای تامل دارد
ازنگاه وپنجره ای دیگربازجای تامل دارد که فرض محال که خزعبلات رجوی حول آماروارقام بیماران وهزینه هنگفت وسرسام آوردرست وصحیح باشد ؛ سوال اینستکه اینهمه ثروت بادآورده را ازچه منابعی تامین کرده ومیکند که اینگونه حاتم بخشی دارد. فرقه رجوی درجای دیگرتاکید وسپس ازمریم قجرقدردانی عمیق داشته که ازکیسه خود بخش عمده هزینه های معالجات بیماران را شخصا تامین کرده است!؟ بازسوال اینستکه شخص مریم خانم ازکجا وازکدام منابع تامین مالی میشود که حاتم بخشی میلیاردی دلارویورو درخصوص تامین معیشت شورایی ها ؛ لابیهای ورشکسته وبیماران لاعلاج و… دارد!؟
رجویها با سند و ادله رو کردند که آدمها را میخرند!
سایت رسمی رجویها مدعی شدند که به اسماعیل یغمایی ؛ کریم قصیم ومحمدرضا روحانی درمقاطع مختلف صدها هزاردلارپرداخت کرده تا بتوانند آنان را درچارچوب فرقه ای به کاربگیرند. رجویها بدین صورت خود دستشان را رو کردند که خود اصالت ندارند وطرف حساب نیستند وکسانیکه به جوال شان میروند صرفا بدنبال دلار و یورو بادآورده رجویها هستند چیزی که بارها وبارها یکایک جداشده های ازفرقه حول این قضیه به روشنترین شکل ممکن به روشنگری پرداختند واثبات کردند که رجویها به شورایی ها پول میدهند ؛ به ورشکستگان ولابیهای امریکا واروپا واسراییل پول میدهند وبه تمام گروههای تروریستی هم آخورخودشان پول میدهند تا حمایت بگیرند.
بصیرت بازیافته – قسمت اول
به موجب افزایش فعالیتم درصفوف سازمان طبعا مثل قبل نمی توانستم به درس وتحصیل بپردازم طوریکه سطح نمراتم به نسبت قبل افت قابل توجهی داشت وازاین حیث ازجانب خانواده ام مستمرا تحت فشاربودم که ارتباطم با سازمان را قطع کرده وبا موفقیت درتحصیلاتم درفکرآینده ام باشم ولیکن بتدریج دراثرمغزشویی بیش ازپیش شیفته سازمان شده بودم وحاضربودم شبانه روزدرخیابانها مشغول فروش نشریه ودیگرفعالیتهای تبلیغی آشوب طلبانه باشم وبیمی نداشتم که ازدرس وتحصیل عقب بیفتم ومتحمل هرعواقبی بشوم.
آیا حق من نیست که قبل از مرگم یکبار بتوانم با جگرگوشه ام صحبت کنم
من یک مادرهستم که 25 سال صدای فرزندم را نشنیدم. الان که فرزندم به دنیای آزاد قدم گذاشته بازنمی تواند واجازه ندارد که به مادرش تلفن بکند وصحبتی داشته باشد. من ماندم که چه بگویم! مگرمریم رجوی خودش مادرنیست!؟ وحس مادری ندارد!؟ چطور طاقت می آورد که فرزندم ومن با وجودیکه امکان تماس مهیا است نتوانیم با هم ارتباط داشته باشیم!؟ واقعا دنیای سیاست چقدرکثیف است که عواطف انسانی به هیچ گرفته میشود وفقط روسای آن درفکرخودشان و رسیدن به قدرت هستند!؟
خانواده اصلانی در دفتر انجمن نجات گیلان
من علی اصلانی دبیربازنشسته هستم. اصالتا ترک زبان هستیم ولیکن سالیان است که دررشت زندگی میکنیم. تازه بتوسط خانواده تلاوتی که خود دوفرزند خود را دراسارت رجوی دارد خبردارشدم که شخصی بنام رجب زاده که شما باشید بتازگی به ایران بازگشته وازقضا جلساتی هم باخانواده ها داشته که متعاقبا دریک جلسه خودم هم حضورداشتم الان آمدم که خصوصی تر و با فرصت بیشتر ازبرادرم سیفعلی برایم صحبت کنید. باورندارم که او زنده باشد. مگرممکن است که درعصرارتباطات و تکنولوژِی برتر چیزی حدود بالغ برربع قرن برادرم نتواند ولویک تماس دودقیقه ای با خانواده اش بگیرد وما را ازنگرانی سالیان دربیاورد!؟
خدا بیامرزدش میرزا آقا را
درآن موضعگیری یادآورشدم که رجوی میخواهد متعاقبا از مرگ میرزا آقا بهره برداری ناجوانمردانه ای داشته باشد که نمونه اش به وفور مثال زدنی است ولیکن چهارشنبه گذشته میرزا آقا فوت نمود و رجوی با مدل جدیدی ازایشان یاد نمودند که البته هم مضحک بود وهم بغایت دردناک که به جد شخصا بواسطه خواندن مطلب درج شده درسایت رسمی رجوی درخصوص درگذشت میرزا آقا خیلی متاثرشدم وماندم که از نگاه رجویها این میرزا آقا مجاهد بود وصدیق یا خائن با سوابق عضویت دراداره اطلاعات!!؟
۵۲ تن قربانی شدند بخاطر اموال بی مقدار اشرف
راستی کسی که اندک شناختی ازفرقه تبهکار و جاه طلب رجوی داشته باشد نه حتی مثل من که سالیان با آنان همگام بوده ؛ نه تنها شکوه وزیباهی ازاین تابلو نمی بیند بلکه تماما خیانت وجنایت شخص رجوی را می بیند که بخاطرجاه طلبی خود واینکه نخواهد از بابت بطلان و شکست استراتژی خود به کسی پاسخگوباشد به ظاهر بخاطر حفظ اموال بی مقداراسارتگاه اشرف 100 تن ازنگون بخت های اغفال شده اش را دراشرف میخ میکند وسپس آن تراژدی غمناک که خود طراح آن بوده به وقوع بپیوندد و52 تن به قربانگاه فرستاده میشوند.
خانواده آقا جانی در دفتر انجمن نجات گیلان
آقای رضا رجب زاده عضورهاشده اززندان رجوی که خود سالیان با محمدعلی آقاجانی درتشکیلات سیاه رجوی هم بند بود وازنزدیک با خلقیات ایشان آشنا بود اظهارامیدواری کرد که به قطع ویقین درلحظه ضروری وفرصت مناسب محمدعلی ازشرفرقه رهایی یافته وبه آرزوی دیرینه خود یعنی بازگشت به وطن وکانون پرمهرخانواده اقدام خواهد کرد وخانواده ای را برای همیشه ازنگرانی درخواهد آورد.
خاطره ای از تحویلدهی سلاح به قوای اشغالگر امریکایی
جالب توجه اینکه دستوراکید آمده بود که درآن پروژه رزمندگان مطلقا نباید به سلاح انفرادی تجهیزشوند چراکه تهدید اینستکه زودی عصبانی شوند وامریکاییها را به رگبار ببندند و کاردست ما بدهند!!؟ خلاصه با هرمشقاتی بود منطقه ای که خود امریکاییها مشخص کرده بودند با صرف چندین روز انرژی وتکرارآمد وشد به آن منطقه پروژه به اتمام رسید وتمام ارتش رجوی دریک لحظه بتوسط بالگردهای امریکایی منفجر و دود شدند وارتش رجوی با ازدست دادن سلاح بی ناموس شد!!
رضا رجب زاده: با افتخار در جمع خانواده های دردمند ترک زبان اردبیل قرار گرفتم
درحالیکه شدیدا بغض داشتم ودردرونم به رجوی نفرین میکردم روبه به مادرپیروسالمند گفتم” جانم مادر. مشکلت چیه؟ اوریزریزبا زبان ترکی میگفت وفرزندش ترجمه میکرد” مشکلم چیه! الهی خدا رجوی را لعنت کند. عصای دستم را گرفته است. نزدیک به 30 سال است که فرزندم امین عبدلی به دست رجوی اسیرشده وازما دورشده است. همه جا رفتم. با پسرم ودیگرعزیزانم به عراق هم رفتم ولی نتوانستم امینم را ببینم. آخرچهره سالخورده من رجوی را ناراحت نمیکند که دلش به حال من بسوزد وفرزند بیسواد مرا روانه خانه وکاشانه اش بکند!؟ خدایا حق من این نیست که اینقدراذیت شوم ولی ازتو میخواهم حق رجوی را که نیست ونابودی است کف دستش بگذار…..”
این مادر به چه می اندیشد!؟
اشک که ازچشمان مادرجاری شد دیگر تحملم طاق آمده بود و به ایشان گفتم” مادرجان. شکرخدا که زنده هستی وفرزندت میتواند دیگربارتورا درآغوش بکشد ولیکن مادر من عمرش را به شما داده وازاین بابت درد وغم وغصه سنگینی روی دلم احساس میکنم. الهی که مادرم مرا ببخشد. چونکه رجوی خائن باعث و بانی شد مادرم سالیان چشم انتظارمن باشد ومتاسفانه ازدوری من دق کند.”
نامه یک همسنگر دوران دفاع مقدس به رضا حسن زاده – گروگان فرقه رجوی
رضاجان ببین از اردوگاه اشرف تا کمپ لیبرتی بچه هائی که با تو بودند الان با شما نیستند اکثرا به آغوش خانواده هایشان بازگشته اند. حداقل این چند سال عمری که مانده است بیا تا در خاک کشور عزیزمان ودر روستای خوش آب و هوای خودمان یعنی فشتکه دور هم باشیم و از طبیعت زیبا و دریای نیلگون و جنگلهای زیبا و زمینهای کشاورزی و تازگی ازمنطقه آزاد گلشن لذت ببریم.