صحنه جدید از مغز شوئی فرقه رجوی

کتاب خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع که با پیام مسعود رهبر فرقه سازمان مجاهدین به نیروهای در زنجیر شروع شده. خانواده چشم انتظار که سالها در فراق بچه، برادر، خواهر، پدر و مادر خود که برای آن رویاهایی در ذهن دارد سالها با نامه نگاری به تمام ارگانهای بین المللی سپری شده تا بتواند فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر خود را از نزدیک ملاقات کند. آیا این گناه است که به خاطر عزیزان خود به هر دری می زنند و آن رهبر منفور فرقه نام اجیر شدگان به آنها گذاشته است و یا در جلو درب اشرف هنگامی که با صدای بلند نام عزیزان خود را صدا می زنند به آن خانواده مظلوم نام زوزه کش می گذارد و بالا ترین ارزش ایدئولوژیکی خود را که به نفرات اسیر القا می کند نرفتن به ملاقات می داند و نام این را هم تراز جدیدی از مرزهای بالا بلند ایدئولوژیکی و سیاسی مجاهدین می نامند وای بر تو که ارزش ایدئولوژی خود را اینطور نمایان می کنید که در دستگاه فرقه گری به ملاقات نرفتن و دوری جستن از خانواده را ارزش می دانید.
آقای رجوی رهبر فرقه سازمان مجاهدین و نفرین شده روزگار معاصر در سالهای 82 الی87 که خانواده ها به ملاقات می آمدند شما مگر آنها را در هتل در داخل قرارگاه نگه می داشتید , خواهشاً محل هتل را درقرارگاه مشخص کنید. اگر منظور شما همان سالن اجتماعات است که خانواده ها می آمد و برای هر ملاقات کننده 6 نفر نگهبان می گذاشتید و نفر را توجیه می کردید که خانواده تو رژیمی است و نباید به ملاقات بروی و شرایط سیاسی ما را وادار کرده این ملاقات ها را قبول کنیم. مگر شما رهبران فرقه نبودید که وقتی خانواده ها داخل قرارگاه آمده بودند شما به آنها مزدور رژیم می گفتید و نفرات را از رفتن به ملاقات منع می کردید. مگر شما ضربه ملاقات خانواده را از ضربه بمباران اشغال گران بیشتر نمی دانستید که در نشست ها به آن می پرداختید و نفر را در جمع وادار می کردید علیه خانواده خودش بدگویی کند , اگر راست می گویید که ایدئولوژی برتری دارید چرا همان موقع نتوانستید در ذهن خانواده ها برای خود به اندازه سرسوزنی تاثیر بگذارید.چرا؟
چرا موقع ملاقات 7 نفره دور ملاقات کننده را احاطه می کردید مگر خانواده آن موقع با خانواده امروز فرق داشت و خواسته شما را برآورده کرده و داخل قرارگاه آمده بودند که الان شما به آن اشاره می کنید که مثل قبل به داخل می آمدند و در هتل اقامت می کردند , آیابه خاطر فشار سیاسی آن موقع وحضور نیروهای آمریکایی بود که خود را حامی خانواده نشان میدادید که امروز آنها نیستند و شما از ماهیت اصلی خود که همان ماهیت ضد بشری و ضد خانواده که سالها برای مغز شویی نفرات استفاده می کردید بهره می جویید و بااین کتاب به آن مهر تائید می گذارید وای بر شما که اینطور با جملات بازی می کنید.
آقای رهبر منفور فرقه سازمان مجاهدین در ایران خانواده هایی وجود دارد که اگر حمایت مالی می شد همین الان در جلو درب اشرف به دیدار فرزندش می آمد پس درباره خانواده اینقدر هیستریک وار افترا نگویید و عاطفه خانواده را با سیاست های دروغین خود مقایسه نکنید و خانواده را از چشم نفرات نیندازید چرا که همین خانواده عزیزان خود را در آغوش کشیده و آنها را حمایت می کند نه شما و نه کس دیگر.
آقای رجوی موسسان اول ارتش شما و مریم بودید که با ازدواج و طلاق شما شروع شد. در اینجا می خواهم به این موضوع اشاره کنم. وقتی که به گذشته ارتش نگاه می کنیم می بینیم که زیر بنای این تشکیل از روز اول با یک دغل کاری و با فریب و نیرنگ بوده است و روز اول تشکیل ارتش که شما موسسان اول آن بودید با طلاق مریم از مهدی و ازدواج نامشروع با شما بنا شد و به موسسان دوم در نشست هایی که حوض نام داشت می گفتید شما موسسان دوم ارتش هستید بعد از شکست سیاسی مریم در فرانسه و به بن بست رسیدن ایدئولوژی برتر , ناچار شدید با نشست های طولانی نفرات را در قرارگاه با نام موسسان دوم حفظ کنید و امروز مجدداً ارتشی موجود نیست نه سلاحی و نه تانکی و…..
حتی لباس فرم ارتش را تن نمی کنید مجدداً برای حفظ نیرو و جلوگیری از رفتن به ملاقات نفرات، آنها را موسسان سوم نام نهادید، شاید این جمله برای شما آب و تاب داشته باشد ولی این نشانگر شکست استراتژیک یک ارتش است که هرچند سال موسسان جدیدی اعلام هویت می کنند،الان هم که آقای رجوی کم حافظه در قرارگاه اشرف به گفته خودتان اشرف "شهر"، ارتشی وجود ندارد که نگران باشید،چطور شده در یک شهر همه نظامی هستند ولی نه سلاح و نه لباس و نه…. دارد آیا خودتان از گفتن این کلمه شرمسار نمی شوید؟ پررویی حدی دارد این هم از نبود یک خط مشی سیاسی، استراتژیکی و ایدئولوژیکی نشات می گیرد که بیانگر این است که در سراب زندگی می کنند. به همین خاطر باید گفت آقای رجوی دوران در سراب زندگی کردن به سر آمده و اگر اینطور نبود بعد از 8 سال سقوط دوست عزیزتان صدام می توانستید به یک نقطه ثقل سیاسی، استراتژیکی و ایدئولوژیکی برسید و چون نرسیده اید پس تمام حرفهای شما تا امروز غلط بوده است.
آقای رجوی داستان حضرت ابراهیم، موسی، عیسی و نوح را از شما خیلی شنیده ام چرا موقعی که خودتان حرفی ندارید به یاد آنها می افتید و می خواهید خودتان را در رأس آنها قرار دهید. اگر شما به حرفهای حضرت ابراهیم و موسی و عیسی و نوح و محمد(ص) اعتقاد دارید چراوقتی یک نفر از فرقه شما جدا می شود و راضی نیست در تشکیلات باشد او را شکنجه می کنید و کسی که کتاب آسمانی را در تشکیلات می خواند مارک غرق تناقضات جنسی می زنید؟ چرا نیروهای زن را به عقد خود در می آوری؟ در شریعت کدام پیامبر آمده که نیروی زن خود را به زور به عقد خود در آوری؟ چرا نیروها را وادار به خود کشی و خودسوزی می کنید مگر این بزرگترین گناه نیست پس چرا شما در تشکیلات با فشار آوردن آنها را مجبور به این جنایت و معصیت بزرگ می کنید آن موقع دیگر نام ادیان در میان نیست اما برای طلاق اجباری و ندادن ملاقات به نفرات از ادیان الهی نام می برید. علت این در چیست که شما تا آنجایی که یادم هست همیشه برای مغزشویی نفرات از ادیان صحبت می کنید. کدام حرف شما را باور کنم حرفهایی که با آن خانواده را بدنام می کنید و یا حرفهایی که می خواهی با آن نیروهای در زنجیر را از ادیان دور کنی؟ این کار را قبلاً کرده اید و برای سواستفاده از دین، نفرات با اینکه آنها در قرارگاه چندین بار نوشته اند که ما لائیک هستیم اماباز دست از آنها برنداشته اید چرا؟ مگر دین و ایدئولوژی شما متفاوت نیست چرا دست از سر آن بدبختها بر نمی دارید.
آقای رجوی شما چند سال پیش هم به خاطر بستن راه و بیان اینکه خروج ممنوع با احساسات مذهبی نیروها بازی کردید و آن موقع شما داستان جالوت و داوود را برای سرنگونی رژیم ایران مثال می آوردید که هیچ امیدی نداشت و با این حرفها می خواستید به نیروها روحیه سرنگونی بدهید که شاید در بیابان عراق یکی اتفاقی بفهمد که من به ایران حمله می کنم و شما پیروز شوید اما برعکس شد، دولت عراق سرنگون شد و اینبار شما همان شیوه را بر نیروهای موجود که انتظار داشتند دستور ملاقات بدهید ولی ماهیت شما بر آنها پوشیده نبود و با آوردن مثالهای مذهبی از ابراهیم تا عیسی برای آببندی ملاقات، آنها شستشان خبردار شد و تناقضات بیشتر شد و این نیز اشتباهی دیگر از سوی شما بود. من و امثال من که در تشکیلات شما بودیم می دانیم که شما برای به کرسی نشاندن حرفتان از آیه های قرآنی و سخنان پیامبران استفاده می کردید و آنها را در سر فصلها خرج می کردید. فقط یک چیز برای شما مسعود خان گم است و آن هم این است که شما درست فکر نمی کنید و جای خود را با پیغمبران یکی می کنید، البته در فرقه ها چنین است اما در فرقه شما خیلی پررنگ تر دیده می شود که عملکرد فرقه شما را پررنگ تر می کند و اگر نمی دانی بدان که هرگز، هرگز جای مسیح را نمی توانی بگیری و با آوردن مثال از مسیح که می گفت هرکس خانواده خود را بیشتر از من دوست بدارد لایق من نیست خود را مثل مسیح بدانی، چنانکه یادم هست همیشه در نشستهای انقلاب درونی می گفتید و آن موقع شاید من و امثال من حرف شما را باور داشتند و از مراحل انقلاب ایدئولوژیکی بند الف که طلاق بود دادند اما در این سرفصل که شاهد هستم با فریب طلاق را انجام دادید و زن ها را به عقد خود در آوردید و این نشانگر این است که شما برای پیشبرد کارتان دست به دامن سخنان پیغمبران می شوید اما در عمل ضد آن را انجام می دهید. مسیح درست گفته بود و به کسی هم خیانت نکرد و هرگز هم نسبت به او بی تفاوت نیستیم اما به رهبری مثل شما که به نیروهای خود در سرفصل های انقلاب درونی خیانت کرده تره خرد نمی کنیم و می دانیم که برای گمراهی نفرات و پیشبرد اهداف خود هر کاری می کنید و برای انحراف فکرشان از خانواده خود هر ترفندی را به کار می گیرید طوری که به رهبران فرقه خود دستور داده اید کاری کنند که نفرات درگیر تناقضات خود باشند و مجال فکر کردن به خانواده و مذهب و دین نداشته باشند.اما اینکارها دیگر کهنه و تکراری شده است. هم امروز برای نیروها روشن شده است که دیگر ایدئولوژی فرقه مجاهدین حرف تازه ای برای گفتن ندارد به همین خاطر تکرار گذشته امروز در قرن 21 خریدار ندارد و فقط عمر آنها را هدر می کند.
آقای رجوی مرداب قرارگاه اشرف را که برای خود سنبل بود و نبود تعریف می کردید بعد از سقوط صدام طوری درآن گرفتار شدید که هر چه تلاش کنید بیشتر فرو می روید و لابد این هم حکمتی داشته که با آن ماهیت ضد بشری و ضد انسانی شما به جهانیان ثابت شود و چنین هم شد که امروز در آن مرداب گرفتار و دنبال سراب هستید و نمی دانید بدانید که در این سرفصل با چاپ کتاب خانواده یا مزدور ارتجاع مهر بر نابودی خود زدید.
خداوند درکتاب خود به پیغمبر خود درباره ستمکاران گفته است که کاری می کنم ستمکاران با دست خود نابود شوند و امروز همین داستان برشما پیش می آید آقای رجوی.
سعید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا