درهفته دولت که بیاد سالگرد شهادت شهید رجایی (رئیس جمهور) و نخست وزیر ایشان (شهید باهنر) نامگذاری شده است قرار داریم.
سازمان مجاهدین که پس از بر پا کردن بلواهای خیابانی و انجام کارهای ایذایی و سپس ترور مردم کوچه و بازار نتوانسته بود به اهداف خود برسد، کشتن سران مملکتی را در دستور کار اجرایی خویش قرار داد.
رجوی به اصطلاح خود، بااز بین بردن سر انگشتان جمهوری اسلامی میخواست حکومت تازه به بار نشسته ایران به رهبری امام خمینی را یکسره کند و از طریق ترور کور دست به کار شده و با شهادت افرادی همچون شهدای محراب، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، دفتر ریاست جمهوری و نخست وزیری و غیره اوج شقاوت و بی رحمی را به حد اعلا رسانده و لکّه ننگین دیگری را به صفحات سیاه خود افزود.
این اعمال ضد انسانی سازمان به حدّی شنیع بود که برخی از سران کشورها با ارسال پیام تسلیت خطاب به رهبر انقلاب و مردم انقلابی ایران این اقدامات انسان ستیز رجوی را محکوم کرده و ابراز همدردی نمودند.
رهبری سازمان در دامن کشور حامی تروریست (فرانسه) که خود را مهد آزادی مینامید بیتوته کرده و به شادمانی میپرداخت و با انجام مصاحبه های رسانه ای با دول غربی چنین به مخاطب خویش القاء میکرد که در عرض چند روز آینده ساز و کار حکومت ایران از بین رفته و او (رجوی) به تهران آمده و زمام امور را بدست خواهد گرفت،ولی هنوز با گذشت سه دهه نه تنها آرزوی وی تعبیر نشده بلکه چنان به ذلت و خواری افتاده که در سوراخ موش خود در جایی از این کره خاکی همچون سرهنگ قذافی و سلف پیشین (صدام حسین)جا خشک کرده است و هر از گاهی به خاطر خالی نبودن عریضه با ارسال پیام صوتی میخواهد به نیروهای خود که در بلا تکلیفی بسر میبرند روحیه داده و بگوید که من هنوز نفس میکشم.
و اینگونه است به ثمر نشستن خون شهدا و منجمله شهید رجایی و باهنر که گریبانگیر رجوی خونخوار را گرفته و وی همچون خفاش در تاریکی ظلمت ساخته خویش بسر میبرد و دور نیست که وی در دادگاهی با حضور خانواده های شهدا پاسخگوی اعمال خود باشد و اینچنین است عاقبت افرادی که تن به رذالت داده، به مردم و کشور خویش پشت پا زده اند و باشد که عبرت واقع شود.