چند روز قبل یکی از نفرات فرقه رجوی بنام « سعید اطلس » در مطلبی که در سایت « دیدگاه » درج شده بود به نکات مهمی اعتراف کرد. این مطالب که البته نباید بدون تایید مسئولین فرقه از سوی وی نوشته شده باشد نشان از اوج فلاکت و سردر گمی رجوی ها و به بن بست رسیدن و ناامیدی مطلق آنها از آینده دارد. در بخش ابتدایی این مطلب وی ناچار از این اعتراف می شود که فرقه رجوی ناتوان از سرنگونی جمهوری اسلامی است ولی برای کم رنگ کردن این عقب نشینی بزرگ، با وارد کردن یک نام کلی به اسم « اپوزسیون » می خواهد میزان سوزش را کم نماید و بر این اساس اینطور می نویسد:
« در حال حاضر اپوزیسیون ایران در مجموع، از شرایط مناسبی برای نقش آفرینی موثر در صحنۀ سیاسی و اجتماعی داخل کشور، برای سرنگونی و یا ایجاد تغییر در نظام حکومتی فعلی برخوردار نیست.»
اینها البته از نتایج اولیه تخته شدن دکان مردم فریبی رجوی ها با نام « قرارگاه اشرف » است و شاید وی می خواهد از این طریق زمینه را برای عقب نشینی ها و غلط کردم گویی های بعدی آماده کند، چرا که بخوبی می داند دیگر دولت عراق مصمم به جمع کردن قرارگاه اشرف است و بزودی خیلی چیزها برای مردم رو خواهد شد.
در ادامه وی برای توجیه این غلط کردم گویی ها مدعی می شود که فرقه « بدلیل قرار گرفتن نامش در لیست تروریستی آمریکا از انجام فعالیت های مؤثر در مقابله با جمهوری اسلامی ایران باز مانده است »!!!
باید از این غلام حلقه به گوش رجوی که بلاهت، حماقت و کودنی را یکجا از ارباب خود به ارث برده است پرسید قبل از آن که آمریکا فرقه را در لیست تروریستی قرار بدهد چه غلطی کردید؟ مگر وقتی در لیست تروریستی نبوده و توسط صدام به سلاح های سنگین هم مجهز شده و اجازه هرگونه اقدام نظامی از طریق مرزهای عراق را علیه ایران داشتید، چه غلطی توانسته بودید بکنید؟ آمریکا در سال 1376 نام فرقه را در لیست تروریستی قرار داد. چرا از سال 1376 تا 1382 که صدام دیکتاتور سرنگون شد یعنی نزدیک به 6 سال در هیچ پیام رجوی های خائن حرفی از تاثیرات نامگذاری نبود و با وقاحت تمام مدعی بودند که جمهوری اسلامی را سرنگون می کنند و در این راستا از انجام هیچ عمل جنایتکارانه و خیانت آمیزی فرو گذار نکردند؟ اما بعد که با از دست دادن صدام دیکتاتور یتیم شدند، دیدند در لیست بودن بهانه خوبی برای توجیه شکست های خفت بارشان است و آنرا علم کردند. مگر از بعد از خروج از لیست دنبالچه های آمریکا (انگلیس و اتحادیه اروپا) چه اتفاقی افتاد؟
ضمن آنکه این همه تاکید بر خروج نام فرقه از لیست سیاه آمریکا بیانگر این است که رجوی ها به این نتیجه رسیدند که در داخل ایران نیرویی ندارند و از مردم مایوس شده و برای همین از آمریکا می خواهند کاری برای آنها انجام بدهد. اگر انقلاب سال 1357 مردم ایران را مرور کنیم خواهیم دید که در آن زمان رهبری قیام فقط با اتکا به خدا و ایمان به مردم ایران، پیوندی بین رهبری و مردم بوجود آمد و به همین دلیل مجبور به استمداد از آمریکا و قدرت های خارجی نبود.
آقای اطلس آنگاه به هزینه کلان و نجومی ای که رجوی ها در سال های بعد از سرنگونی صدام برای جلب حمایت غربی ها و به صحنه آوردن برخی مقامات از دور خارج شده کرده و می کنند اعتراف می کند و می گوید:
« بخش اعظم امکانات نیرویی و مالی مجاهدین در جهت خارج شدن شان از لیست تروریستی آمریکا و اروپا صرف شده است »
وی اشاره نمی کند که این پول ها بعد از حکومت صدام چگونه تامین شده است. این در حالی است که به گفته بسیاری از رسانه های غربی منجمله رادیو فردا، صدای آمریکا، روزنامه گاردین، شبکه فاکس نیوز و… افراد شرکت کننده در برنامه های فرقه بنابر اعتراف خودشان پول کلان دریافت کرده و حتی صحبت از دریافت بیست هزار دلار برای هر دقیقه شده است و یا خبر از هزینه 150 هزار دلاری برای هر صفحه تبلیغ و نوشتار فرقه در روزنامه های معتبر غربی دادند.
وی در ادامه به ایستادگی مردم در دفاع از انقلاب و کشورشان و به شکست کشاندن فتنه ها اعتراف کرده و می گوید:
« از حرکتهای اعتراضی پراکنده ای که بعد از انتخابات خرداد 88 در سرتا سر کشور وجود داشته، دیگر خبری نیست »
پس استارت سرنگونی مسعود خان چه شد؟!
وی در حالی معترف است که از خرداد 1388 دیگر از اعتراضات خبری نیست که رجوی ها و دستگاه تبلیغاتی دروغ پرداز شان در دو سال و نیم گذشته بطور مستمر خبر از قیام های مردمی!!! در ایران می دادند و از سر افلاس، برگزاری مراسم سنتی همچون سیزده بدر یا چهارشنبه سوری توسط مردم را قیام نامیده و برای آنها اطلاعیه های سریالی صادر می کردند و حتی تظاهرات مردم برای گرامی داشت روز گارگر را شرکت در قیام می نامیدند!!! و با ادعای قیام بهمن 1389 مدعی بودند که ایران تحت تاثیر قیام های منطقه دچار بحران شده و به این ترتیب نقش ایران در « بیداری اسلامی » را مخدوش می کردند.
این فرد در اقدامی ریاکارانه و برای تخریب ایستادگی مردم، آنها را متهم کرده و می گوید:
« کسانی که قصد مشارکت در اعتراضات ضد حکومتی را دارند، طبعاً باید پیه قطع شدن وجه یارانۀ خود را در صورت گیر افتادن بر تن بمالند! که این خود ترفندی از سوی حکومت، برای ترساندن مردم از ورود به هرگونه فعالیت ضد حکومتی است »
از این مزد بگیر باید پرسید این چه قیام کنندگانی هستند که بخاطر 45 هزار تومان پول یارانه دست از قیام می کشند؟!!! باید به او گفت که مزدور تو و دیگر نوچه های رجوی های وطن فروش هستید که در اروپا جا خوش کرده و ماهانه پول حرام از آنها دریافت می کنید. مردم ایران بارها و بارها در ایامی همچون 9 دی ماه 1388 و سالگرد 22 بهمن هر سال نشان داده اند که چه چیزی را می خواهند و چه چیزی را نمی خواهند. مردم ایران با پرداخت جان، مال، خانه و عزیز و فرزندان خود در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران نشان داده اند که مال دنیا برای آنها خیلی بی ارزش تر از آرمان و اهداف شان است.
او کمی بعدتر حرف آخر را در پوششی از ریا و فریب چنین می نویسد:
« رژیم جمهوری اسلامی به خودی خود و یا با تجمعات اعتراضی فاقد مدیریت و سازمان یافتگی سقوط نخواهد کرد.»
در پایان باید گفت اینها تازه ناشی از ترَک خوردن شیشه عمر رجوی ها (قرارگاه اشرف) می باشد، وای بر رجوی ها در روزی که این شیشه بشکند و بی شک آن روز خیلی نزدیک است.