رقص با یک زمزمه

حکایت زمزمه امریکا، رقص مجاهدین و تهدید منافع وطن خیال ندارم درباره بیرون آمدن یا نیامدن و یا عواقب این بیرون آمدن یا نیامدن مجاهدین از لیست بنویسم , اما عملکرد سازمان مجاهدین خلق جای بحث و تعمق بیشتری در این میانه دارد. امروز فقط یک زمزمه برای بیرون آمدن مجاهدین از لیست شنیده میشود، صرفنظر از محقق شدن یا نشدنش ,مجاهدین با همین زمزمه به جشن و پایکوبی پرداخته اند واز آن با عناوینی چون "آغاز یک دوران خجسته " " طلیعه پیروزی " "پیروزی بزرگ مقاومت ""روز بزرگ پیروزی" و بسیاری تعابیر دیگر یاد میکنند. آنها با همین زمزمه ترانه ساختند و شعرخواندند و جشن گرفتند , حتی ده روز باقیمانده برای نهایی شدن این زمزمه را هم نتوانستند خویشتن داری به خرج دهند. به شخصه اگر بیرون آمدن از لیست باعث پذیرفتن اعضای دربند این سازمان توسط کشورهای اروپایی و آمریکایی بشود از آن استقبال میکنم اما این بسته پیشنهادی آمریکا که شامل خروج و تخلیه اشرف و همکاری مزدوری وکنترل رهبری مفقود شده و… در قبال بیرون آمدن از لیست ترور است چنان مجاهدین را مجذوب کرده و به وجد آورده که کاملا واضح است که این فرقه درهر شرایط دیگری هم که قرار میگرفت بازهم حاضر بود در یک معامله بسته پیشنهادی غرب را بپذیرد و همه دار و ندار و شور وشعار و منافع خود را بدهد در عوض یک لبخند غرب. و وضع فاجعه بار میبود اگر همین سازمان به قدرت رسیده بود و ما انتظار دفاع از منافع ملی را از آن داشتیم ؛ قطعا کار به تحریم ویا خطر حمله نمیرسید چرا که خیلی پیش از آن پیشرفت کشور ومنابع و ذخایر ملی و انسانی و جزایر سه گانه و بیش از آن را از ترس اخم و به شوق چشمک هیلاری کلینتون واگذار کرده بود. میگویند شیطان شاگرد ارشدش را به کارگاه خود برده بود و زنجیرها و طنابها را به ترتیب ضخامت و کلفتی نشانش میداد که این برای به بند کشیدن فلان است و این را برای بهمان کس ساخته ام اگر موثر افتد و شاگرد کنجکاو پرسید که طناب من کدام است و چه ضخامتی دارد که شیطان پاسخ داد: تو طناب میخواهی چه کار با یک چشمک خودت میایی. و این حکایت مجاهدین است و آمریکا کاش مجاهدین یک بار روی اصول خود می ایستادند تا ما "بریدگان" کمی درانتقاداتمان شک کنیم و در خلوت و البته آشکار به پایداری اش احسنت بگوییم. اما رهایی که طلیعه اش آمریکا باشد و یا دوران طلایی و خجسته که آمریکا دگمه اش را زده باشد بسیار تنفر انگیز به نظر میرسد و آدم را یاد دوران طلایی لیبی و افغانستان می اندازد که خیلی وقت است کلید خورده. سرمایه گذاری آمریکا روی گروههای تروریستی مثل القاعده و طالبان و تندروها ی سلفی و مجاهدین خلق دکترین کهنه ای است که کاربردش را از دست داده و مجاهدین از آن محروم خواهند ماند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا