خروج مجاهدین خلق از لیست تروریستی و فروپاشی تشکیلاتی

روز ۲۶ شهریور آخرین گروه نیروهای سازمان از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی (آزادی) منتقل شدند و در واقع امر بساط تشکیلاتی ایدئولوژیک رجوی در عراق جمع شد،وناگفته نماند تخلیه پادگان اشرف پیشتر از سوی خانم هیلاری کلینتون بعنوان پیش شرط در تصمیم گیری نهایی برای حذف نام سازمان از فهرست گروه‌های تروریستی اعلام شده بود و همچنین،یک دادگاه فدرال در آمریکا به وزیر امور خارجه آمریکا تا روز اول اکتبر امسال فرصت داده بود تا درباره حذف نام سازمان از فهرست گروه‌های تروریستی تصمیم بگیرد. بر این اساس روز 21سپتامبردو مقام رسمی آمریکا اعلام کردند که انتظار می‌رود دولت آمریکا روز اول اکتبر رسما حذف نام سازمان از این فهرست را اعلام کند. ظاهرا خانم کلینتون در این زمینه تصمیم خود را گرفته است اما باید تا روز اول اکتبر منتظر بود تا اعلام نهایی توسط ایشان صورت بگیرد هر چند که خروج نام سازمان از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا دردهای بی درمان سازمان را دوا نخواهد کرد ومانع فروپاشی تشکیلاتی آن نخواهد بود. نگارنده اعتقاد دارد که فروپاشی تشکیلاتی سازمان روزی استارت خورد که رجوی با انتقال اولین گروه از اسیران پادگان اشرف به کمپ لیبرتی موافقت کرد وادامه این انتقال روند فروپاشی را تسریع کرده است. دخول یا خروج سازمان از لیست تروریستی بر این شرایط جدید تاثیری نداشته است همچنانکه عدم موفقیت سازمان در جذب نیرو ربطی به ورود سازمان به لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا نداشته است و از سال 1991 به بعد سازمان برای جذب نیرو مجبور به استفاده از روشهای غیر متعارف شده است و 99درصد افرادی را که بعد از این سالها سر از پادگان اشرف درآوردند با ترفندهای پناهندگی یا به بهانه های کاریابی با حقوق ماهیانه 3000دلارفریب خورده وبه عراق کشانده شده اند. در موارد دیگر سازمان اقوام این افراد نگون بخت را به بهانه دیدار با خانواده تا مرز اردن قانونی وارد میکرد واز اردن تا عراق را بطور غیر قانونی به عراق وارد میکرد و پاسپورت ومدارک آنها را ضبط میکرد و بدین ترتیب افراد در عراق بدون هویت باقی میماندند وراه خروج از عراق نداشتند و در صورت اعتراض با این پاسخ مواجه میشدند که به جرم ورود غیرقانونی به عراق میباید 8سال را در زندان ابوغریب بسر ببری وبعد از 8سال هم تحویل حکومت ایران شوی،وبا این حیله فرد فریب خورده عطای خروج از عراق را به لقایش میبخشید. امروز سازمان از چنین امکانی برخوردار نیست وبه بیانی دیگر اهرمهای کنترل تشکیلاتی مانند نشست های عملیات جاری، دیگ، غسل هفتگی،نشست های شستشوی مغزی و برنامه فشرده کاری روزانه که امکان تفکر را از محبوسین در تشکیلات رجوی را سلب میکرد،با انتقال این افراد به کمپ لیبرتی از بین رفته است و دیگر مانند قبل برای رجوی کاربردی ندارد وچوب سرکوب مانند قبل عمل نمیکند وهمین ها موجب گردیده که دامنه نفوذ القائات فرقه ای تفکر رجوی بر کل نفرات از بین برود ورابطه تعریف شده ظرف ومظروف از تناسب قبلی خارج شود. این روشها قبل از ورود به لیست تروریستی مورد استفاده رجوی بوده است وبعد از ورود به لیست هم همچنان استفاده میکرده است واین افراد محبوس بوده اند که راه خروجی برایشان متصور نبوده است ودر صورت اعتراض با روشهای سرکوب رایج در تشکیلات مواجه میشدند ویا سر از زندان های سازمان درمیآوردند ویا آنها را به روی میدانهای مین میفرستادند وبقول خودشان نان شهید شدنش را میخوردند. با ورود سازمان به لیست تروریستی هیچکدام از این روشها از بین نرفت وهیچ کورسوی امیدی برای نجات آنها فراهم نشد اما با انتقال این افراد از پادگان الموتی اشرف به کمپ لیبرتی همه محدودیت های بالا از بین رفت وپای سازمان ملل به کمپ باز شده وافراد میتوانند از این جابجایی حداکثر استفاده را ببرند و پا به دنیای آزاد بگذارند. خروج سازمان از لیست تروریستی نه تنها امکانات خروج از سیطره تشکیلاتی را کمتر نمیکند که بیشتر هم میکند زیرا تا دیروز محدودیت پناهندگی برای این نفرات به دلیل وابستکی آنها به سازمانی که در لیست تروریستی قرار دارد وجود داشت امروز این محدودیت وجود ندارد وهمه آنان به صفت یک فرد میتوانند مورد مصاحبه با کمیساریای ملل متحد قرار بگیرند واز کشور های اروپایی وآمریکایی پناهندگی دریافت کنند واین امر هرچه بیشتر سیطره کنترلی سازمان را از روی آنها از بین میبرد و زمان حضور آنها را در عراق بمراتب کمتر میکند. امروز منافذ وامکانات خروج بیشتری برای این اسیران فراهم شده وهر روز که بگذرد دست سازمان در به کنترل درآوردن آنها کمتر میشود واین تشکیلات رجوی است که هر روزه با ریزش نیروی بیشتری مواجه میشود واین میسر نمیشد مگر با تخلیه پادگان عنکبوتی اشرف که تارهای مرئی ونامرئی خود را بر دست و پای این اسیران تنیده بود. اهمیت این جابجایی وعدم کنترل نیرویی را میتوان از لابلای اطلاعیه های مضحک دبیر خانه وکنفرانسهای آنها دید. دبیرخانه یکروز درد محدودیت های ظالمانه و امکانات اولیه میگیرد: "با انتقال ۶۸۰تن به لیبرتی و در حالیکه شمار ساکنان لیبرتی بالغ بر ۳۰۰۰تن است، دولت عراق به فشارها و محدودیتهای ظالمانه ادامه می‌دهد و آنها را از امکانات اولیه محروم کرده است." و یکروز درد شکنجه ساکنان لیبرتی میگیرد: "شکنجه ساکنان لیبرتی با محروم کردن آنها از لیفتراک و مجبور کردن آنها به حمل بارهای سنگین شماری از ساکنان به دردهای شدید دست و کمر و بیماریهای استخوانی مبتلا شده اند." این ها همه ناشی از درد انتقال افراد به لیبرتی است وگرنه دبیر خانه ایها اینقدر هم احمق نیستند که ندانند از سال 1366 که این نگون بختها پایشان به عراق باز شد روزانه در معرض جابجایی بارهای سنگین بوده اند وبیش از 90درصد افراد به همین دلیل از بیماری های مختلف رنج میکشندو هرگز سازمان برای انها لیفتراک نیاورد واسم این جابجایی ها هم هرگز شکنجه نگذاشت بلکه بر عکس هرگونه اعتراض را با انگ تمارض سرکوب میکرد. در ثانی تعریف کمپ ترانزیت مشخص است و مکانی است موقت وطبق بازرسی های نمایندگان سازمان ملل از امکانات در حد استاندارد برخوردار است، پس درد این آقایان از چیست؟ اینها درد وعوارض بعد از جابجایی است که روز به روز هم بیشتر میشود. به اطلاعیه شماره 53 دقت کنید: "در ساعت ۱۰صبح حال دو تن از بیماران محمود خسروی و محمد افضلی به وخامت گرایید و در حالت بیهوشی به کلینیک لیبرتی منتقل شدند". خدا پدر عراقی ها را بیامرزد که آمبولانس وکلینیک در اختیار این افراد قرار داده است تا وقتی مریض میشوند به آنها رسیدگی کنند،بر عکس پادگان اشرف که هر کسی از فشار کار یا گرما غش میکرد بایکوت میشد ودر نشست بر سرش میریختند که تمارض کردی واز زیر کار در رفته ای. "ساعت۱۸۳۰ روز جمعه ۲۴شهریور، تعداد ۷دستگاه آمبولانس دولتی حامل بیماران معلول و پرستاران آنها از اشرف به لیبرتی رسید. این پس از ۲۴ساعت بازرسیهای توأم با شکنجه و برگرداندن قسمتی از وسایل شخصی آنها در اشرف و پس از چندین بار بازرسی در نقاط کنترلی در مسیر فرودگاه با دستگاههای اسکنر و سونار و یگان سگهای پلیس بود." از طنز بازرسیهای توأم با شکنجه که بگذریم،عراقی ها برای بیماران ومعلولین آمبولانس اختصاص داده اند تا آنجایی که ما بیاد داریم حتی برای نشستهای مسعود رجوی یکبار ندیدیم سازمان برای بیماران آمبولانس اختصاص بدهند وهمه را مانند گونی سیب زمینی پشت آیفا انتقال میدادند. البته حرف اصلی را این دبیر خانه از زبان سفیر لینکلن بلومفیلد در جلسه استماع کمیته خارجی بزبان آورده: "موضوع مطرح شده توسط آقای بومدرا بیشتر با این سناریو سازگار است که می خواهند این افراد را مجبور به فرار از کمپ لیبرتی و قرار دادن خودشان در معرض عناصر متخاصم عراق و سرویس های اطلاعاتی ایران بکند "… همه درد رجوی از فرار وخروج افراد از زیر سیطره تشکیلاتی است و سازمان با خروج از لیست تروریستی تا آنجا که به کارکردهای برون تشکیلاتی برمیگردد هرگز با مشکل جدی مواجه نبوده است بلکه با خروج از پادگان اشرف دچار مشکل شده است. بطور مثال از سال 1997 که سازمان در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته است همچنان در سالنهای کنگره امریکا مشغول بذل وبخشش دلارهای صدام به نمایندگان جهت لابیگری بوده است که این خود با قوانین آمریکا مغایرت داشته اما انجام میشده است. در انتقال پول با بانکهای امریکایی محدودیتی نداشته است. ورود به لیست سیاه تروریستی برای انجام کارهای سازمان در اروپا وآمریکا هیچ محدودیتی ایجاد نکرده است، میتوانسته برخی محدودیت های قانونی واداری برای سازمان ایجاد کند که باز هم مشکلی نبوده وسازمان بطور غیر مستقیم انجام میداده است. تنها مانع جدی برای سازمان محدودیت تردد رجوی ومریم قجر بوده است که با بیرون آمدن از لیست هم میتواند همچنان این محدودیت وجود داشته باشد. حال باید دید که آیا خروج از لیست تروریستی میتواند مانع پیگرد ومحاکمه رجوی بشود یا خیر زیرا احتمالا رجوی با خروج از لیست از سوراخ موش نیز خارج خواهد شد واین اتفاقا فرصتی برای جداشدگان از این فرقه است تا رجوی را به پای میز محاکمه بکشانند. در سایر موارد هیچ تفاوتی بین امروز که احتمالا از لیست خارج شود با دیروز که در لیست قرار داشته ندارد، تنها تفاوت میتواند این باشد که کمکی جدی در فروپاشی تشکیلات جهنمی آن در عراق ایجاد کند. به امید رهایی همه اسیران در فرقه رجوی عباس صادقی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا