فرقه تروریستی رجوی که یک باند مخوف ضد بشری می باشد، در تمامی دوره های پر از جنایت خود به طرق مختلف جذب نیرو می کرد که آقای عبدالرحیم نظری نیز که برای کار به کشور ترکیه رفته بود به دام این خائنین به مملکت افتاد و بعد از ورود به داخل فرقه رجوی و آشکار شدن ماهیت تروریستی این باند مخوف به فکر رهایی از آن افتاد که در نهایت توانست خود را از چنگال سرکرده این باند تروریستی نجات دهد..
فرقه تروریستی رجوی که یک باند مخوف ضد بشری می باشد، در تمامی دوره های پر از جنایت خود به طرق مختلف جذب نیرو می کرد که آقای عبدالرحیم نظری نیز که برای کار به کشور ترکیه رفته بود به دام این خائنین به مملکت افتاد و بعد از ورود به داخل فرقه رجوی و آشکار شدن ماهیت تروریستی این باند مخوف به فکر رهایی از آن افتاد که در نهایت توانست خود را از چنگال سرکرده این باند تروریستی نجات دهد و اکنون در متنی که وی تهیه نموده از این فرقه تروریستی اعلام انزجار نموده است. البته قشر آسیب دیده از این فرقه ضد بشری زیادند که نمونه های آن خانواده هایی است که فرزندان آن ها در چنگ این شیطان صفتان گرفتار می باشند.جناب دبیر کل سازمان ملل، حقوق دانان و وکلا و مدافعان حقوق بشر:
اینجانب عبدالرحیم نظری عضو جدا شده سازمان مخوف رجوی که از اسارت فرقه رجوی جدا شدم و مشکلات زیادی را در سازمان به چشم دیدم و اذیت های فراوانی را از طرف رجوی خودم شخصا لمس و تجربه کردم. یک سازمان تروریستی چگونه می تواند سلاح نداشته باشد یا با تروریست ها ارتباط نداشته باشد و یا کسی را مورد آزار و اذیت قرار ندهد. من در سازمان رنج های بسیاری را کشیدم مانند دوری از خانواده و بچه هایم، دوری از پدر و مادر و همسرم. این تنها گوشه ای از ستم هایی است که رجوی بر اعضا و خانواده هایشان روا داشته است. رجوی یک تروریست به تمام معنا است و این بنده حقیر انتقامم را از این تروریست ها خواهم گرفت. من از همین جا اعلام می کنم من از حقم نمی گذرم تا این تروریست ها به سزای اعمالشان برسند و با چشم باز این ها را ببینم. از شما دبیر کل سازمان ملل و وکلای حقوق بشر تقاضا دارم این سازمان تروریستی را که همچنان به کارهای ضد بشر و تروریستی خود ادامه می دهد را به سزای اعمالش برسانید. من وطنم ایران را دوست دارم و از این که پس از سال ها دوری در وطن خودم و در کنار اعضای خانواده ام زندگی می کنم بسیار خوشحالم و برای سران سازمان که مسئول سال ها درد و رنج من و خانواه ام بوده اند تقاضای مجازات دارم. مسعود و مریم رجوی کجا هستند تا ببینند ما در غم هجر و دوری عزیزان و فرزندانمان چه می کشیم. این تنها تقاضای من از سازمان حقوق بشر و وکلای مدافعان حقوق بشر است تا زمینه ملاقات خانواده ها با عزیزان دربندشان که در چنکال فرقه مخوف رجوی اسیرند را فراهم کنند و سران فرقه را به سزای اعمالشان برسانند. من به عنوان یک ایرانی وطن دوست و جدا شده از سازمان منافقین معتقدم که فرقه رجوی همچنان یک سازمان تروریستی است و به فعالیت هایش ادامه می دهد و هیچ تغییری در روند فعالیت ها و عملکردش ایجادنشده. نمونه بسیار بارز همین است که سازمان همچنان به خانواده هایی که بچه های شان در دست آن ها زندانی می باشند اجازه ملاقات نمی دهد و نمی گذارد زندانیان آن به اختیار خودشان آن فرقه را ترک کنند و به آغوش خانواده های شان باز گردند، چرا که خانواده های زیادی منتظر دیدار با فرزندانشان می باشند و رجوی مانع می شود.
برچسب ها
محمود جان خود را از اسارت رجوی رها کن پیام غلامعلی میرزایی به دوست قدیمی اش محمود ذوالقدر در کمپ آلبانی
هدف محقق شده است یک درد و دل ساده بود و این همه ترس و تهمت؟!
دوراهی نبرد مسلحانه یا دفع تجاوز دشمن پیام به نسل جوان میهنم درباره شیوه های فریب و جذب مجاهدین خلق – قسمت دوم
پیام غلامعلی میرزایی به دوست قدیمی اش محمود ذوالقدر در کمپ آلبانی
درود و سلامی گرم به دوست صمیمی ام محمود محمود جان، لحظاتی را که در دوران اسارت در اردوگاه های صدام با هم بودیم هیچوقت از یاد نخواهم برد. آن زمان که ما در زیر فشار های روحی و جسمی اسارت بودیم و شما با تعریف های خود ما را شاد و فضای اردوگاه را […]
یک درد و دل ساده بود و این همه ترس و تهمت؟!
اخیراً تعدادی از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق که عضو انجمن نجات کرمانشاه هستند، در راستای روشنگری و افشای دروغ های تشکیلات رجوی که روزانه به خورد اعضای گرفتار حاضر در کمپ مانز می دهد، نامه هایی را رو به این اعضا نوشتند. اعضای نجات یافته از مناسبات رجوی، هر کدام با زبان خود […]
پیام به نسل جوان میهنم درباره شیوه های فریب و جذب مجاهدین خلق – قسمت دوم
علی اکرامی در قسمت اول مقاله خود، این چنین آشنایی خود با مجاهدین خلق را تشریح می کند: از طریق یکی از دوستانم در دانشکده نفت آبادان به میز کتاب آنها که در قالب دانشجویان مسلمان فعالیت می کردند کشیده شوم. واینچنین من با سازمان مجاهدین خلق آشنا شدم. سازمانی که احساس می کردم گمشده […]

