نگاهی به رخدادهای پیرامون فرقه رجوی،بیانگر سردرگمی مسئولین این فرقه میباشد. تحولات پس از سرنگونی حکومت صدام حسین، مجاهدین خلق(فرقه رجوی)را به سوی سراشیبی سقوط کشانیده است. تا زمانی که صدام یار و پشتیبان مسعود رجوی و تشکیلات تحت امرش بود کسی قادر به خروج از فرقه رجوی نبوده و مسعود رجوی یکه تاز اردوگاه کار اجباری اشرف سابق بود. پس از سرنگونی یار دهه های گذشته رجوی، ناقوس مرگ تشکیلات ضد بشری مجاهدین به صدا در آمده و گردباد حوادث مرگ زودرس و گریز ناپذیر را به سراغ یکی از پلیدترین فرقه های تاریخ بشریت یعنی فرقه مجاهدین ضد خلق آورده است. در چند سال گذشته نزدیک به یک سوم از اسرای فرقه رجوی رهایی خویش را باز یافته و درصد بالایی از اسرای فرقه منتظر مهیا شدن شرایط جهت ترک تشکیلات ضد بشری فرقه رجوی بوده و سرکرده گان این فرقه نیز این امر را بهتر از هرکس دیگری میدانند. اسرار زیادی از درون تشکیلات مجاهدین به جهان بیرون درج کرده و کولهباری از اسرار نهان، سالیان ظلمت و تاریکی حاکم بر اردوگاه کار اجباری اشرف به زودی به اطلاع افکار عمومی خواهد رسید.حرمسرای رجوی افشا گردید، جهان وجود گورهای دستهجمعی در محل جرم و جنایت رجوی یعنی در اردوگاه کار اجباری اشرف را به چشم خود مشاهده کرده و موارد بیشماری از افشاگری های جداشد گان فرقه، صفحات روزنامه ها،رسانه ها و فضای مجازی را پر نموده و مصیبتی کمر شکن دامنگیر رجوی شده است.. در عرصه سیاسی رجوی ها با به راه انداختن جنجال و غوغا مدعی آن بوده که پس از خروج نام فرقه از لیست تروریستی غرب، تعادل قوا در ایران عوض خواهد شد و کفه معادلات و تحولات درونی کشور به نفع آنان خواهد چرخید.پس از گذشت ماهها از این تبلیغات پوچ و بی محتوا،همگان شاهد ادعاهای بی پشتوانه فرقه مجاهدین و مواضع سبکسرانه این جریان غیرواقع گرا و خیالپرداز میباشند. چهره پلید فرقه مجاهدین آنجا بیشتر آشکار گردید که پس از حمله خمپاره ای به کمپ لیبرتی و قتل عام تعدادی از اسرای فرقه و مجروح شدن تعداد زیادی اسیر دیگر، سرکرد گان فرقه به جای تلاش برای خروج از عراق و نجات جان اسرا، جنجال به راه انداخته و خواستار بازگشت به اردوگاه کار اجباری اشرف میباشند.کادر رهبری فرقه رجوی، بازگشت به اشرف را تنها راه نجات فرقه از فروپاشی میدانند. سرکردگان فرقه رجوی دیر یا زود باید این واقعیت محض را بپذیرند که راهی جز انحلال و تن دادن به فروپاشی فرقه تحت امرشان ندارند. دوران تسلط بر انسانها و به برده گی کشانیدن آنها به پایان رسیده و دیگر با وجود عصر انقلاب اطلاعات و دسترسی همگانی بشریت به وسایل ارتباط جمعی،نمیتوان انسانها را در جهالت نگه داشته و در مسیر اهداف شوم و ضد انسانی به بهره کشی وادار نمود.فرقه رجوی نیز مستثنی از این قاعده نبوده و لذا راه آبرومند و نزدیک به واقعیت برای فرقه رجوی جهت خروج از بنبست استراتژیکی، در مرحله اول برکناری مسعود و مریم رجوی از کادر رهبری این تشکیلات و در مرحله بعدی انحلال رسمی این فرقه میباشد. اگر افرادی در درون این تشکیلات فعلی وجود داشته و تمایل به ادامه فعالیت سیاسی میباشند، برای پرهیز از چسبیدن بدنامی های مجاهدین خلق به دامانشان، باید با نام و منشی دیگر وارد عرصه شوند. استراتژی مبارزه مسلحانه مسعود رجوی کاملاً شکستخورده و این فرقه را به بنبست استراتژیکی کشانیده است. هیچ راه گریزی برای تشکیلات بدنام مجاهدین، به جز خروج اسرای فرقه از عراق و انحلال رسمی تشکیلات مجاهدین خلق(فرقه رجوی) وجود ندارد.