عواقب جدایی ها از شورای فرقه رجوی

امروز با‌گذشت زمان بر همگان ثابت شده است که فرقه تروریستی رجوی در همه زمینه ها فقط و فقط به فکر جاه طلبی های خودش بوده و هست. آری امروز که رجوی در سکوت و خفقان کامل به سرمی برد و یکی پس از دیگری از کادرها واعضا شورای به اصطلاح ملی مقاومت کاسته می‌شود، رجوی دم بر نمی‌آورد که چرا و به چه دلیل این‌ها جدا می شوند.

هیچگاه رجوی نتوانست چهره واقعی خودش را طی این سالیان مخفی نگه دارد و همواره دستش توسط اعضا، کادرها و هوادارانش روشد تا به امروز که بعد از جدایی آقا و خانم متین دفتری از شورا شاهد جدایی دو نفر دیگرهستیم به نامهای قصیم و روحانی. آه و فقان فرقه رجوی بالا گرفته که چرا جدائی از شورا این هم دراین سر فصل سرنوشت ساز که خود مسعود رجوی خائن در سکوت و زنش همه مسئولیتها را بر گردن گرفته و بارکش مسعود شده تا او در آخورخودش بلمد و اندک زمانی سر در آخوردر سکوت باشد. براستی مگر هرکس که به این فرقه می پیوندد باید تا ابد در این فرقه بماند و بپوسد چرا و به چه دلیل رجوی راهی برای بازگشت نمی‌گذارد؟ از چه میترسد؟ مگر آقایان قصیم و روحانی چه خطایی مرتکب شده‌اند که باید از طرف فرقه رجوی مورد اذیت و آزار روحی و تهدیدهای جانی قرار بگیرند؟ چرا باید هرکس که از این فرقه جاه طلب جدا می‌شود تاوان ندانم کاری های رجوی را هم باید بپردازد؟
امروز که فرقه رجوی در بن بست های مختلف قرار گرفته است و در باتلاق مرگ گیر کرده است چرا نباید آن‌هایی که میخواهند مسیر درست را انتخاب کنند و به گذشته ننگینی که در همیاری و همسویی با فرقه رجوی داشته‌اند تیپا بزنند و راه درست و نه مسیر منحرفی که رجوی برایشان مشخص نموده است، را انتخاب کنند و از جهل و نادانی به هوشیاری و آگاهی برسند. مگر رجوی کیست که اینچنین برای دیگران تصمیم گیری میکند و به هیچ‌کس حق انتخاب نمی‌دهد؟ امروز من بسیار خوشحال هستم از اینکه رجوی در آخور خود محبوس شده است و توان ترور شخصیتهایی همچون قصیم و روحانی را ندارد چرا که اگر زمان به عقب برمی گشت حتماً تا بحال این‌ها هم مثل نقدی و برادرش و دیگران در خارجه ترور میشدند و به گردن وزارت اطلاعات ایران می‌افتاد. امروز فرقه رجوی با به راه انداختن موجی از تبلیغات مسموم سعی بر آن دارد تا صحنه را تا جایی که امکان دارد به نفع خود و بر علیه آقای قصیم و روحانی بچرخاند واینها را درانزوای اجتماعی قرار داده و چهره آن‌ها را در میان ایرانیان خارج ار کشور و احزاب و گروه های سیاسی بی‌اعتبار نشان دهد اما افسوس که این تیر رجوی به سنگ خورده و با سرعت به خودش برگشته چرا که این خط رجوی سوخته و دیگر نمیتوانند با جمع کردن امضاهای پوشالی و اراجیف بافی های فراوان توسط فسیل هایی همچون ابریشم چی و محدثین و قبادی و دیگران و با به صحنه کشاندن اجباری اعضائ بزدل شورا از قبیل مهدی سامع و زینت میرهاشمی و هزار خوانی و دیگران و با به اصطلاح عملیات جاری کردن‌های شورایی ها این آب ریخته شده را جمع و جور کند و موضوع را ماست‌مالی کند چرا که تازه این نقطه آغاز است باش تا صبح دولتت بدمد آقا و خانوم رجوی. مگر شما نبودید که میگفتید شورا همه گانی هست همه نظر دارن و همه میتوانند برای آزادی ملت ایران در این شورا مشارکت کنند و برای ملت ایران دست در دست هم آزادی را به ارمغان ببریم پس چرا از همان ساعت اول همه چیز را باید مجاهدین یعنی رجوی خائن مشخص میکرد. چرا و به چه دلیل گروه ها و بسیاری از تشکلهای خارجه نتوانستند با شما همگام شوند و شما را از همان روز اول به رسمیت نشناختند و فرقه رجوی بود که برای تک به تک اعضا در شورا تصمیم گیری میکرد و خط کاری مشخص میکرد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا