رمز گشایی از نماد «مهدی ابریشمچی»

مجاهدین تحت فشار شدید انزوا و بی اعتباری

۲۷ آبان ۱۳۹۲، دو روز قبل از شروع دور دوم مذاکرات ایران و ۱+۵ در ژنو، مرد شماره دو گروه تروریستی مجاهدین به صحنه آمد و مدعی شد جمهوری اسلامی ایران یک مرکز هسته ای زیر زمینی ساخته است.

بسیاری از ناظران، اکنون که همسویی و هم خطی مجاهدین با رژیم صهیونیستی محرز و آشکار است، این اقدام را تلاش برای برهم زدن مذاکرات توصیف کردند که توسط اسرائیل مدیریت می شود؛ اما واقع امر این بود که رجوی هدف دیگری را از اجرای این نمایش دنبال می کرد.

برای آن که هدف رجوی از فرستادن ابریشمچی و بر روی صحنه این نمایش به خوبی درک شود ابتدا لازم است که اطلاعاتی را که ابریشمچی در اختیار رسانه ها قرار می دهد و ادعا می کند که از طریق منابع مجاهدین در داخل کشور دریافت شود، یک بار دیگر مرور کنیم:

«این مرکز هسته ای زیرزمینی در مجتمع نظامی هفت تیر در حدود ۱۰ کیلومتری شهر مبارکه در استان اصفهان واقع شده است که ساخت آن در سال ۲۰۰۵ میلادی آغاز و ساخت تونل های این محل در سال ۲۰۰۹ کامل شده و کار بر روی تجهیزات این محل تقریبا رو به اتمام است.»

این اطلاعات مربوط به محلی است که ۴ سال قبل ساخت آن به پایان رسیده است و در اسناد و قطعنامه های سازمان ملل به آن اشاره شده است و مؤسسه علوم و امنیت بین المللی (آمریکا) در دو سال قبل اطلاعاتی در این باره منتشر نموده و در سایت این مرکز آمده است که شرکت ۷ تیر در نزدیکی اصفهان عمدتاً در زمینه تولید موشک فعالیت می کند و قبلاً قطعات حساس سانتریفیوژ برای غنی سازی اورانیوم می ساخته است و شاید هنوز هم این قطعات را آنجا بسازد.

اما رجوی چرا با این اطلاعات که در اختیار همگان قرار دارد، دست به کاری می زند که حاصل آن جز بی اعتباری نیست، به ویژه آنکه فردی را به صحنه می فرستد که زندگی شخصی اش، از آنجا که پیش از مسعود رجوی، همسر مریم قجر عضدانلو(رجوی) بوده و در یک فرآیند ایدئولوژیک از همسرش طلاق می گیرد و مدافع ازدواج او با رجوی می شود، همواره عاملی برای جلب توجه بیشتر رسانه ها است؟

اگرچه فهم رجوی از ایفای نقش و بازیگری و به بیان صحیح استطاعت مجاهدین همین قدر است و بیش از این نیز نیست، استطاعتی که رهبری مجاهدین را وادار می سازد در حسرت یک اثرگذاری عینی و جدی در شرایط سیاسی از زبان مریم رجوی پس از توافق هسته ای بین ۱+۵ با ایران اینگونه ابراز تأسف نماید: « اگر قدرتهای جهانی فارغ از ملاحظات اقتصادی و سیاسی با قاطعیت عمل می کردند، می توانستند در همین دور از مذاکرات، پروژه بمب سازی رژیم را به طور کلی از کار بیندازند.» اما رجوی از فرط خباثت، با هدف دیگری آن را نمایش ترتیب داد.

واقعیت این است که رهبری مجاهدین هم به خوبی می دانست که غربیها در این دور از مذاکرات در پی نرمش نشان دادن هستند، چرا که پیش از آن دراین باره هشدار داده بود و نیز می دانست دو روز مانده به شروع مذاکرات بعدی این اطلاعات آشکار که هیچ اهمیتی ندارد، نمی تواند مذاکرات را برهم بزند. بنابراین ضرورت و اهمیت این نمایش برای مجاهدین نه به محتوای اطلاعات – که در نگاه اول طرحی برای برهم زدن مذاکرات به نظر می رسد- بلکه به زمان اجرای آن برمی گردد و حتی بهای اجرای آن در این فرصت را که بی اهمیت دانستن اطلاعات ارائه شده و دروغگو خواندن مجاهدین و برجسته شدن هرچه بیشتر همسویی با اسرائیل بود را به جان خرید.

در این زمان موضوع مذاکرات هسته ای مهمترین موضوع بین المللی است و از آنجا که توجه تمام رسانه های جهان به این موضوع معطوف است و هر حاشیه ای نیز مورد توجه قرار می گیرد، رجوی سناریویی را برای مطرح شدن در این بازه زمانی ولو به قیمت بی اعتباری هرچه بیشتر اجرا کرد تا شاید به این وسیله کمی از انزوا خارج شود!

مجاهدین سالهاست که به برکت پروژه های ضد ایرانی غرب و اسرائیل مثل اسلام هراسی و ایران هراسی زنده اند و در سایه آن جرأت طرح خود و به مدد واکنشهای منفعلانه در برابر پیشرفتهای جمهوری اسلامی و سمپاشی کردن علیه ایران، امکان ادامه حیات یافته اند و اکنون نیز رجوی خام خیالانه پنداشته است که با دست و پا زدن در نمایشی حقیرانه و ذلیلانه و با نماد « مهدی ابریشمچی» … در حراج صنعت خدمتگزاری تام و تمام و بدون حد و مرز برای مجاهدین مشتری خواهد یافت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا