گفتگویی دوستانه با آقای حمید حسنی، مسئول دفتر انجمن استان خوزستان

آقای حمید حسنی، یکی از دوستان عزیزی است که بعد از جدا شدن از فرقه رجوی، سالیان است که به کمک خانواده های چشم انتظار استان خوزستان شتافته اند و ازهیچ خدمتی برای آنان کوتاهی ننموده اند.ایشان مسئولیت دفتر انجمن نجات استان خوزستان را بر عهده دارند. در فرصتی که پیش آمد، سعی کردم گفتگویی حول فعالیت ایشان در انجمن نجات داشته باشم.

حسینی: با سلام خدمت دوست گرامی ام  آقای حسنی، و با تشکر از اینکه زمانی را برای صحبت با من در نظر گرفتید. لطفا بفرمایید چند سال است که از فرقه رجوی جداشده و به ایران آمده اید؟
آقای حمید حسنی: با سلام به شما، من قریب 15 سال از بهترین سالهای عمر وجوانی خودم را بیهوده در مناسبات منفور فرقه رجوی گذراندم.درنهایت هم درتیرماه سال 81 بعد از تحمل یک سال زندان انفرادی در فرقه رجوی و زندان مخوف ابوغریب براثر یک معجزه یا شانس به ایران برگشتم.اما ای کاش فرصت می بود تا این جواب خلاصه را بیشتر باز می کردم تا روشن شود که از پس سالها حضور درفرقه رجوی، بر من و دیگر اعضای از همه جا بی خبر چه گذشته است.

حسینی: فعالیت های شما در یاری رساندن به خانواده ها و افشای ماهیت فرقه ای تشکیلات رجوی، روشن و واضح است. هدفتان از این فعالیتها چیست؟
آقای حمید حسنی: همانطور که می دانید یکی از اهداف انجمن نجات بعنوان یک نهاد حقوق بشری  یاری رساندن به خانواده هایی است که  عزیزانشان سالهاست اسیر توهمات ذهنی و عینی فرقه ضد انسانی رجوی هستند و از فراق آنها در رنج وحرمان بسر می برند و ما بعنوان اعضای انجمن نجات وظیفه دینی واخلاقی خود می دانیم، تا این زخم ها ی کهنه ای که سالهاست رجوی ها بردل خانواده ها بخصوص پدران و مادران دردمند  اسیران در بند گذاشته است، با افشای ترفندها و روش های ضد انسانی فرقه رجوی که برآمده از ماهیت این فرقه می باشد به هر طریق ممکن التیام بخشیم.
ببینید خانواده و روابط عاطفی خانوادگی همیشه و از دیر باز پاشنه آشیل فرقه ها و بخصوص فرقه رجوی بوده و هست، به همین دلیل هم رجوی از روزی که اعضای نگون بخت  را در راستای اهداف خشونت طلبانه خود به جهنم عراق کشاند اول آنها را ازدنیای بیرون و ارتباط با خانواده قطع کرد، رجوی علنا خانواده را با بی شرمی تمام، کانون فساد می داند. وهمواره با راه اندازی بحث های طولانی وخسته کننده سعی کرده این نهاد انسانی را بخاطر پیشبرد منافع فرقه ای خود در اذهان اعضای خود تخریب کند. باید این نکته را اشاره کنم که  خیلی از خانواده ها بعد از مدتی می دیدند که فرزندشان غیب شده و نمی دانستند کجا رفته درحالی که آنها درکمپ فرقه و درعراق بودند و رجوی ها هم سالها از این فضای بی خبری خانواده ها از عزیزانشان نهایت سوء استفاده را کردند.حال اعضایی که به هرنحوی توانستند ازجهنم فرقه رجوی نجات پیدا کنند با اشرافی که از ماهیت درونی فرقه دارند این وظیفه انسانی را بردوش خود حس می کنند که با افشای ترفندهای فرقه و سیاست ضد انسانی رجوی ها  خانواده های دردمند را از وجود و وضعیت عزیزانشان درفرقه رجوی باخبر کنند و آنها را امیدوار کنند که با تلاش و پیگیری و با برقراری ارتباط عاطفی می توانند زمینه ساز نجات عزیزانشان از اسارتگاه جهل وجنایت رجوی شوند. وآنها را نسبت به توطئه و سوء استفاده های مختلف احتمالی  فرقه ازجمله اخاذی و یا وادارکردن آنها به انجام اقدامات مشکوک هوشیارکنند.

حسینی: فکر می کنید چقدر در هدفتان موفق بوده اید؟
آقای حمید حسنی: تقریبا با یک جمعبندی ساده می توان به این نتیجه رسید که چقدر انجمن نجات وهمه اعضای رها یافته ازبند اسارت فرقه رجوی در راستای هدفی که دارد موفق بوده اند. درسال 82 یا 83  رجوی به زعم اینکه می تواند از بین خانواده ها عضوگیری کند و بقول خودش فرقه را به بین خانواده ها ببرد، پذیرفت که خانواده ها با فرزندان خود در کمپ اشرف ملاقات کنند.انجمن نجات هم براساس این جمله معروف که عدو شود سبب خیر،  از فرصت استفاده کرد و اولین کاروان خانواده ها را جهت ملاقات با عزیزان خود به کمپ اشرف فرستاد این اقدام برخلاف تصور رجوی باعث شد که برقراری ارتباطات عاطفی که هم اسیران و هم خانواده ها  تشنه محقق شدن آن بودند،  بعد از سالها محقق شود و آن دیوار حائلی که رجوی ساخته بود ترک اساسی بردارد طوری که بعد از رفتن خانواده ها تعداد زیادی از فرقه وکمپ اشرف فرارکرده و جدا شدند. رجوی بعدا درنشستی عنوان کرده بود که "ما اشتباه کردیم که خانواده ها را به اشرف جهت ملاقات راه دادیم "  که بعد از آن با برقرار ارتباطات صمیمانه‌تر با دولت و ارتش آمریکا، راه ورود خانواده ها برای ملاقات با عزیزانشان را کاملاً بست.اما کار از کار گذشته بود وهمان ملاقاتها فضای اسیران را تا حدود زیادی عوض کرده بود.
و اما انجمن نجات به همت و پیگیری خانواده ها دست از تلاش برای انجام ملاقاتهای بعدی خانواده ها با عزیزان اسیرشان درجهت نجات آنها برنداشت و درسال 88 مجددا خانواده ها جلوی کمپ اشرف رفتند و رجویها چون ضربه شست ملاقات اولیه خانواده را برپیکر فرقه خود دیده بودند اینبار مانع ورود و ملاقات شدند و علیرغم توهین،لجن پراکنی و سنگ پرانی عوامل فرقه، خانواده ها کوتاه نیامدند وطی دو سال و اندی آنقدر ماندند تا کمپ اشرف را فروریختند و رجوی ها را مجبور کردند ازکمپی که می گفتند "کوهها بجنبند اشرف نخواهد جنبید" آن را از ترس ادامه ریزش اعضای خود ترک و تخلیه کنند. این رویداد باعث شد که بارقه امید دردل خانواده ها برای نجات عزیزان اسیرشان ایجاد شود. کمااینکه تحصن خانواده ها و پیام آنها به قلب و ضمیر اعضای دربند رسوخ کرده است و به همین خاطر هرروز شاهد فرارآنها علیرغم سرکوب وکنترل شدیدی که سران فرقه می کنند از تشکیلات فرقه هستیم که این فرارها فرقه را وارد دوران فروپاشی خود کرده واین همان رمز موفقیت انجمن و خانواده ها درهدفی که دارند می باشند.

حسینی: ارتباط با طیف وسیعی از خانواده ها، که برخواسته از آداب و فرهنگ های مختلفی می باشند، یقینا پیچیدگی های خود را نیز دارد. شما چطور با این موضوع کنار آمده اید؟
آقای حمید حسنی: ببینید همه خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی، با هر فرهنگ وآداب،  یک مشکل واحد دارند،  آن هم اسارت فرزندشان درچنگال دیوصفتانی همچون سران فرقه رجوی است و از آنجایی که کار و فعالیت ما هم جنبه انسانی دارد،  برایمان فرقی نمی کند که خانواده ای که فرزندش اسیر فرقه رجوی است چه فرهنگ وقومیتی دارد و خانواده ها هم می دانند که ما سالها قربانی فرقه رجوی بودیم وخانواده های ما هم زمانی همین رنج وعذابی که آنها از بابت دوری و فراق عزیزانشان می کشند را تجربه کردند. باید اذعان کنم که خانواده ها انجمن نجات را بعنوان  یک تکیه گاه و پلی برای کسب خبر و یا نجات عزیزان خود می دانند.

حسینی: آیا تا به حال با ناملایماتی از طرف خانواده ها مواجه بوده اید؟ برخورد شما چطور بوده است؟
آقای حمید حسنی: ناملایمتی درکار نبوده، به هرحال خانواده، پدر و مادری که سالهاست ازعزیزش بدور مانده ویا خبری ندارد دوست دارد هرچه زودتر این جدایی به پایان برسد و ما هم براساس شناختی که نسبت به این خواسته به حق خانواده ها داریم، همواره سعی کردیم با افشای ماهیت فرقه رجوی بعنوان یکی ازخشن ترین و پیچیده ترین فرقه های دنیای معاصر و ازطرف دیگر وضعیتی که فرزندانشان درفرقه دارند آنها را امیدوارکنیم که دست از تلاش برای نجات آنها برندارند و با صبر و حوصله به تلاش خود ادامه دهند.

حسینی: یقینا بخشی از خانواده ها در سالهای اول، به شما اعتماد نکرده و از ارتباط با شما طفره میرفتند. الان ارتباط آنها با شما چطور است؟ آیا می توان گفت: افشای واقعیت فرقه ای تشکیلات رجوی به مرور اذهان همه را روشن کرده است؟
آقای حمید حسنی: این طبیعی بود که خانواده ها اوایل به ما اعتماد نکنند و این هم بخاطر فضا و شرایطی که فرقه رجوی طی سالها بوجود آورده بود. بسیاری از خانواده های اسیران فرقه رجوی سالها بود که از وجود فرزندان خود خبری نداشتند و از طرفی هم با توجه به منفوریتی که فرقه رجوی درجامعه داشت خیلی ازخانواده ها  باور نمی کردند که فرزندشان درفرقه رجوی است و یا بقول برخی از آنها وجود فرزندشان دراین فرقه را برای خود لکه ننگ تلقی می کردند و نمی خواستند این را بپذیرند، حتی برخی ازخانواده ها اوایل ما را ازعوامل فرقه رجوی می دانستند و به همین خاطر از ارتباط با ما دوری می کردند.ولی ما براساس شناختی که نسبت به این مسئله داشتیم وظیفه انسانی خود می دانستیم که درعین صبوری با ارتباط و توضیحات بیشتر و با افشای ماهیت فتنه انگیز فرقه رجوی و اینکه ما خودمان سالها قربانی این فرقه بودیم.کم کم و طی پروسه ای توانستیم این را به آنها اثبات کنیم که ما با آنها همدردیم و قصدی جز نجات عزیزانشان نداریم.واین صداقت کلام و رفتارانسانی اعضای انجمن باعث شد که آنها اعتماد کنند و به همین خاطر الان ارتباط خیلی خوبی با ما دارند وهمواره ازما برای نجات عزیزشان مشورت می گیرند و خواستار این هستند که درکنارشان باشیم.درمورد ماهیت فرقه رجوی توضیحات ما وقتی برای آنها کامل به اثبات رسید که خودشان رفتار ضدانسانی و وحشی گرایانه سران فرقه رجوی را درتحصنی که مقابل قرارگاه اشرف طی دو سال واندی ازسال 88 داشتند به عینه دیدند، که خود گویای تمام و عیار واقعیت های ماهیت ضد انسانی این فرقه بود.لازم است یادآوری کنم که خوشبختانه عفوی هم که دولت جمهوری اسلامی ایران برای اعضایی که فریب فرقه رجوی را خوردند صادرکرده بود خیلی درجا انداختن این بحث کمک کرد، که نجات کسانی که به هرنحوی فریب توهمات ذهنی فرقه رجوی را خورده‌‌اند یک خواست عمومی وملی است که می توان با آگاهی بخشی نسبت به نیات شوم فرقه آنها را ازدام جهل وجنایت رجوی نجات داد.

حسینی: خواسته خانواده ها چیست؟
آقای حمید حسنی: خواسته خانواده نجات عزیزانشان ازجهنم فرقه رجوی به هرنحو ممکن و بازگشت آنها به کانون گرم خانواده است.ازآنجائیکه آنها به عینه دیدند که کمک انجمن نجات دررهایی خیلی ازاسیران از فرقه موثر بوده همواره خواستند که کمک کار آنها باشیم.الان خانواده ها خود به حدی از اشراف نسبت به ماهیت ضدانسانی فرقه رجوی رسیده‌‌اند که مرتب به انجمن مراجعه وعنوان می کنند که ما برای افشای ماهیت رجوی ها وظلم وستمی که آنها درفرقه برفرزندانشان می کنند، حاضریم به هرکجای دنیا سفرکنیم و به تمامی نهادهای بین المللی جهت شکایت وافشای جنایات سران فرقه رجوی مراجعه کنیم.

حسینی: مرور چندسال گذشته، واقعیت سختی را به ما نشان می دهد، که پیگیری و نجات فرزندان خانواده ها، کاری بسیار سخت است و پشتکار و همتی بلند را میطلبد. توصیه شما برای خانواده ها چیست؟
آقای حمید حسنی: همانطورکه گفتم خانواده های دردمند باید بدانند همه ما با یکی ازپیچیده ترین فرقه های معاصر روبرو هستیم که برای بقاء حیات ننگین خود تمامی امکانات خود را همراه با تهدید،توهین،افترا و توطئه بکار خواهد بست تا هم مانع فرار اعضایی که دراسارت خود دارد شود و هم اینکه خانواده ها را ازتلاش و پیگیری نجات عزیزانشان دلسرد و ناامید کنند.
بنابراین توصیه ما به آنها این است که پایه های تشیکلات فرقه رجوی فقط با همت و تلاش خانواده ها برای نجات عزیزانشان از جهنم فرقه به لرزه می افتد،وباید بدانند که فرزندان آنها درفضای خفقان وسرکوب شدید درون فرقه برای نجات خود چشم به همت وتلاش خانواده خود دوختند.واینکه درمسیرنجات فرزندان خود می توانند همواره انجمن نجات را بعنوان کمک کار ویاری دهنده خود بدانند.

حسینی: بعد از این سالیان که از فرقه رجوی جدا شده اید، اگر بخواهید جمله ای به رجوی بگویید چیست؟
آقای حمید حسنی:  بنظر من طی این سالها همه حرف ها به رجوی ودارودسته اش زده شده.وضعیت اسفبار فعلی رجوی و    فرقه اش گویای سرانجام عاقبت ترورهای گسترده در داخل و فشار، تهدید و کشتن هرگونه عواطف به غیر از او و قطع از زندگی و خانواده است واین جمله را به او میگویم که از سرنوشت صدام پند بگیرد و دست ازسر اعضای درمانده خود بردارد وبگذارد دل مادران وپدران رنجدیده آنها بعد ازسالها به دیدن دوباره عزیزان خود روشن شود.

حسینی: چه پیامی برای کسانیکه همچنان در طلسم فرقه ای رجوی روزگار می گذرانند، دارید؟
آقای حمید حسنی:  متاسفانه فرقه رجوی سالیان است که ذهن وضمیر اعضای نگون بخت خود را با ایجاد تفکرات مخرب     فرقه ای و قطع کردن آنها ازدنیای بیرون وهرگونه عاطفه و رابطه،  قبضه کرده است و از این بابت هم  هرگونه اختیار فکرکردن را ازآنها سلب کرده است اما آنها می توانند با کمی فکرکردن روی وضعیت فعلی که درآن هستند عملکرد خیانتبار سران فرقه را نزد خود نقد و بررسی کرده و به این نتیجه خواهند رسید که ماندن درچنین فرقه ای فقط تباه کردن زندگی  است. و بایستی با  الگو گرفتن از فرار دیگر دوستان،خودشان را ازجهنم رجوی ها نجات دهند.

حسینی: با تشکر از شما و وقتی که برای ما گذاشتید. با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده محترمتان. به امید روزی که همه انسانها به مرتبه ای از آگاهی دست یابند که هیچ فرقه ای توان ابراز وجود نداشته باشد.  

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا