اندر حکایت رجوی؟!

رجوی سالیان است که سرک کشیدن و مسائل را وارونه کردن انجام داده چرا که این مردک همان مزخرفاتی که در مناسبات به خورد افراد می داد و باور می کردند همان را هم دارد با جوامع بیرون انجام می دهد  و سالیان آب در هاون بیگانگان می ریزد. اما چه عایدش شده است جز بی آبروئی و خواری. حکایت رجوی مثال همان زنبوری است که فقط وز وز می کند. شیادی و غلو کردن شگرد وی است و نان را تا امروز به همین بها خورده است. آلت دست شدن. در دنیای مردانگی یعنی  کارها یعنی بی شرمی و دریوزگی. و باید به این آقای رجوی گفت تا حال چی گیرت آمد که از این به بعد  آید.
آخر تو که مثال همان ماموت فسیل شده ای که  نه صدائی و نه حرکتی داری چون منش و افکارت برای این دوران نیست.  برده داری سالیان است زمانش به پایان رسیده. البته همین افرادی که تو در اسارت خود داری یک نوع برده داری نوین بود با هزار رنگ و لعاب. به نظر می آید یک نگاهی به وضعیت اسفبار خودت و تشکیلاتت بنداز. یک ذره دوربین واقعیت را تو و گردانندگان این گروهت بر روی خود اندازید و ببینید جز نفرت و کینه چیزی وجود دارد. جز شالاتان بازی و شامورتی بازی و دروغ و آسمان و ریسمان سر هم کردن. اگر ذره ای وجود دارید از خودتان و شرایط افراد اسیر در لیبرتی بگوئید و اجازه بدهید تا افراد دهان باز کنند. این کشوری که تو اخبارش رو وارونه و با عناد و کینه ای که داری قلب میکنی. در اوج آرامش و امنیت بسر می برد حتما هوش و حواست سر این موضوع جمع هست تمام این منطقه و کشورهای حاشیه  در این چند سال اخیر دست خوش نا امنی و آشوب هائی بوده ولی ایران به یمن همین مسئولان آب در شکم کسی تکان نخورد و بالاترین امنیت را دارد. این را همگان اذعان دارند. فقط کافیست چشم بینا داشته باشید. پس حالا تو اگر ذره ای جربزه داری اخبار و شرایط لیبرتی را اعلام و اجازه بده خبرنگاران داخل لیبرتی شوند و از آن لانه عنکبوتی که تو درست کردی گزارش تهیه شود از چه هراس داری. به قول معروف طلا که پاک چه منتی به خاک تا ببینیم چگونه لیبرتی آوار شود روی سرت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا