از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت 34

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز از خاطرم نمیرود!
انعکاس خبر دستگیری مریم در اشرف و بین کادرهای مجاهدین:
بعد از خلع سلاح مجاهدین و برگشت نیروها به داخل قرارگاه اشرف تا آن زمان هیچ گونه نشست اساسی بین مسئولین رده بالای سازمان صورت نگرفته بود و بیشتر موارد دیکته می شد و توسط مسئولین قرارگاه ها فقط اجرا می گردید. تا آن زمان یعنی دستگیری مریم کلیه نیروها باور داشتند که همه اعضاء بلند پایه سازمان همگی در اشرف بوده و یا در جای دیگری غیر از عراق نیستند.
یعنی تا آن زمان فرار مسعود رجوی بصورت علنی به نیروها گفته نمی شد و همیشه مسئولین اشرف می گفتند: اگر شرایط حکم کند (برادر) مسعود رجوی نشست علنی و عمومی خواهد گذاشت و تا آن زمان فقط به خواندن پیغام و بیانیه هایی از طرف وی اقدام می کردند.
نکته ی بعدی پنهان کاری مسئولین رده بالایی بود که در اشرف مانده بودند و می دانستند که اعضاء اصلی سازمان از عراق خارج شده اند وچیزی نمیگفتند.
همین پنهان کاری بعداً ضربات بسیاری به پیکره ی تشکیلات سازمان وارد آورد و بی اعتمادی و شک و تردید به نوک هرم رهبری و سازمان در نیروها تقویت شد. نکته ی سوم اینکه، فرار بیش از صد تن از اعضاء قدیمی به همراه مریم که بعدا در 17 ژوئن در پاریس دستگیر شدند به تقویت این بی اعتمادی دامن زد. مثل: مهوش سپهری (نسرین) و چند تن دیگر از کادرهای بلندپایه، زیرا نفرات داخل قرارگاه انتظار نداشتند که آنها هم آنجا (فرانسه) باشند                                                                                                          .
ماجرای دستگیری مریم و پیامدهای آن:
بعد از آزادی مریم در نشست های عمومی که در اشرف برگزار شد مسئولین سازمان گفتند: ما فرانسه را مجبور به عقب نشینی کردیم و باعث شدیم مریم را آزاد کنند.
سازمان از مسئولین شورای رهبری و مسئول کل اشرف قدردانی فراوان کرد به این بهانه که عملکرد های آنها درحمایت از کلیه عملیات برای آزادسازی مریم قابل ستودنی بود. این موضوع نشان می داد سران سازمان تحت رهبری متمرکز و کاملاً کنترل شده تمامی اهداف اعتراضی از جمله خود سوزی ها، اعتراض ها، مواضع و تبلیغات سیاسی، اجتماعی را هدایت کرده اند و هیچ یک از اعضاء خودسرانه دست به عملی نزده اند!! دستگیری مریم باعث شد در همه ی سطوح و لایه های سازمان ریزش ذهنی بیشتری صورت بگیرد ضدیت های زیادی با تشکیلات، ایدئولوژی و اصول سازمانی روی دهد چرا که اغلب کادرها و نیروها نسبت به اهداف و نیات رهبری سازمان مسئله دار شدند. به طوری که حاصل این اتفاق به بروز مشکلات درون تشکیلاتی عمده ای از جمله: 1- عدم تشکیلات پذیری 2- عدم اجرای دستور مسئول 3- عدم اجرای کار و کار به عنوان یک عمل تشکیلاتی. 4- برخوردهای فیزیکی و زد و خورد با مسئولین منجر گردید.
اتفاقاتی نظیر عدم اجرای دستور،  ایجاد محفل های گسترده ی درون تشکیلاتی،  پیدا شدن تناقضات اساسی و ریشه دار نفرات و به طور کلی از هم پاشیدگی مناسبات داخلی و درون سازمانی از پیامدهای مشخص و روشن اعمال نفرت انگیز خودسوزی افراد و قربانی شدن آنان برای نجات مریم از بازداشت چند روزه بود.
نگرشی همه جانبه به روند خودسوزی های هدایت شده
مسئولین اشرف و مسئولین فرمانده یگان ها وازجمله فرمانده خودم خیلی انتظار داشتند من وبقیه داوطلبانه نامه ی درخواست خودسوزی را به فرماندهان سازمان بنویسم!!
اما از آنجایی که در مورد عمل خودسوزی معتقد بودم رفتاری ضد انسانی است ضمنا خودم نیز بر این باور بودم که ما دراشرف قربانی شدیم ونیاز  به این عمل زشت نیست  و با این وجود من هم نوشتم ولی اساساً قبول نداشتم که این اتفاق پیش بیاید و مهمتر از همه فرار مریم و سایر مسئولین رده بالا در دوران جنگ و تنها گذاشتن نیروها را نوعی خیانت به کادرهای تشکیلاتی سازمان می دانستم و در باره این مورد خاص بشدت دچار تناقض شده بودم و آزارم می داد، بنابراین عمل خودسوزی برای آزادی مریم از نظر من کاملا حماقت آمیز بود چرا که مریم نباید از اشرف خارج می شد، نباید به فرانسه می رفت تا پلیس او را دستگیرکند .
به خودم می گفتم تاوان دستگیری مریم را من نباید بدهم زیرا هر کس مسئول انجام کارهای خویش است وگناه کسی را نباید به گردن دیگران گذاشت. اما واقعیت این است در سازمان مجاهدین رهبری مسئول انجام همه کارها و گناهان دیگران است. مسعود خود در بحث های ایدئولوژیک می گفت: ” همه به دنبال من بیائید من مسئول همه گناهان و کرده های شما هستم ”
با استناد به حرف های مسعود باید نتیجه گرفت که مسئول دستگیری مریم در واقع مسعود است و او می بایست خود در مقر پلیس فرانسه دست به خودسوزی می زد.
ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا