چرا رجوی در سازمان هر گاه بحث مالی می شود روی آن سرپوش می گذارد

رجوی شیاد در سازمان هیچ گاه موضوع مالی را باز نمی کرد و طوری وانمود می کرد انگار تمام این پولهای کثیفی که به جیب وی می ریزد تماما از جانب خانواده ها و یا چیزی بنام مالی اجتماعی می باشد.مالی اجتماعی همان گدائی رجوی می باشد که باعث خرد شدن شخصیت افرادی بود که کار می کردند بنا بر اظهارات تعدادی از همین بچه ها آنقدر فحش و ناسزا می شنیدند ولی رجوی از آنها خواسته بود باید دست پر بر می گشتند و الا توبیخ و باید حساب پس بدهند.
اما موضوع اصلی این است که این پولهای باد آورده از کجا و چه منبعی در درون سازمان بود. به جرات می توانم قسم بخورم تعداد زیادی از افراد اسیر در بند رجوی نمی دانند که هزینه ها چطور تامین می شود و همگی باور دارند که حرفی که رجوی می گوید درست است.رجوی در جلسات متعددی که در قرارگاههای مختلف خود داشت اشاراتی به آمار و ارقام خرید اجناس می داد آنهم بخاطر اینکه در ذهن نفرات بالا رود و تحسینش کنند نه گزارشی باشد.
در یک حساب و کتاب ساده می شود فهمید این هزینه ها و خریدها، میتینگ ها و دعوتیها و خریدن اشخاص برای سخنرانیها نمی تواند از منبع در آمدی خود سازمان و رجوی باشد. وجه پنهان این داستان این قسمت کار است که رجوی اساسا در بحث مالی تعداد مشخصی را مسئول نموده بود و تعداد انگشت شماری در این رابطه خبر داشتند و گزارشها هم مستقیم به خود وی داده می شد. رجوی با دایر کردن مراکز خیریه در خارج و پول شوئی در خفاء کارهای غیر قانونی انجام می داد.انواع و اقسام اسامی و اصطحلاحات برای این مراکز انتخاب می کرد که هیچ کدام قانونی نبودند.
اما عمده کمک مالی از طریق صدام و فروش نفت عراق در ازای همکاری و به خدمت در آمدن دولت بعث بود البته ازکمک های آمریکائی و صهیونیست ها هم نباید چشم پوشید.طبق اسناد و مدارکی که بعد از سرنگونی دیکتاتور عراق رو شد نشان از این داشت که آنطور که رجوی میگفت منافع مشترک و بین ما و دولت عراق روابطی مثال دو کشور وجود دارد کاملا دروغ بود و اتفاقا یکطرفه بود پول از صدام، کار از رجوی بود.و جناب مسعود خان مزدور و مزورهمواره این قسمت کار را واردش هم نمی شد ولی موضوعی بود که همگی سر آن تناقض داشتند چطوری بدون وابستگی به کشوری می توان از پس این هزینه های سر سام آور بر آمد.چون خود رجوی می گفت هر گروهی سرش در آخور یک دولتی هست بجز مقاومت و سازمان ما رجوی خائن با توافقاتی که با مسئولین اطلاعاتی و امنیتی صدام داشت روزانه 500 بشکه نفت سهمیه داشت و این آمار در دورانی که آمریکا با عراق بر سر کویت جنگ داشتند و تحت تحریم بود بالغ بر 70 تا 100هزار بشکه میرسید و این سهمیه ای بود که سالیان رجوی از جیب ملت عراق برد و خورد.این تازه مربوط می شد به بشکه های  نفت  اهدائی صدام به رجوی  ولی ویدئو و فیلم های گزارش اطلاعات و دادن خبرهای مربوط به مرز و تجمع نیروها و غیره…کاملا جدا بود که عباس داوری و مهدی ابریشمچی و چند تن دیگر در جلساتی با استخبارات عراق پولهای هنگفتی می گرفتند و جالب اینکه برای بیشتر گرفتن هم چانه زنی می کردند و به قول معروف نرخ بالا می بردند.
آری رجوی سالیان از کنار صدام با موس موس کردن زندگی گذراند و برای خودش ثروتی سر هم نمود.چون این پولها باد آورده می باشند همینطور هم مریم قجر و خودش برای کسب حمایت از سازمانش به کسانی که موضع گیری و سخنرانی می کنند مبلغ هنگفتی را هم می دهد باشد تاروزی که این پرونده هم مثال دیگر موارد کوس رسوائی رجوی را بر ملا کند.که جیره خوار چه موجوداتی بوده و برای بقا تن به چه ذلتهایی داده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا