دلایل اصلی وضعیت فلاکت بار فرقه رجوی

علی رغم اینکه سران فرقه رجوی و بطور خاص مریم رجوی  این رئیس جمهور مادام العمر برای سرخ نگه داشتن صورتش با سیلی ؛ خروج مفتضحانه از عراق را پیروزی قلمداد کرده و جشن گرفته اند ولی واقعیتها سرسخت تر از این عوامفریبی ها و شیادی ها و دجال بازی ها هستند. بنابر این واقعیت اینست که این سازمان که روزی توسط بنیان گزارانش تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق تاسیس شد و هدف اصلی اش مبارزه با امپریالیست جهانی به سرکردگی آمریکا و نوکرش در ایران یعنی رژیم وابسته شاه بود ؛  توسط مسعود رجوی از اهدافش دور شد  و به ناکجا آباد هدایت گشت که سرانجام در وضعیت اسف بار و بسیار وخیم کنونی قرار گرفت.
و اما دلایل اصلی این وضعیت وخیم کنونی از نظر بنده به قرار زیر می باشد:
یکم) عدم برخورداری سازمان از یک رهبری ذی صلاح
مسعود رجوی که با خیانت به بنیان گزاران سازمان رهبری سازمان را ربود ؛ به لحاظ تشکیلاتی در رده پایینی قرار داشت و همچنین از مینیمم های ویژگی های انقلابی گری و مبارزه برخوردار نبود و به لحاظ سیاسی هم چیزی بارش نبود و تنها ویژگی های بارز و ضد انقلابی که داشت این بود که بسیار قدرت طلب و هوس باز بود و در عین حالی که برای رسیدن به قدرت از هیچ جنایت و خیانتی فرو گزار نمی کرد ؛ بسیار هم ترسو و بزدل بود و برای حفظ جان خودش حاضر هست همه نیروها و همه چیز را قربانی کند و به همین خاطر ما در این پروسه صدارتش بر سازمان شاهد فرار پی در پی اش در سر بزنگاهها و به کشتن دادن نیروها بوده ایم. ایشان با تحمیل رهبری جابرانه و غاصبانه خودش بر سازمان و با تحلیل های آبکی اش که از ذهن بیمارش تراوش می کرد سازمان را صد و هشتاد درجه عکس اهداف اصلی اش هدایت کرد که نتیجه اش وضعیت فلاکت بار کنونی سازمان می باشد.
دوم) خارج شدن سازمان مجاهدین خلق  از صفت یک سازمان انقلابی و سیاسی مسلمان  به سازمان مسعود و مریم که به صورت فرقه ای اداره می گردد.
سوم) عدم برخورداری از استقلال سیاسی و بجای تکیه داشتن به مردم ایران خود را آویزان قدرتهای خارجی کرده و مثل یک حزب باد در میان شکاف ها به حیات خوار و خفیف و خائنانه اش ادامه می دهد.لذا  در این رابطه ما یک زمان شاهد آویزان شدنش به صدام بودیم و سوار کردن استراتژی اش بر جنگ ایران و عراق و متوسل شدن به ارتش صدام که سرنگونی برایش محقق کند که نه تنها چنین نشد بلکه خود صدام حسین ارباب رجوی سرنگون شد ولی رجوی بجای اینکه از  شکست و سرنگونی صدام حسین درس عبرت بگیرد و از سیاست آویزان شدن به قدرت های خارجی دست بردارد ؛ بلا فاصله با سقوط صدام  به آمریکا چشم دوخته بود که سرنگونی را با راه اندازی جنگ با ایران برایش محقق کند و الان هم در تو همات ابلهانه اش  به شیوخ مرتجع عربستان و دولت اسرائیل چشم امید بسته است تا با راه اندازی جنگ با ایران سرنگونی را برایش محقق کرده و حکومت را دو دستی و در یک سینی طلایی تقدیمش کنند.
چهارم) عدم برخورداری از پایگاه اجتماعی و بخاطر جنایات و خیانت هایش به مردم ایران نه تنها از هیچ پایگاهی برخوردار نیست بلکه به شدت مورد تنفر آحاد ملت ایران قرار دارد
پنجم) بروز نبودن سازمان با مسایل و واقعیتهای جامعه جهانی و بطور خاص جامعه کنونی ایران و سیر کردن رهبری سازمان در افکار سال شصت و بهتر بگویم اداره سازمان با افکار قرون وسطایی
ششم) تمامیت خواهی رجوی و خود را تنها آلتر ناتیو دانستن رئیس جمهور مادام العمر بر گزیدن و شورای دست ساز تحت عنوان شورای ملی مقاومت درست کردن که اکثریتش اعضای سازمان هستند  و تردد همه گروه های سیاسی دیگر که به خاطر نه تنها از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست بلکه در انزوای کامل قرار دارد.
هفتم) بر عکس جامعه جهانی که از راه حل های مسلحانه فاصله می گیرد سازمان فرقه گرای رجوی با   ادامه و اصرار بر استراتژی مبارزه مسلحانه خود را نه تنها از جامعه جهانی منزوی کرده است بلکه به شدت مورد تنفر سازمانهای بین المللی و ارگانهای حقوق بشری قرار دارد.
هشتم) عدم برخورداری این سازمان از یک ایدئولوژی منسجم و پایدار و به خاطر ما شاهد هستیم که رجوی با افکار فرقه گرایانه اش سازمان را به صورت التقاطی اداره می کند و در این رابطه ما شاهد هستیم که رجوی از هر کجا نکته ای که نفع  پیشبرد اهداف شوم و مقاصد سیاسی خاص خودش بوده برداشته و با ذهن بیمار خودش تجزیه و تحلیل و تفسیر نموده و آنرا در سازمان تحت عنوان ایدئولوژی ساری و جاری کرده است. لذا در این رابطه ما شاهد طلاقهای اجباری تحت عنوان انقلاب کذایی مریم و یا تفتیش عقاید و مغز شویی نیروها و خود را رهبر عقیدتی خواندن و ترویج دروغ و چاپلوسی در مناسبات بودیم که سازمان را به یک فرقه تروریستی و باند مافیایی خطرناک تبدیل کرده است.
اینها دلایل اصلی بود که به اختصار بدان ها اشاره کردم که سازمان را به این وضعیت فلاکت بار کنونی رسانده است که دیگر جای هیچگونه برگشت و جبران کردنی باقی نماده است و رجوی همه پلها را پشت سر خودش خراب کرده است و سازمان را در وضعیت وخیم کنونی قرار داده است که بزودی همگان شاهد فروپاشی کاملش خواهند بود.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا