نامه ای به دوستان مستقر در آلبانى

سلام به دوستانم در کشور آلبانى که هنوز در قید تشکیلاتى رجوى گرفتار هستند. خواهران و برادرانى که سالیان با هم در یک سنگر بوده و بر علیه دشمنى مشترکى در حال مبارزه بودیم، غافل از اینکه دشمن اصلى مان و مردم ایران همین رهبرى سازمان و شوراى فرماندهى آن بوده و خواهد بود و براى او و خانمش از تمام زندگى خود دست شسته و وجودمان در این مسیر انحرافى که آنها براى ما ترسیم کرده بودند گذاشتیم و حتى آخرین دارایى خود که همان جانمان بود را براى این هیولاى بى مروت تقدیم میکردیم. چه دوستانى که الان در دنیا با ما نیستند و در زیر خروارى از خاک خوابیده اند و قربانى خط و خطوط اشتباه و منحرف رهبرى این سازمان شدند، انشاءالله که آه بازماندگان و ما دوستان شان یقه رجوى را بگیرد و رسواى عام و خاص شود، البته با جنایات بیشمارى که رجوى مرتکب شده و گوشه هاى کوچکى از آن توسط قربانیان آن  در معرض قضاوت مردم ایران قرار گرفته خود به خود تنفر و انزجار ملت ایران را برانگیخته است.

خواهران و برادران عزیز که هنوز در تشکیلات آلبانى موفق به جدایى از طلسم و اختناق و سرکوب رجوى نشده اید، انتقال تان از لیبرتى در عراق به کشور فقیر آلبانى البته یک شانس و برکت براى شماهاست و جاى بسى خوشحالى است که رجوى نتوانست بیشتر از این از خون تان ارتزاق کند، اما باید دانست که بیرون از این تشکیلات مخوف زندگى زیبایى وجود دارد. دل بستن و دل خوش کردن به فریبکاریهاى سران تشکیلات و خطى که مریم رجوى براى تشکیلات پیاده میکند، چیز عبثى است. شماها که تجربه هاى زیادى از حیله و فریبکارى و وعده هاى پوشالى و توخالى این زوج، دیده و شنیده اید و با پوست و گوشت خود دروغ و پوشالى بودن آنها را تجربه کرده اید.

شنیدم که این روزها مریم رجوی این پیرزن تکیده و حیله گر و فریبکار، بحثى به اسم”فاز سرنگونى با تهاجم حداکثر” براى سرگرم کردن و در اسارت نگه داشتن شما آورده است و از اعضاى مفت خور و حقوق کلان بگیر شورا روانه آلبانى کرده که با نقل خاطرات مبارزاتى گذشته ذهن شما را شستشو دهند، این همان خط و خطوطى است که در اشرف با آوردن عراقیها و برگزارى مهمانى هاى جمعى با حضور آنها می خواستند به ماها روحیه بدهند تا زیر سلطه خودشان نگه دارند و اینجا نیز همان شیوه را به کار می برند.

عزیزان من، خواهران و برادران گرامى، با تجربه اى که از گذشته دارید دیگر اجازه ندهید رجوى و سرانش با این پوشال ها شما را در بند خود نگهدارند، رجوى با اربابش صدام و آن همه امکانات نتوانست قدمى از قدم بردارد، چه رسد به سرنگونى که الان بخواهد با شعار این مهم را تحقق بخشد!. البته باید سؤال همه باشد که آن همه شعر و شعار و وعده هاى سرنگونى چى شد؟ ظرف و کانون استراتژى مبارزه را هم از دست داد و جمعبندى سرنگونى بیست و اندى سال در عراق چى شد که الان میخواهد با دست خالى و البته با نفرت بیشتر مردم ایران از رهبرى سازمان، سرنگونى محقق شود!؟

خواهران و برادران، شما به این فکر نکنید که دیگر پیر شده و نمی توانید به زندگى عادى باز گردید. تجربه شخصى خودم است که به قول ضرب المثل „ماهى را هر وقت از آب بگیرى تازه است” شماها نیز طلسم اختناق رجوى را از سر خود بگسلید و به دنیاى جدید و زندگى خصوصى روى آورده و آنگاه لذت دنیاى آزاد و آزادى با محوریت خود را تجربه کنید و باقیمانده عمرتان را در رفاه و آسایش گذرانده و خود خداى بالا سر خود باشید و بیش از این خود را اسیر دیوان از خدا بی خبر، یعنى این زوج بى مروت و شقى القلب نگه ندارید. به امید از هم گسستن طلسم تشکیلات و آزادى تک تک شما.

ارادتمند شما، عبدالکریم ابراهیمى

 ایران فانوس

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا