یادی از دوست و همکار عزیزم مرحوم صمد نظری

دوسال از فقدان جانکاه و باورنکردنی یار با وفای خانواده های دردمند و چشم انتظار و از موسسین انجمن نجات میگذرد. دروصف صفات نیک وخیرخواهانه وخداپسندانه آقا صمد همین بس که فرقه رجوی ازفرط کینه توزی ؛ افسارگسیخته  ما بعد وفاتش کماکان پاچه اش را گرفته وگوشت تنش را می جوید وهرزه درآیی میکند.
با ایشان خاطرات خوش زیادی داشتم وبا یادآوری آن خاطره ها ؛ با انگیزه ای صدچندان درارتباط با خانواده های دردمند درراستای رهایی یکایک اسرای رجوی می کوشم وپرانرژی گامی واپس نخواهم نهاد.
آقا صمد عمده صفات انسانی را یکجا داشت. به معنای دقیق کلمه خوش اخلاق ومهربان بود. مسول ومسولیت پذیربود ودرنوعدوستی زبانزد همگان بود. درپهنه کارومسولیتش درمسند انجمن نجات مازندران درارتباط با خانواده های آن استان " بیقرار" بود.
مرحوم آقاصمد ازهرحیث " بزرگتر" همه ما بودند و صاحب نظر که جایگاهی ویژه درمیان جداشده ها داشتند. ازمیان شیرین ترین خاطراتم با ایشان ایامی بود که میزبانش بودم ویا بعبارتی مهمان گرانقدری در زمستان 1391 برایم بودند. ایامی بود که تازه ازهمایش دگردیسی فرقه تروریستی مجاهدین در دانشگاههای گیلان و آزاد و واحد اسلامی دررشت فارغ شده بودم و گزارشش را در سایت نجات انعکاس داده بودم واطلاع رسانی کرده بودم که درادامه دردانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان هم درآتیه نزدیک همایش خواهیم داشت.
زنده یاد به مجرد مطالعه گزارش واطلاع از برگزاری همایش جدید درلاهیجان ؛ با یک تماس تلفنی ضمن تقدیر و تشکر و تشویق به برگزاری همایش فوق الذکر؛ گلایه هم داشتند که چرا تنهای تنها زیربارچنین مسولیت سنگینی رفتم و ازایشان کمک نگرفتم. منهم شرمگین لطف ومرحمت ایشان شدم ولیکن فرصت را غنیمت شمردم وازایشان بعنوان یک سخنور روشنگر برای دانشجویان واساتید دانشگاه لاهیجان دعوت بعمل آوردم که با استقبال ایشان مواجه شدم.
شب فردای برگزاری همایش به لاهیجان مشرف شدند. هوای سرد زمستانی وبارانی داشتیم. ماشین شخصی شون هم زیاد مناسب نبود وگویا طی مسیرتعمیراتی را زیرباران شدید پشت سرگذاشته بودند.با اشتیاق درآغوشش گرفتم ومطابق همیشه با لحجه شیرین بابلی وبا شوخ طبعی خاص شون ؛ سربه سرم گذاشتند وبزرگوارانه اجازه ندادند ازسختیهای راه بپرسم ووارد تعارفات متعارف بشوم.
درهتلی اقامت گزیدیم وپس ازصرف شام مشغول صحبت شدیم. وقتی ازموضوعی که برای سخنرانی درجمع اساتید ودانشجویان درنظرداشتند سوال کردم با حوصله وطمانینه لذت بخشی گفتند " سخنرانی وروشنگری برای این قشرروشنفکروکنجکاووجویای حقیقت ؛ بسیارمتفاوت با خانواده های دردمند وچشم انتظارهستند. هرچند رجویها بیش از30 سال است که از جامعه و توده های مردم خاصه قشر دانشجو بدور و بنوعی منزوی و مطرود هستند ولیکن دانشجویان ما که نسل سومی و خالی ازذهن هستند ؛ اقتضا میکند که بطوراساسی ومشروع ومبسوط فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین را ریشه یابی بکنیم وازجوانب مختلف به این نسل جستجوگر معرفی کنیم تا خدای نکرده ولو چند نفری از سرناآگاهی به سمت آنان منحرف نشوند ومثل ما عمرشان را به پای مطامع جاه طلبانه رجوی تباه نکنند."
ازبیان شیوا ودلسوزانه آقاصمد درکارومسولیت انساندوستانه اش ؛ الحق والانصاف حس زیبا ودرس آموزی داشتم وبعنوان برادرکوچکترتحسینشون کردم.
زنده یاد آقاصمد با وجود بیماری؛  خاصه دیابتی که داشتند بسیارمسولانه و دلسوزانه طی سه روز متوالی چه بعنوان سخنور مراسم وچه پای نمایشگاه عکس وپوستر؛ برای اساتید ودانشجویان دانشگاههای لاهیجان درخصوص ماهییت تروریستی ومنافقانه فرقه رجوی روشنگری کردند وبا خاطری آسوده ازانجام مسولیت خود به زادگاه خود بازگشتند.
روح و روانش شاد وراهش پررهرو باد
پوراحمد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا