دیکته رجویها منتسب به پیرترین”معترض و مساله دار” عباس مدرسی فر

در نمایش ویلپنت بقولی از 5 قاره جهان”آدم” ازبرای هورا کشیدن با صرف هزینه گزاف ازپول بادآورده هزینه کردند ولیکن جای اعضای اصلی فرقه رجوی از مقیمان اسارتگاه اشرف 3 درآلبانی خالی بود.!!
نگون بختهای مقیم اسارتگاه تیرانای آلبانی درهراس ازریزش وفرارلایق نبودند درنمایش ویلپنت حضورداشته باشند ولیکن لقمه خوبی هستند که ازبرای فرصت طلبی درانعکاس کذایی هرچه بیشترازبازخورد شوی ویلپنت مورد بهره برداری قراربگیرند.
درخصوص کارزار بی آزار و بی خاصیت و صرفا قمپز در کردن ویلپنت ازجانب رجویها؛ بسا قلم فرسایی شد واین بارمرده ای را ازخاک سرد تشکیلات مافیایی خویش بنام عباس مدرسی فر بیرون کشیدند ومنتسب به ایشان تحت عنوان” با 41 میلیون رای ادعایی ؛ چرا رنگت پریده!؟ درسایت ایران افشاگر خود کاغذ سیاه کردند.
عباس مدرسی فر را کسی نیست که درتشکیلات رجوی ندیده باشد ونشناسد. ایشان ازقدیمی ترین ومسن ترین عضوفرقه رجوی هستند وهمچنین ازقدیمی ترین عضومساله داروناراضی که با فشارروحی وروانی وحتی فیزیکی درمناسبات رجوی دوام آورده وروزگارگذرانده است.ایشان دردهه 1340 قبل ازپیوستن به مجاهدین از فعالان نهضت آزادی وجمعیت موتلفه بودند که به اتهام توطئه برهم زدن حکومت ازجانب ساواک در بیستم بهمن ماه 1343 دستگیر و به حبس ابد با کارمحکوم گردیدند که متعاقب پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بعنوان هوادارمجاهدین اززندان آزاد شدند ودراوان دهه شصت از کشورمتواری شدند.
آشنایی نزدیک من ازایشان زمانی بود که درسازمان کار؛ تحت مسولیتم قرارگرفتند وبیشتر و بهتردرجریان مشکلاتش وبا روحیاتش قرارگرفتم وداستان بدین قراربود که درمقطع خیمه شب بازی پدیده شورای رهبری واعلام اولین سری 24 نفره زنان شورای رهبری درسال 1372 ازموضع فرماندهی گروهان مهندسی خلع رده ودرموضع پشتیبانی مقر11 زیر نظر اکرم حبیب خانی (همسرسابق اسماعیل یغمایی و مادر امیر یغمایی جداشده) قرارگرفتم. درجلسه ای بالا دست تر مرحومه بتول رجایی ضمن ابلاغ مسولیت جدیدم گفت” خواستم که با کارکردن دراین موضع اولا خودت آبدیده ترشوی وقدربشناسی ودرثانی چند تن ازبختک وقلوس تشکیلات را هم به توسپردم که حسابی آزمایش بدهید که یکی ازآنها عباس مدرسی فر است.”
بواقع بخاطراختلاف سن واختلاف سابقه خجالت می کشیدم که با ایشان کارکنم ومسولش باشم. همواره با احترام عمیق وبا تواضع تمام با ایشان تنظیم میکردم وبرهمین اساس با من دوست صمیمی شده بودند وهرازگاهی سفره دل” غمگینانه” ومعترض خودش را بازمیکردند و دل گفته هایش چیزی نبود الا مخالفت تمام عیار با دیدگاههای شخص رجوی ازجمله انقلاب ایدئولوژیک وطلاق اجباری ومضحکه شورای رهبری وفشارروحی وروانی درجلسات مغزشویی عملیات جاری وغسل هفتگی و…”
نزدیک به دوسال تمام با هم بودیم تا اینکه هردودرتابستان 1373 برای امرمالی – اجتماعی به اروپا اعزام شدیم وازهم فاصله گرفتیم.
رجویها که عادت دیرینه دارند ازقول اعضایش خاصه اعضای ناراضی ومساله دارخود گزافه گویی کنند اینبار از قدیمی ترین عضو ناراضی خود عباس مدرسی فر اینگونه اباطیل سرهم کردند و درسایت ایران افشاگر بلغور کردند” خوشا به حال مردم ایران‌زمین، با داشتن آینده‌ای روشن و تابناک که در سایه یک رهبری ژرف‌اندیش و پاک‌باز، آینده‌اش تضمین‌شده است. خوشا به حال آن‌ها که سرمایه‌ای مانند این آلترناتیو قدرتمند و سرفراز، و این ارتش آزادی‌بخش ملی دارند که خواب راحت را از چشم ولی‌فقیه شاخ شکسته برگرفته و هرروز که می‌گذرد این رژیم سراپا فساد و تباهی را به سقوط و اضمحلالش نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند.”
درکمال تاسف شکی ندارم که تمام اعضای ناراضی خاصه عباس مدرسی فر که توان تصمیم گیری درجداشدن وکندن ازرجویها را ندارند ونمی توانند دمل وغده چرکین”رجوی” را ازخود جراحی کنند ؛ لاجرم سرنوشت رقتبار مهدی افتخاری را میخوهند درخود رقم بزنند.
پوراحمد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا