فـرار به جـلـو با جــعـل واقعیت ملاقــات خـانـواده ها…

آیا رفتن به اشرف و ملاقات با فرزندان و اعضای خانواده جرم بود؟

آیا کسی که برای دیدار اعضای خانواده اش به اشرف و لیبرتی می رفت، در برگشت سر از زندان درمی آورد؟

اخیرا باند رجوی، در سایت های خود از زبان یک قربانی دیگر به نام” مهری علیقلی” شروع به تکرار اراجیف و ادعاهای سخیفانه نسبت به خانواده ها و قربانیان خشونت های درون فرقه ای خود کرده است!

خانم مهری علیقلی، از فرماندهان قسمت پشتیبانی در قرارگاه 6 بود. سالهای زیادی وی  را از نزدیک می شناختم و از همان زمان هم یک عنصر دلسوز و مهربان برای برادران! بود و تن به فشارهای تشکیلاتی خاص! رجوی ها نمی داد!

معمولا وقتی فردی در تشکیلات دچار” لب پر” می شود (لب پر یک اصطلاح درون فرقه ای رجوی است که به فردی می گویند که دچار فاکت های زندگی طلبی و جنسی می شود و نیاز به کار تشکیلاتی گسترده با او است)، با انواع روشها او را سرپا می کنند! به عبارت دیگر فرد را آنقدر زیر فشار می برند که در جمع موضع بگیرد و علیه” خود” درونش فحش و ناسزا بگوید  و این یکی دیگر از روش های مغزشوئی در فرقه شیطانی رجوی است!

یکی از این روشها، آوردن فرد پای مصاحبه تلویزیونی وتکرار اراجیف علیه خانواده ها و مردم خودش است، اما اگر وضعیت تشکیلاتی سوژه (به کسانی که وضعیتشان به لحاظ تشکیلاتی خراب باشد وامکان بریدن او از مناسبات باشد اصطلاحا  تبدیل به”سوژه شود!) نشود اورا علنی کرد! از روش مقاله نویسی از زبان او استفاده می گردد! که این روش هم از چند روز تا نهایتا چند هفته بیشتر دوام ندارد و از همین الان می توان منتظر روزی بود که خانم مهری علیقلی هم از رجوی بریده و جدا شود!

در نامه منتسب به خانم مهری علیقلی گفته شده است:

“… جرم نابخشودنی مادرم این است  که سال 83  قصد داشت برای دیدن من به اشرف بیاید”.

کاش سازمانی که این همه برای خانواده های ما دلسوزی می کند و سنگ خانواده ها را به سینه می زند، خاطرات فقط یکی دو سال گذشته خود را مرور کند!

چقدرپشت سیم خاردار های اشرف، به سینه های ما سنگ زدید؟

چقدرپشت درب های اشرف، به ما فحش و ناسزا گفتید؟

چقدر و چند بار ما، پدران و مادران پیر به پشت درب اشرف ولیبرتی آمدیم و بی هیچ خبری از عزیزانمان به خانه برگشتیم؟

چرا این قدر دروغ می بافید؟

مگر فراموش کردید مادر مجید اشگ خونی را که چندی پیش، پس از بارها آمد و رفت به اشرف ولیبرتی، عاقبت با چشمانی باز و حسرت بار جان به جان آفرین تسلیم کرد!

شما پدران و مادران مسن و پیر را به جرم درخواست ملاقات با فرزندان شان، سنگ باران کردید! و الان با وقاحت و درید گی همیشگی تان، گناه را به گردن این و آن می اندازید!

دستاویز غیر واقعی این سازمان! به حدی مجعول و پوشالی ست، که فقط  خوشان تائید کننده ی آن میباشند…

یکی از خانواده های آذربایجانی قربانیان فرقه رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا