محبت و عشق، همه چیز را می شکند

آقای مسعود رجوی سالها کوشید و تمام تلاش خود را مبذول کرد تا عاطفه و عشق را در درون همه اسیران خود محو و نابود کند.
فضای بسته تشکیلات و پول و سلاح های صدام حسین هم، او را به خوبی یاری کرد! سمت و سوی همه نشست های فرقه ای هم، حول بمباران آخرین کانون های محبت و وابستگی خانوادگی شکل گرفته بود.


کوچکترین اعتراضات و تقابلات هم، به دستور دیکتاتور فرقه، به شدیدترین شکل سرکوب شده و زندان های مجاهدین طی همه سالهای حضور در عراق مملو از معترضین بود.
رجوی به زعم خود، ما را از درک بدیهی ترین موضوعات هم عاجز کرده بود! فراموش کرده بودیم که ما فرزند چه کسانی هستیم؟ دیگر کم کم باورمان شده بود که ما در انقلاب مریم پاک رهائی! متولد شدیم!!! در ظاهر، مریم تبدیل به مادر عقیدتی همه ما شده بود!
سالها بودکه حتی یک نفر موفق به خروج از فرقه و حتی فرار هم نشده بود! سالهای سرکوب و اختناق به خوبی برای رجوی در حال گذر بود! تا اینکه سایه منحوس صدام از سر رجوی برداشته شد.
اولین سری خانوده ها در سال 1382، به درب اشرف رسیدند و اولین ملاقات های خانوادگی به وقوع پیوست! حتی برخی خانواده ها به داخل اشرف هم راه یافتند! کلمه های”پدر”،” مادر”،”برادر”،”خواهر” و… بعد از سالیان بر روی زبان ها چرخید! تقریبا همه آرزو می کردیم که ای کاش خانواده ما هم از راه برسند! ای کاش خبری هم از شهر و دیار ما برسد! نگرانی از دست دادن یکی از عزیزان مان در طی این سالها، به اصلی ترین دغدغه ذهنی و البته پنهان ما مبدل گشته بود.
هنوز دیو اشرف (مسعود رجوی) به عمق تاثیرگذاری خانواده ها بر روی اسیران، پی نبرده و در غفلت بود.
مسعود رجوی غیب شد!
خانواده ها هم بر حضور خود پشت دربهای اشرف افزودند، زمزمه های عشق و محبت شروع شد.

بله، همه ما در اشرف، نیازمند محبت بودیم!

به یک باره متوجه شدیم که به دلیل محبت خانواده ها، همه برگشت پذیر هستیم! برخلاف تبلیغات کذائی سران فرقه، در اعماق ما هنوز” عشق” زنده بود، هنوز احساسات انسانی ما در درون مان نفس می کشید.
مگر می شود تا به ابد، عشق را به زنجیر کشید.
نه! عشق و محبت به خانواده و عزیزان هرگز خاموشی پذیر نیست.
علت العلل خروج و جدائی همه ما از فرقه فقط عشق” خانواده” بود و بس.
همه بچه ها امروز در آلبانی نیاز به محبت دارند، تهدید امروز همه اسیران در آلبانی درجهت بدست فراموشی سپردن خانواده است! نقش خانواده این بار هم بسیار مهم و حیاتی است. این مهم هم فعلا با اهرم های دادن نامه وعکس و مصاحبه تصویری و تلاش برای برقراری ارتباط های مجازی و اینترنتی میسر است.
شاید با تلاش مسئولین ذیربط و پی گیری های دیپلماتیک، روزی امکان رفتن به آلبانی و ملاقات با اسیران درفرقه رجوی ممکن شود، اما راه های دیگر هیچ وقت بسته نیست، تمامی مطالب سایت انجمن نجات و سایر سایت ها در ارتباط با سازمان و فرقه منحط رجوی، در درون فرقه رصد و بازبینی می شود وامکان رسیدن آنها لااقل به دست گروهی اسیران چندان دور از تصور نیست! پس تلاش روز افزون خانوده ها در هر زمینه ای، این امکان را فراهم خواهد آورد که اسیران ما تصمیم به خروج و جدائی از فرقه رابگیرند.
خوشبختانه اخیرا هم پلیس آلبانی، به خوبی پی به ماهیت ارتجاعی و خطرناک فرقه رجوی در آلبانی برده است و اخبار بسیار خوبی دراین زمینه به گوش می رسد، امیدواریم تلاش روزافزون جامعه جداشدگان در آلبانی و همت بلند خانواده ها، زمینه ساز تلاشی فرقه و آزادی همه عزیزان ما باشد.
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا